✅ صد کلمه در معرفت نفس
🔸🔸پست شماره2⃣🔸🔸🔸
🔸الحمدلله رب العالمين، اين صد كلمه كه صد دانه در يك دانه است براى خاطر عاطر آن عزيزى كه شائق اعتلاى به ذره معرفت نفس است ، از قلم اين كمترين :
#حسن_حسن_زاده_آملى، به رشته نوشته در آمده است كه اگر مورد پسند افتد او را بسند است
1⃣2⃣ آن كه طبيعتش را بر عقلش حاكم گردانيده است، در محكمه هر بخردى محكوم است.
2⃣2⃣ آن كه در اطوار خلقتش نمى انديشد، سوداى او سراسر زيان است.
3⃣2⃣ آن كه خود را زارع و مزرعه خويش نداند، از سعادت جاودانى بازبماند.
4⃣2⃣ آن غذا را مسانخ مغتذى نيابد، هرزه خوار مى گردد، و هرزه خوار هرزه گو و هرزه كار مى شود.
5⃣2⃣ آن كه كشتزارش را وجين نكند، از گياه هرزه آزار بيند.
6⃣2⃣ آن كه من عرف نفسه فقد عرف ربه را درست فهم كند، جميع مسائل اصيل فلسفى و مطالب قويم حكمت متعالى و حقائق متين عرفانى را از آن استنباط تواند كرد، لذا معرفت نفس را مفتاح خزائن ملكوت فرموده اند.
پس برهان شرف اين گوهر يگانه، اعنى جوهر نفس، همين ماثور شريف من عرف بس است .
7⃣2⃣ آن كه در كريمه ولا تجزون الا ما كنتم تعملون و هل ثوب الكفار ما كانوا يفعلون و كلما رزقوا منها من ثمره رزقا قالوا هذا الذى رزقنا من قبل و اتوا به متشابها و نظائر آنها به خوبى انديشه كند جزا را موافق اعمال و عقائد مى يابد.
8⃣2⃣ آن كه در آيات : انا عمل صالح (۳۶۲)، يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء، ما لهذا الكتاب لايغادر صغيره ولا كبيره الاحصيها و وجدوا ما عملو حاضرا و اشباه آنها نظرى صحيح اندازد، دريابد كه انساب شب و روز در مطلق اعمال و احوال خود سازنده خود است ، و هر گونه كه خود را ساخت همان گونه از اين سرا به سراى ديگر رخت بر مى بندد.
9⃣2⃣ آن كه در كسب علم و حرفه و صنعت خود تامل كند، در مى يابد كه فعل او را ظاهرى و باطنى است . ظاهر او كه قشر است با زمان متصرم است و نا پايدار، و باطن او كه لب است ملكه او گردد و متحقق و برقرار؛ و بدين ملك ، ملك و سلطان و اقتدار بر تصرف در ماده و اعمال اعمال خود كند.
پس آنگاه آگاه شود كه علم و عمل جوهر و انسان سازند.
0⃣3⃣ آن كه در علم و عمل دقيق شود، علم را امام عمل و قائم بر آن مى يابد، چنانكه گوئى : علم نر باشد و عمل ماده ، و مانند آنكه آن آسمان است و اين زمين ، الرجال قوامون على النساء ، و از اين دقت آگاه گردد كه علم مشخص روح انسان ، و عمل مشخص بدن اوست كه نه روح بى بدن است و ته بدن بى روح ، اين قائم به آن است و آن قائم بر اين.
1⃣3⃣ آن كه به سر سوره قدر كشف تام محمدى برسد، انسان را صاحب مقام فوق تجرد شناسد، چه اين كه قرآن مجيد بيكران در ليله مباركه بنيه محمديه ، از غايب فسحت قلب و نهايت شرح صدرش به انزال دفعى فرود آمده است .
2⃣3⃣ آن كه در معرفت انسان و قرآن توغل كند، قرآن را صورت كتيبه انسان كامل شناسد، و نظام هستى را صورت عينيه او يابد.
@samad1001