eitaa logo
معنا
117 دنبال‌کننده
975 عکس
0 ویدیو
0 فایل
اگر چه نزد شما تشنه سخن بودم کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
مشاهده در ایتا
دانلود
هر شب از هر سوی در می‌آیدم در دل ، خیال !
هر شب از هر سوی در می‌آیدم در دل ، خیال !
چو گذشت آبم از سر چه غمِ کلاه دارم !
نگاه داشته‌ام جان ، نثارِ آمدنت !
‏خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد !
ز همه خیال خالی ، به جز از خیال رویت !
دلم بی وصلِ جانان ، جان نخواهد !
که به یار تشنه ام مَن ، نه به آبِ زندگانی !
نگاه داشته‌ام جان ، نثارِ آمدنت !
بی تو جهان چه باشد ؟ آتش زنم جهان را !
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را در شهر به بدنامی ، افسانه کند ما را بهر تو زِ عقل و دین ، بیگانه شدم آری ترسم که غمت از جان ، بیگانه کند ما را در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم مشاطه به جای مو در شانه کند ما را من مِی زده دوشم ، شاید که خیال تو امروز به یک ساغر مستانه کند ما را چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو بر آتشِ روی تو ، پروانه کند ما را !
بخت اگر یاری دهد چون جان در آغوشش کنم !