*#اقوام نجیب هزاره و شیعیان صاف و صادق بیاید حساب شده حرکت کنیم!!!.*
با دنبال کردن موضوع گیری ها و سخن پراکنی ها و اعتراضات میدانی این روزهای سخت و دشوار به یک نکته خیلی اساسی بر می خوریم و به آن می رسیم و آن اینکه:
با کمال تاسف مردم مظلوم و بی پناه ما، با غیرت و حمیت مثال زدنی و احساسات لطیف و پاکی که دارد و مانند آب زلال رخداد ها سریع در وجود شان منعکس می شود و عواطف شان ساری و جاری می گردد. همواره فریب و گول ترفندهای دیگران را خورده و دست آخر هم سر مبارک شان بدون کلاه مانده اند و این مسئله خود نشان می دهد که هزاره ها همیشه از حرکت های احساسی و مقطعی فاقد استراتژی و فکر؛ و اقدام های نسنجیده و بدون حساب و کتاب و بدون برنامه آسیب ها و زیان های زیاد دیده و همواره از این طریق ضربه ها خورده است. بنابراین ضروری و واجب است که نخبگان جامعه و مردم و همه فرهنگیان و فعالان فکری ما با دور اندیشی و آینده نگری و با درنظر داشت تمام ابعاد و زوایا، منافع و آسیب ها را در نظر گرفته سیاستگزاری و هدف گزاری نمایند و در میدان عمل طبق همین سیاستگزاری و برای همین هدف واقعی حرکت و اقدام هماهنگ شان را انجام دهند.
در نتیجه به نظر بنده و خیلی از دوستان، مقابله و چالش طلبی و زاویه سازی با طالبان به هر نام و عنوان که باشد در این مقطع حساس به نفع هزارهها نخواهد بود!
به دلیل اینکه مردم مظلوم ما در افغانستان از آسیب پذیری های گوناگون و فلج کننده رنج می برند. که با توجه به این دشواری ها و از آنطرف که ظرفیت بسیار محدود هم برای غلبه بر چالشها داریم، حرکت های بدون حساب و کتاب و احساسی تنها و تنها مردم ما را بیشتر در معرض خطر و امواج آسیب ها قرار می دهد.
که جا دارد دوستان احساساتی دقت کنند، شعارها و سخن های حماسی و حرکات احساسی نه ظرفیت اندک و محدود مردم ما را زیاد می کند و توسعه میدهد و نه از چالشهای جدی طبیعی که پیش روی مردم صاف دل ما وجود دارد میکاهد.
حرکت های نسنجیده و فاقد فکر و استراتژی پیامدهای غیر قابل پیش بینی برای مردم بی دفاع ما در پی خواهد داشت.
افراط و زیاده روی در جانبداری از پنجشیری ها و احمد مسعود در کف میادین اعتراضات مدنی و شبکههای اجتماعی و فضای مجازی با توجه به اینکه خیلی ها در دوستی با طالبان مسابقه گذاشته و در صدد شریک شدن با طالبان در غنیمت دست یافته اند هرگز به نفع مردم مظلوم ما نخواهد بود.
در افغانستان خراب شده از نگاه دیگران، مردم بی آلایش و صادق ما، تافته ی جدا بافته هستند که هیچ قوم و قبیله ای با مردم ما احساس برادری و برابری نداشته و ندارند.
به کرات دیده شده که هر قوم و گروهی بعد از دستیابی به قدرت و رسیدن به راحتی، تعهد شان را نسبت به مردم ما فراموش کرده و یا نادیده گرفته و حتی خود را دشمن و رقیب خونی ما پنداشته اند. تجربه ثابت کرده که ائتلاف های فاقد پیوندهای عمیق و پیمان های روزهای نیاز که بدون اشتراکات اساسی می باشد. از جانب هیچ کس و هیچ گروه قومی در کشور ویران شده افغانستان، مقابل مردم ما لازم الوفا شمرده نمیشود، و به آن عمل نمی گردد حالا فرقی هم ندارد که در یک نظام اقتدارگرای مذهبی باشد یا در یک حکومت غربگرا، سکولار و دست نشانده. درست است که این مسئله برای اقوام دیگر تفاوت اندک دارد اما برای مردم ساده دل ما، موضوع از ریشه و اساس متفاوت است، زیرا شیعیان، به ویژه هزاره های صاف و صادق، به دلایل متعدد حتی در یک نظام به ظاهر مردم سالار و نظام دموکراسی نیز به حقوق اولیه و اساسی خود که در چارچوب قوانین وضع شده ی کشور مورد قبول روی کاغذ واقع شده، نرسیده اند. و همین نوع نظام هم، مردم هزاره را از حقوق شان محروم ساخته است همانطوری که تجربه ثابت کرد و در این 20 سال با تمام وجود ما این حق کُشی و نادیده گیری ها را دیدیم و مردم مشاهده کردند.
اما داستان امروز برای مردم ما که در برابر یک گروه خشن و خون ریز و در یک نظام متصلب و تندرو دینی قرار گرفته اند، کاملا فرق می کند و اصل قضيه تفاوت می کند به دلیل اینکه این جا دیگر مسئله مرگ و زندگی در میان است و هشدار قطعی است که افراط در بروز احساسات و موضوع گیری های پر چالش و حساسیت بر انگیز زیر سایهی چنین حکومت مذهبی مخالف، برای مردم بی دفاع ما سم مهلک و کشنده است که ناخواسته ما را در برابر دشمن کینه دل از نوع طالبانی، در معرض خطر جدی قرار داده و یقینا کمک به دشمن است، تا با این بهانه خشونت ها و انتقام جویی های شان را در عرصه میدانی بر مردم ما عملی کند.
پس باید توجه اساسی شود که تدبیر و نیز امید بخشی و قوت قلب به مردم ما از یک طرف، و درک اوضاع و شرایط حساس کنونی، وظیفهی تک تک افراد و رهبران آگاه و فرهیختگان مردم است. تا ان شاء الله این طوفان سیاه و تاریک دهشتزای طالبانی هم فروکش نماید.
برخی ها خیال می کنند که درد و مشکل ما با یک وزارتخانه و یا چند منصب حکومتی سمبلیک و بدون اختیار