#حضرت_عباس_سلام_الله_علیه
#تاسوعا
#مقتل_مستند
◼️ چرا شیخ کاظم،روضه ي مرا نمیخواند؟!
مرحوم سیدعبدالرزاق مقرم در «مقتل الحسين علیه السلام» نقل میکند:
دانشمندبزرگ،شیخ کاظم سبتی،
براي من نقل کردکه، یکی از علماي برجسته و مورد اطمینان نزد من آمدوگفت:
من رسول و فرستاده حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام از سوي او هستم، و افزود:
من آن حضرت را درخواب دیدم، به من فرمود:
چراشیخ کاظم سبتی مصیبت مرا نمیخواند؟!
عرض کردم: من همواره میشنوم که شیخ کاظم مصیبت شما را میخواند.
فرمود:
به شـیخ کاظم بگو این مصـیبت را بخوان، و آن اینکه، هرگاه سوارکار از پشت اسب بر زمین سـقوط کند دستهایش را به زمین میگذارد، ولی اگر تیرها به سینه ي او فرورفته باشند و دستهایش نیز بریده باشند،
بِماذا یَتَلَقِّی الْأرض؟!
▪️چگونه و باچه سختی یی، به زمین برخورد خواهدکرد؟!
📚 مقتل الحسين عليه السّلام مقرم
📚چهره درخشان قمر بنی هاشم علیه السلام ج١ص٣٣۴
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#حضرت_عباس_سلام_الله_علیه
#تاسوعا
#مقتل_مستند
◼️ به فدای مظلومی که با آستین، اشک چشمش را پاک میکرد...
وقتی که سیدالشهدا علیه السلام از علقمه به خیمه ها برمیگشت ، نوشته اند:
و رَجَعَ إلىٰ الْخَيمَةِ و هو يُكَفْكِفُ دُمُوعَهُ بِكُمِّهِ.
▪️ او به خیمه بازمیگشت و با آستین لباسش، سيلاب اشک چشمانش را پاک میکرد.
فَلَمَّا رَأوهُ مُقبِلاً، أتَتْ إلَيهِ سَكينَةُ، و لَزِمَتْ عَنانَ جَوادِهِ و قالَتْ: يا أبَتاه، هل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّيَ الْعَبّاسِ؟ أراهُ أبطَأ، و قد وَعَدَني بِالْماءِ و لَيسَ لَهُ عادَةً أنْ يَخلِفَ وَعدَهُ، فَهَلْ شَرِبَ ماءً أو بَلَّ غَليلَه و نَسِىَ ما وَرَاءَهُ، أمْ هو يُجاهِدُ الْأعْداءَ؟
▪️وقتی که سیدالشهدا علیه السلام نزدیک خیام رسید، حضرت سکینه علیها السلام به استقبال او آمد و عنان ذوالجناح را گرفت و عرضه داشت:
ای پدرجان! آیا خبری از عمویم داری؟
می بینم که او دیر کرده است؛ او به من وعده آب داده و محال است که خلف وعده کند.
آیا آب نوشیده و عطشش فروکش کرده و ما را فراموش کرده است یا در اینکه دارد با دشمنان می جنگند؟
فَعِندَها بَكَىٰ الْحسينُ عليه السّلامُ و قالَ: يا بِنتَاه! إنَّ عَمَّكِ الْعَبّاسِ قُتِلَ و بَلَغَتْ روحَهُ الْجَنانَ.
▪️در این زمان بود که گریه، امان سیدالشهدا علیه السلام برید و فرمود:
عمویت عباس کشته شد و روحش به جنت خدا پرواز کرده است.
📚أسرار الشّهادة، /ص۳۳۸
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#تاسوعا
🔴 لعنت امام زمان بر قاتلان حضرت عباس سلام الله علیهما...
▪️ در فرازی از زیارت ناحیه مقدسه، درباره حضرت عباس علیهالسلام چنین آمده است:
«السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادى لَهُ الواقى، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى وحَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ»
«سلام بر عباس فرزند امیرمومنان علیهالسلام، که جان خویش را در راه برادرش داد؛ از دیروزش برای فردایش توشه برگرفت؛ در راه برادر جانبازی کرد و خود را فدایش کرد؛ از او حفاظت و خود را سپر بلایش کرد؛ سعی نمود برای او آب آورد؛ دست هایش قطع شد. خداوند قاتلانش یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائی را لعنت کند.»
📗اقبال الأعمال، ص ۴۷
#به_ما_بپیوندید 🔽
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
⚫️ صحنهای جانسوز در عصر #تاسوعا
💢 ...و حسين جالس أمام بيته محتبيا بسيفه إذ خفق برأسه على ركبتيه و سمعت أخته زينب الصيحة فدنت من أخيها فقالت يا أخى أما تسمع الاصوات قد اقتربت قال فرفع الحسين رأسه فقال إنى رأيت رسول الله صلى الله عليه و سلم في المنام فقال لى إنك تروح إلينا قال فلطمت أخته وجهها و قالت يا ويلتا....
✍🏻 در عصر تاسوعا، امام حسین علیه السلام جلوی خیمه خود نشسته و به شمشیر تکیه زده و سر به زانو نهاده و از خستگی به خواب رفته بود. چون زینب سلام الله علیها خروش لشکر دشمن را شنید، نزدیک برادر آمده و گفت: برادر، صدای لشکر را نمی شنوی که پیوسته به ما نزدیک میشوند؟ آن حضرت سر از زانو برداشت و فرمود: هم اکنون رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم. بمن فرمود: تو به نزد ما خواهی آمد. چون زینب این خبر وحشتناک را شنید، سیلی به صورت زد و فریاد واویلاه برآورد.
📚 الإرشاد، مفید رحمه الله، ۲/۹۰
📚 تاریخ طبری، ۴/۳۱۶
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
◼️ اَما فیکُم مسلمٌ ...
نوشته اند:
و بَقِیَ وَحدَهُ و قد أثخَنَ بِالْجِراحِ في رأسِهِ و بَدَنِهِ، فجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ و هُم يَتَفَرَّقونَ عَنهُ يَميناً و شِمالاً.
▪️امام، تنها ماند و زخمهاى گران كه بر سر و بدنش رسيده بود، او را سنگين كرده بود.پس با شمشير، آن بى شرمان را مى زد و آنان از برابر شمشيرش به راست و چپ پراكنده مى شدند.
فقالَ حميدُ بنُ مُسلمٍ : فَوَ اللّهِ ما رأيتُ مَكثوراً قَطُّ قد قُتِلَ وَلَدُهُ و أهلُ بَيتِهِ و أصحابِهِ أربَطَ جَأشاً، و لا أمضَىٰ جِناناً مِنهُ عليه السّلامُ، إن كانَتِ الرَّجَّالَةُ لِتَشُدَّ عَلَيْهِ، فَيَشُدُّ عَلَيْها بِسَيفِهِ، فَيَنكَشِفُ عن يَمينِهِ و عن شِمالِهِ اِنكِشافَ الْمَعزَىٰ إذا شَدَّ فيها الذِّئبُ
▪️حميد بن مسلم گويد:
«به خدا، مرد گرفتار و مغلوبى را هرگز نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از آن بزرگوار باشد؛ چون پيادگان بر او حمله مى افكندند، او با شمشير بدانان حمله مى كرد و آنان از راست و چپش مى گريختند؛ چنانچه گله گوسفند از برابر گرگى فرار كنند.
فَلَمَّا رَأى ذٰلكَ شِمرُ بنُ ذِي الْجوشَنِ اِستَدعىٰ الْفُرسانَ، فصاروا في ظَهورِ الرَّجَّالَةِ، و أَمَرَ الرُّماةَ أن يَرموهُ، فَرَشَقوهُ بِالسِّهامِ حَتَّىٰ صارَ كَالْقُنفُذِ، فأحجَمَ عَنهُم، فَوَقَفوا بِإزائِهِ
▪️شمر بن ذى الجوشن كه چنان ديد، سوارگان را پيش خواند و آنان در پشت پيادگان قرار گرفتند.سپس بر تيراندازان دستور داد او را تيرباران كنند.پس تيرها را به سوى آن مظلوم رها كردند (آن قدر تير بر بدن شريفش نشست) كه مانند خارپشت شد.پس آن حضرت از جنگ با آن بى شرمان بازايستاد و مردم در برابرش صف زدند.
و خَرَجَتْ اُختُهُ زينبُ إلىٰ بابِ الْفُسطاطِ، فنادَتْ عُمَرَ بنُ سَعدِ بنِ أبي وَقّاصٍ: وَيلَكَ يا عُمَر! أ يَقتُلُ أبو عبدِ اللّهِ و أنتَ تَنظُرُ إلَيْهِ؟ فَلَم يَجِبْها عُمَرٌ بِشَيءٍ، فنادَتْ: وَيحَكُم! أما فيكُم مُسلِمٌ؟ فَلَم يَجِبْها أحَدٌ بِشَيءٍ.
▪️خواهرش زينب به در خيمه آمد و رو به عمر بن سعد بن ابى وقاص كرد و فرياد زد: «واى بر تو اى عمر! آيا ابو عبد اللّه را مى كشند و تو نگاه مى كنى؟ »
عمر پاسخ زينب را نگفت.زينب فرياد زد: «واى بر شما! آيا يك مسلمان ميان شما مردم نيست؟
اما كسى پاسخش را نداد.
📚الارشاد ج٢ص١١۵
📚نفس المهموم ص٣۶١
📚لواعج الاشجان ص١٨۴
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
◼️ گریه های سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام بین گودال...
▪️باید سه دسته شویم و با تیر و سنگ و شمشیر، حسین را از پا در بیاوریم...
نوشته اند:
ثُمَّ حَمَلَ، و جَعَلَ يَضرِبُ فيهم يَميناً و شِمالاً، حَتّىٰ قَتَلَ مِنهُم خَلقاً كثيراً، فَلَمَّا نَظَرَ الشِّمرُ (لَعَنَهُ اللّهُ) إلىٰ ذٰلكَ أقبَلَ إلىٰ عُمَرِ بنِ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) و قالَ: أيُّهَا الْأميرُ إنَّ هٰذا الرَّجُلَ يُفنينا عَن آخِرِنا مُبارِزَةً
▪️سپس امام حسین علیه السلام حمله کرد و گاهی به میمنه و گاهی به میسره لشگر می زد تا اینکه بسیاری از آنان را به درک واصل کرد. وقتی که شمر ملعون این را دید، رو به عمربن سعد کرد و گفت:
ای امیر ! این مرد از اول تا آخر ما را با مبارزه تن به تن از بین خواهد برد.
عمر گفت:چه کنیم؟
🔹شمر گفت:
نَتَفَرَّقُ عَلَيْهِ ثَلاثُ فِرَقٍ: فِرقَةٌ بِالنِّبالِ و السِّهامِ، و فِرقَةٌ بِالسُّيُوفِ و الرِّماحِ، و فِرقَةٌ بِالنَّارِ و الْحِجارَةِ، نُعَجِّلُ عَلَيْهِ
▪️باید سه دسته بشویم؛
عده ای تیر بیاندازند
عده ای با شمشیر و نیزه او را بزنند
عده ای نیز، پاره های آتش و سنگ به سمت او پرتاب کنند
و بر او باید شتاب کنیم.
فَجَعَلوا يَرشُقونَهُ بِالسِّهامِ، و يَطعَنونَهُ بِالرِّماحِ،
▪️پس تیر ها را به سمت امام علیه السلام پرتاب کردند و با نیزه به او ضربه زدند
يَنزِعُ السَّهمَ بِيَدِهِ، و يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يُخَضِّبُ بِهِ لِحيَتَهُ و رأسَهُ الشَّريف
▪️و حضرت تیر ها با دست از بدن مطهرش در می آورد و کف دستش را پر از خون کرده و سر و صورتش را با آن خضاب می کرد و می فرمود :
هٰكَذا ألقَىٰ رَبِّي، و ألقَىٰ جَدِّي، و أشكُو إلَيْهِ ما نُزِلَ بِي.و خَرَّ صَريعاً مَغشياً عَلَيْهِ
▪️اینگونه پروردگارم را ملاقات می کنم؛ اینگونه جدم را می بینم و آنچه را که به سرم آوردند برایش شکایت می برم و در همین حال بی هوش روی زمین افتاد.
فَلَمَّا أفاقَ مِن غَشيَتِهِ وَثَبَ لِيَقومَ لِلْقِتالِ، فَلَمْ يَقدِرْ، فَبَكَىٰ بُكاءً شَديداً
▪️و وقتی که به هوش آمد، خواست که برای قتال از جا برخیزد اما نتوانست و به شدت گریه کرد و فریاد زد:
وا جَدَّاهُ! وا مُحَمَّداهُ! وا أبَتاهُ! وا عَلِيّاهُ! وا أخاهُ! وا حَسَناهُ! وا غُربَتاهُ! وا عَطَشاهُ! وا غَوْثاهُ! وا قِلَّةَ ناصِراهُ!
أ اُقتَلُ مَظلوماً و جَدِّيَ الْمُصطَفىٰ، و اُذبَحُ عَطشاناً و أبي عَلِيٌّ الْمُرتَضَىٰ، و اُترَكُ مَهتوكاً و اُمِّي فاطِمةُ الزَّهراءِ .
▪️من مظلوم کشته شوم در حالی که جدم رسول خداست؟!
و تشنه ذبح شوم در حالی که پدرم علی مرتضاست!
و حرمتم را بشکنند در حالی که مادرم فاطمه زهراست؟!
📚مقتل ابی مخنف ص٨٨
📚اسرارالشهاده ص ۴٢۵
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
◼️ گوشه ای از حال زینب کبری علیها السلام، در بالای تل زینبیه...
… و هنگامي كه امام حسين سلام الله علیه به زمين افتاد، حضرت زينب سلام الله علیها از درب خيمه خارج شد، در حالي كه ندا سر ميداد:
واي از مصيبت برادرم! واي از مصيبت آقا و بزرگم!
و رَكَضَتْ نَحوَ الْمَعرِكَةِ و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها و تارَةً تَسقُطُ عَلیٰ وَجهِها مِن عِظمِ دِهشَتِها
▪️و دوان دوان به سمت معركه می رفت و در اين حال گاهي پايش به پايين لباسش گير ميكرد و زمین می خورد و گاهي از شدت مصيبت و دهشت، اختیار دست و پایش را از دست می داد و با صورت بر زمين ميافتاد.
تا وقتي كه به آنجا رسيد.در آن لحظه شروع كرد به نگاه كردن به سمت چپ و راست و برادر خود امام حسين سلام الله علیه را ديد كه بر روي زمين افتاده است.
📚معالي السبطين ج٢ص٣٧
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
◼️ صحنهای جانسوز در شب عاشورا...
شیخ مفید رحمة الله مینویسد:
و حسينٌ جالسٌ أمامَ بَيتِهِ مُحتَبياً بِسَيفِهِ إذ خَفِقَ بِرأسِهِ عَلىٰ رُكبَتَيْهِ و سَمِعَتْ اُختُهُ زينبُ الصَيحَةَ فَدَنَتْ مِن أخِيها فقَالَتْ يا أخى أمَا تَسمَعُ الْاَصواتَ قَد اقْتَرَبَتْ قالَ فَرَفَعَ الْحسينُ رأسَهُ فقالَ إنِّى رَأَيتُ رَسولَ اللهِ صَلّىٰ اللهُ عَلَيْهِ و سَلَّم في الِمَنامِ فقالَ لى إنَّكَ تَروحُ إلَيْنا قالَ فَلَطِمَتْ اُختُه ُوَجهَها و قالَتْ يا وَيلَتا....
▪️ غروب تاسوعا بود که امام حسین علیه السلام جلوی خیمه خود نشسته و به شمشیر تکیه زده و سر به زانو نهاده و از خستگی به خواب رفته بود. چون زینب کبری سلام الله علیها خروش لشکر دشمن را شنید، نزدیک برادر آمده و گفت:
برادر، صدای لشکر را نمی شنوی که پیوسته به ما نزدیک میشوند؟
آن حضرت سر از زانو برداشت و فرمود:
هم اکنون رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم. به من فرمود:
تو به نزد ما خواهی آمد. چون زینب کبری علیها السلام این خبر وحشتناک را شنید، سیلی به صورت زد و فریاد واویلاه برآورد...
📚 الإرشاد، ج٢ص٩٠
📚 تاریخ طبری، ۴ ص٣١۶
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
⚫️ با انتشار مطالب بالا در نشر
مصائب اهلبیت « سلام الله علیهم اجمعین» سهیم باشیم
هدایت شده از صوت های کوتاه استاد قاسمی
حکایتی در مورد اثر حرم امام حسین سلام الله علیه.mp3
3.72M
#صوت_های_معارفی
✅ حکایتی در مورد اثر حرم امام حسین "سلام الله علیه"
🎙 حجت الاسلام و المسلمین
استاد #حاج_شیخ_سعید_قاسمی
" حفظه الله تعالی "
┏━⊰✾✿✾⊱━━━━━━
@ostad_ghasemi_podcast
┗━━━━━━━─━━⊰✾✿
66.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تاسوعا
🏴 روضه جانسوز حضرت قمر بنی هاشم اباالفضل العباس ( سلام الله علیه )
🎥 مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی #وحید_خراسانی « دامت برکاته »
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸کدام خواهر را مثل من دیدهای؟ ! … | وقتیکه زینب کبری سلاماللّهعلیها، ذوالجناح را برای رفتن برادر به میدان، آماده میکند...
در نقلی آمده است:
🥀 ... هنگامی که سیدالشهداء علیهالسلام با مخدّرات وداع نمود و آمد تا سوار مرکب شود، ندا داد:
📋 مَن ذا يُقَدِّمُ لي جَوادي؟ فجاءَتْهُ زينبُ و قد أخَذَتْ بِعَنانِ الْجَوادِ تَقودُهُ و تَقولُ: أخي لِمَن تُنادي، قَطَعتَ نِياطَ قَلبي،
▪️چه کسى اسب مرا برایم میآورد!؟ حضرت زینب سلاماللهعلیها عنان ذوالجناح را گرفت و آن را پیش برد و گفت: برادرم چه کسی را صدا میزنی؟ بند قلبم را پاره کردی!
📋 ثُمَّ قالَتْ: هَلْ رأیتَ اُختاً مِثلي قَبلَ هٰذا قدَّمَتْ فَرَسَ أخیها لِلْمَوتِ؟!؟
▪️سپس فرمود: آیا قبل از این خواهری را مثل من دیدهای که اسب برادرش را برای مرگ آماده کند؟
📋 فَلَمّا سَمِعَ کَلامَها اِختَنَقَ بِعَبرَتِهِ و بَکیٰ وَانکَبَّ عَلیٰ رَأسِها وَانکَبَّتْ عَلیٰ صَدرِهِ و جَعَلا یَبکیانِ طَویلاً
▪️سیدالشهداء علیهالسلام همینکه سخن خواهر را شنید، اشک و بغض، راه گلوی او را بست و شروع به گریه کرد.
سپس سر خود را بر سر خواهر گذاشت و هر دو مدت طولانی گریستند.
📚بحرالمصائب ج۵ ص۷۴
📚موسوعة الامام الحسین علیهالسلام، ج۴ ص۴۸۴
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸ای دخترم! با اشکهایت قلبم را آتش مزن...
در نقلها آمده است:
🥀 ... هنگامی که سیدالشهداء علیهالسلام آماده رفتن به میدان شدند و بر روی ذوالجناح قرار گرفتند،
📋 فأقْبَلَتْ سکینَةُ و هِیَ صارِخَةٌ و کانَ یُحِبُّها حُبّاً شَدیداً فَضَمَّها إلیٰ صَدرِهِ و مَسَحَ دُموعَها بِکُمِّهِ
▪️در اینجا بود که حضرت سکینه سلاماللهعلیها جلو آمد و فریادی کشید.
سیدالشهداء علیهالسّلام او را بسیار دوست داشتند؛ پس او را به سینه اش چسباند و با آستینش اشکهایش را پاک کرد...
🥀 سپس به ایشان فرمود:
📋 سَیَطولُ بَعدِی یا سکینَةُ فَاعْلَمی
مِنکِ الْبُکاءُ إذا الْحَمامُ دِهانِی
▪️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
📋 لا تُحرِقی قَلبی بِدَمعِکَ حَسرَةً
ما دامَ مِنّی الرُّوحُ فی جُثمانِی
▪️تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
📋 فإذا قُتِلتُ فأنتِ أولَیٰ بِالَّذی
تَأتینَهُ یا خَیرَةَ النِّسوانِ
▪️ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو سزاوارتری برای گریستن.
📚المناقب،ابن شهرآشوب، ج۴ ص۱۰۹
📚المنتخب ج۲ ص۴۵۰
📚الدمعة الساکبة ج۴ ص۳۳۷
📚نفس المهموم ص۳۴۶
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸وقتیکه با نداهای غریبیّ سیدالشهداء علیهالسلام، بدن بیسر شهداء از جا بلند میشد...
در نقلی آمده است:
🥀 سیدالشهداء لحظاتی بالای سر عباس علیهالسلام گریست، پس صدای خود را بلند کرد، به گونهای که صدای آن حضرت دشت کربلا را فرا گرفت و ندا سر داد:
🥀 ای مسلم بن عقیل، ای هانی بن عروة، ای حبیب بن مظاهر، ای زهیر بن القین، ای هلال بن نافع...
📋 یا أبطالَ الصَّفاءِ و فُرسانَ الْهَیجاءِ! مالي أُنادیکم فلا تُجیبوني و أدعوکم فلا تَسمَعونِ؟!
▪️شما ای دلاورمردان پایدار و ای سواران عرصه پیکار! چرا شما را صدا میزنم اما جوابم را نمیدهید! شما فرا میخوانم و صدایم را نمیشنوید؟!
🥀 آیا شما خوابید که به بیداریتان امیدوار باشم یا محبّتتان از امام خود برگشته که به یاری او نمیشتابید؟! اینها دختران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هستند که به خاطر از دست دادن شما ناتوان گشتهاند؛ مگر شما خانههایتان را برای کمک به من ترک نکردید؟!
📋 فَقوُموا عَن نَومَتِکم أیُّهَا الْکِرامُ الْبَرَرَةُ وَادْفَعُوا عَن حَرَمِ الرَّسولِ
▪️پس ای مردان شریف و صالح از خواب برخیزید و از حرم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در مقابل طاغیان کافر و فاجر دفاع کنید.
🥀 اما افسوس! به خدا سوگند مرگ شما را به خاک افکنده و روزگار دغل با شما بیوفایی کرده است و گرنه شما از جواب دادن به دعوت من کوتاهی نمیکردید و از یاری من روی برگردان نمیشدید. هان! اینک ما از فقدان شما داغداریم و به شما میپیوندیم که ما از آن خداییم و به سوی او بازآییم.
🔻در اینجا بود که به نقل «بحرالمصائب»، زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمود:
📋 فو الله الَّذي لا إلٰهَ إلّا هو إنّی رَأیتُ الْاَجسادَ تَضطَرِبُ کَأنَّها یُریدُ النُّهوضَ.
▪️به خدا سوگند که معبودی جز او نیست، بدنهای شهدا را دیدم چنان میلرزید گویا که میخواستند از جا برخیزند.
📚مقتل أبو مخنف،ص ۸۴
📚معالي السّبطين، ج۲ ص۱۹
📚بحرالمصائب ج۵ ص۶۱
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸سیدالشهداء علیهالسلام چند جای آن پیراهن کهنه را هم، پاره پاره کرد تا دیگر کسی طمع در آن نکند، امّا...
در نقلها آمده است:
🥀 ... سیدالشهداء علیهالسلام برای وداع به خیمه زنها آمد و خطاب به زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمود:
📋 آتینی بِثَوبٍ عَتیقٍ لا یُرغَبُ فیهِ أحدٌ مِنَ القومِ أجعَلُه تَحتَ ثیابی لِئَلّا أُجَرَّدُ مِنه بَعد قتلی،
▪️ای خواهرم! یک پیراهن کهنهای را برایم بیاور تا کسی از لشکر، طمع در آن نکند؛ میخواهم آن را زیر لباسهایم بپوشم تا بعد از کشتهشدنم، عریان نمانم.
🥀 با این جمله آن حضرت ، صدای گریه و ناله زنها بلند شد؛ زینب کبری سلاماللّهعلیها لباسی را برای آن حضرت آورد.
📋 فَخَرقَهُ و مَزَّقَهُ مِن أطرافِهِ و جَعَلَهُ تَحتَ ثِیابِه
▪️سیدالشهداء علیهالسلام آن پیراهن را گرفت و چند جای آن را پاره پاره کرد و آن را زیر لباسهایش پوشید.
🥀 آن حضرت یک شلوار نو هم داشت که چند جای آن را نیز پاره پاره کرد ، تا دیگر کسی طمع در آن نکند.
📋 فَلمّا قُتلَ عَمدَ إلیه رَجلٌ فَسَلبَهما مِنه و تَرَکه عُریانًا بالعَراء مُجرّداً عَلَی الرَّمضٰاء فَشَلّتْ یَداهُ فی الحٰال
▪️اما وقتی که به شهادت رسید، نانجیبی پیش آمد و هم آن لباس کهنه و هم آن شلوار را به غارت برد و سیدالشهداء علیهالسلام را عریان بر روی ریگ و رمل بیابان رها کرد؛ وقتیکه آن نانجیب، پیراهن را به غارت برد، در همان حال، دستش شَل شد و از کار افتاد.
📚المنتخب،ص۴۱۱
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸به وقت وداع سیدالشهداء علیهالسلام، مخدّرات به دست و پای آن حضرت افتادند و بر آنها بوسه میزدند...
در نقلها آمده است:
📋 فأرادَ عليه السّلامُ أن يَخرُجَ مِنَ الْخَيمَةِ، فَلَصِقَتْ به زينبُ ...
▪️سیدالشهداء سلاماللهعلیه خواست از خیمه بیرون بیاید، حضرت زینب سلاماللهعلیها خود را به او رساند.
📋 ... فَجَعَلَتْ تُقَبِّلُ يَدَيْهِ و رِجْلَيْهِ، و أحَطنَ به سائِرُ النِّسوانِ، يُقَبِّلنَ يَدَهُ و رِجلَهُ
▪️ زینب کبری سلاماللّهعلیها خود را به روی دست و پای سیدالشهداء علیهالسلام انداخت و آنها را میبوسید؛ بقیه زنان نیز آمدند و دور او را گرفته بودند و دست و پایش را میبوسیدند.
📚اسرار الشهادة ص۴۱۲
📚معالی السبطین ج۲ ص۲۵
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸سیدالشهداء علیهالسلام بر در خیمهها ایستاده بود، که خیمهها را تیرباران کردند … | به فدای مظلومی که تیرها را با بدن خودش میگرفت،تا به خیمه زنها نخورند...
در نقلها آمده است:
🥀 ... به وقت وداع، زنها و بچهها دل از سیدالشهداء علیهالسلام نمیکَندند؛ آن حضرت بر در خیمه ایستاده بود که عمر بن سعد ملعون صدایش را بلند کرد و گفت:
📋 وَيحَكُم! اُهجُموا عَلَيْهِ ما دامَ مَشغولاً بِنَفسِهِ و حَرَمِهِ
▪️وای بر شما! به او حمله کنید در همین حال که او به خود و حرمش مشغول است.
🥀 به خدا قسم اگر حسین علیهالسلام فارغ شود، قسمت چپ و راست لشكرتان از هم قابل تشخیص نیست( کنایه از اینکه لشکرتان را به هم میریزد)
📋 فَحَمَلوا عَلَيْهِ يَرمونَه بِالسِّهامِ حَتّىٰ تَخالَفَتْ السِّهامُ بَينَ أطنابِ الْمُخَيَّمِ، و شَكَّ سَهمٌ بَعضَ أزَرِ النِّساءِ،
▪️پس همگان بر آن حضرت یورش بردند و آن قدر تير زدند كه برخی از تيرها به بند خيمهها میخورد و برخی دیگر نیز، لباسهای زنان را پاره میکرد.
📋 فَدَهَشْنَ، و أرعَبنَ، و صَحنَ، و دَخَلنَ الْخَيمَةَ، يَنظُرنَ إلىٰ الْحسينِ علیهالسلام كَيفَ يَصنَع
▪️در اینجا بود که زنان مات و مبهوت شدند و وحشتزده و فريادزنان به داخل خيمهها رفتند و به امام حسین علیهالسّلام نگاه میکردند که چه میکند.
🥀 آن حضرت چون شير خشمگين به دشمنان حمله کردند و به احدى نمىرسيدند مگر آنكه با شمشير او را به هلاكت مى رساندند.
📋 وَ السِّهامُ تَأخُذُهُ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ، و هو يَتَّقيها بِصَدرِهِ و نَحرِهِ.
▪️و اين در حالي بود كه تيرها از هر سو به سمت سیدالشهداء علیهالسلام مىآمد و آن حضرت با سینه و پشت مبارکش تیر را میگرفت تا تیری به سمت زنها و بچهها نرود.
📚مقتل الحسين عليهالسّلام، مقرم،ص۳۴۰
📚مقتل الحسين علیهالسلام، بحرالعلوم،ص۴۴۲
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸ای دخترم! با اشکهایت قلبم را آتش مزن...
در نقلها آمده است:
🥀 ... هنگامی که سیدالشهداء علیهالسلام آماده رفتن به میدان شدند و بر روی ذوالجناح قرار گرفتند،
📋 فأقْبَلَتْ سکینَةُ و هِیَ صارِخَةٌ و کانَ یُحِبُّها حُبّاً شَدیداً فَضَمَّها إلیٰ صَدرِهِ و مَسَحَ دُموعَها بِکُمِّهِ
▪️در اینجا بود که حضرت سکینه سلاماللهعلیها جلو آمد و فریادی کشید.
سیدالشهداء علیهالسّلام او را بسیار دوست داشتند؛ پس او را به سینه اش چسباند و با آستینش اشکهایش را پاک کرد...
🥀 سپس به ایشان فرمود:
📋 سَیَطولُ بَعدِی یا سکینَةُ فَاعْلَمی
مِنکِ الْبُکاءُ إذا الْحَمامُ دِهانِی
▪️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
📋 لا تُحرِقی قَلبی بِدَمعِکَ حَسرَةً
ما دامَ مِنّی الرُّوحُ فی جُثمانِی
▪️تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
📋 فإذا قُتِلتُ فأنتِ أولَیٰ بِالَّذی
تَأتینَهُ یا خَیرَةَ النِّسوانِ
▪️ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو سزاوارتری برای گریستن.
📚المناقب،ابن شهرآشوب، ج۴ ص۱۰۹
📚المنتخب ج۲ ص۴۵۰
📚الدمعة الساکبة ج۴ ص۳۳۷
📚نفس المهموم ص۳۴۶
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
◼️ هر منزل و روستا که بردند
پای سرِ تو شراب خوردند...
راوی گوید:
من مشغول طواف کعبه بودم. ناگاه شنیدم که مردی میگوید:
بار خدایا! مرا بیامرز، گرچه میدانم نمی آمرزی.
من به وی گفتم: ای بنده خدا! از خدا بترس و یک چنین مقاله ای را مگوی، زیرا اگر گناهان تو به شماره قطرات بارانها و برگ درختان باشد و از خدا طلب آمرزش کنی، گناهان تو را میآمرزد، زیرا خدا آمرزنده و مهربان است.
وی در جوابم گفت: بیا تا داستان خود را برای تو بگویم.
وقتی من نزد او رفتم گفت:
بدان که ما تعداد پنجاه نفر بودیم که سر مبارک امام حسین علیه السّلام را به طرف شام میبردیم.
وَ کُنَّا إِذَا أَمْسَیْنَا وَضَعْنَا الرَّأْسَ فِی التَّابُوتِ وَ شَرِبْنَا الْخَمْرَ حَوْلَ التَّابُوتِ
▪️هنگامی که شب میشد، سر مقدس آن حضرت را در میان صندوقی مینهادیم و در اطراف آن مشغول شرب خمر میشدیم.
یک شب رفقای من شرب خمر کردند و مست شدند، ولی من از آشامیدن خمر خودداری نمودم. وقتی تاریکی شب جهان را فرا گرفت، ناگهان دیدم رعد و برقی بوجود آمد، درهای آسمان باز شد و حضرت آدم، نوح، ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، پیغمبر ما حضرت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم، جبرئیل و گروهی از ملائکه نازل شدند.
جبرئیل نزدیک صندوق آمد، آن سر مبارک را خارج کرد و به خود چسبانید و آن را بوسید. سپس کلیه پیغمبران همین عمل را انجام دادند. پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله بالای سر امام حسین گریه کرد و مابقی پیغمبران به آن حضرت تعزیت گفتند.
جبرئیل گفت:
یا محمّد! خدای توانا مرا مأمور کرده که درباره امت تو مطیع تو باشم. اگر تو دستور دهی زمین را دچار زلزله و آن را زیر و زبر کنم، همچنان که درباره قوم لوط کردم.
پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: نه یا جبرئیل! زیرا فردای قیامت آنان با من نزد خدای توانا مخاصمه و موقفی خواهیم داشت.
سپس آن بزرگواران بر سر امام حسین علیهالسّلام صلوات و درود فرستادند. پس از این جریان بود که گروهی از ملائکه آمدند و گفتند:
خدای تعالی ما را مأمور کرده که این پنجاه نفر را به قتل برسانیم.
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: هر عملی که میخواهید با آنان انجام دهید.
ملائکه ایشان را با حربههایی زدند. بعد یکی از آن ملائکه با حربهای بر من حمله کرد که مرا بزند. من گفتم: الامان! الامان! یا رسول اللَّه! پیغمبر خدا فرمود:
برو، خدا تو را نیامرزد. وقتی صبح شد، دیدم یاران من همگی از پای در آمده و خاکستر شدهاند!
📚لهوف ص١۵٢
📚مقتل الحسين الخوارزمي ج٢ص٨٨
📚بحارالانوار ج ۴۵ ص١٢۵
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#عاشورا
⚫️ تعطیلی کسب و کار در روز #عاشورا
🔻 قال مولانا الرضا " سلام الله علیه "
«من ترك السعي في حوائجه يوم عاشورا قضى الله له حوائج الدنيا والآخرة، ومن كان يوم عاشورا يوم مصيبته وحزنه وبكائه، جعل الله عز وجل يوم القيامة يوم فرحه وسروره، وقرت بنا في الجنان عينه.... .»
🔹 امام رضا سلام الله علیه فرمود:
هرکس روز عاشورای امام حسین علیه السلام، دنبال کسب و کار نرود، خداوند متعال خواسته ها و حوائج دنیا و آخرت او را برآورده می نماید و هرکس عاشوراء روز مصیبت و حزن و گریه اش باشد، خداوند عزوجل روز قیامت را روز شادی و سرورش قرار خواهد داد و در بهشت چشمانش به دیدار ما اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام روشن خواهد شد.
📚أمالی مرحوم شیخ صدوق، مجلس27، حدیث4
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
◼️ گوشه ای از اثرات شهادت سيدالشهدا عليه السلام
◼️ وقتی که جبرئیل در کنار گودال نعره میزد...
بعد از شهادت سيد الشهدا عليه السّلام، لشكريان سوارى را نگريستند كه ناپروا صيحه مى زند و بى محابا واویلا سر میدهد .
گفتند: «اين سوار كيست و چنین ناله و فرياد برای چيست؟
او گفت:
و كيف لا أصرخ و رسول اللّه قائم ينظر إلى الأرض مرّة و ينظر إلى حربكم مرّة؟ و أنا أخاف أن يدعو اللّه على أهل الأرض فأهلك فيهم
▪️«چه گونه صيحه نزنم و فرياد نكنم و حال آن كه رسول خداى صلی الله علیه و آله را مى نگرم كه ايستاده گاهى به سوى زمين می نگرد و گاهی قتلگاه را نظاره مى كند؟ از آن مى ترسم كه خدا را بخواند و ساکنین روى زمين را تباه كند.»
جماعتى از لشكريان گفتند:
«او مردى ديوانه است و سخنى سفيهانه مى گويد.»
گروهى گفتند: «سوگند به خداى، ستمى بزرگ بر خويشتن آورديم.به رضاجويى پسر سميه(ابن زیاد) ، پسر پيغمبر را كشتيم.»
راوى گويد: «به عرض امام سجاد عليه السّلام رسانيدم كه: آن کسی که فریاد میزد چه كسی بود؟ »
حضرت فرمود:
ما نراه إلّا جبرئيل، أمّا إنّه لو أذن له فيهم لصاح بهم صيحة يخطف منها أرواحهم من أبدانهم إلى النّار، و لكن أمهل لهم ليزدادوا إثما و لهم عذاب أليم
▪️آن كس، جز جبرئيل نبود و اگر از خداوند مأذون بود، صيحه اى بر آن جماعت مى زد كه ارواح ايشان از ابدان ايشان به جانب دوزخ شتاب گيرد؛ لكن ايشان را مهلت داد تا گناه ايشان بزرگ تر گردد و عذاب ايشان عظيم تر شود.
📚بحارالانوار ج ۴۵ص١٧٣
📚ناسخ التواریخ ج٢ص۶
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa