حدیث ۱۷ :
امام حسین (ع) : واعلموا أن حوائج الناس إلیکم من نعم الله علیکم فلا تملوا النعم فتحور نقما.
آگاه باشید که یکی از نعمتهای الهی بر شما حاجات و نیازهای مردم به شما است ، پس از این نعمتها بیزار نشوید که برمی گردند و به جای دیگر می روند.
بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۱
——————————————–
حدیث ۱۸ :
امام حسین (ع) : إعتبروا أیها الناس بما وعظ الله به أولیاءه من سوء ثنائه علی الأحبار، إذ یقول : لولا ینهیهم الربانیون و الأحبار عن قولهم الإثم ، و قال : لعن الذین کفروا من بنی إسرائیل – إلی قوله – لبئس ما کانوا یفعلون ، و إنما عاب الله ذلک علیهم لأنهم کانوا یرون من الظلمه الذین بین أظهرهم المنکر و الفساد فلا ینهونهم عن ذلک رغبه فیما کانوا ینالون منهم ، و رهبه مما حذرون ، و الله یقول :
“فلا تخشوا الناس و اخشون ” و قال : “ألمؤمنون و المؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر”.
ای مردم ، عبرت بگیرید از آن نکوهشهایی که خداوند به منظور پند و اندرز دوستانش از علمای یهود کرده است ، آن جا که می فرماید:
“چرا روحانیون و علمای آنها (یهود) را از سخنان گناه آلود جلوگیری نکردند؟” و فرموده :
“آن گروه از بنی اسرائیل که کافر شدند، (به زبان داوود و عیسی بن مریم ) لعنت شدند”، تا آن جا که می فرماید: “چه کارهای ناپسندی که انجام می دادند”. بدین جهت خدا بر آنان عیب گرفت که از ستمگرانی که در برابرشان بودند، فساد و اعمال ناروا می دیدند و آنان را منع نمی کردند، چون به آنچه از ستمگران به آنان داده می شد، چشم طمع داشتند و از عواقب اعتراضها بیم داشتند، با این که خداوند فرموده : “از مردم نترسید، از من بترسید”، و نیز فرموده : “مردان و زنان مؤمن دوست یکدیگرند، به نیکی امر و از بدی نهی می کنند”.
تحف العقول ، ص ۲۳۷
——————————————–
حدیث ۱۹ :
امام حسین (ع) : من طلب رضی الناس بسخط الله وکله الله إلی الناس .
کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند شود، خداوند او را به مردم وا می گذارد.
بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۶
——————————————–
حدیث ۲۰ :
امام حسین (ع) : إیاک و ظلم من لا یجد علیک ناصرا إلا الله جل وعز.
بترس از ستم کردن بر کسی که به جز خدا یاوری ندارد.
بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۱۸
هدایت شده از ماه شعبان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از کمال الدین
ای اهل حریم حرم عشق ، میلاد نورانی امیر سپاه عاشقان عاشورایی بر شما مبارک باد
یک نکته 👇
به این جمله در تصویر دقت کنید بخش اصلی آن قسمتی از یک نوحه بسیار مانا عاشورایی است(ای اهل حرم میر علمدار نیامد ) که در روز تاسوعا خوانده میشود واقعا با دل انسان غوغا می کند !
با اینکه این جمله برای القای شادی و سرور بیان شد اما بقدری اصل آن بقدری تاثیر گذار است که دل هر انسان عاشورایی را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد به روز واقعه میبرد این نشان از تاثیر گذاری یک نوحه حقیقتمدار بی پیرایه در طول تاریخ است.
آیا می دانید سالیان طولانی معلوم نبود این نوحه عجیب تاثیر گذار از کیست برخی آن را از مرحوم مرزوق برخی آن را از علی اکبر ناظم ره می دانند اما هیچ سندی در دست نبود تا این که روزی آیت الله العظمی محمد تقی بهجت ره به کسی که نزد او این نوحه را خواند در پایان فرمود این نوحه از مرحوم ابوی است دفتر شعرش هنوز است .....
رضوان الهی بر آن پدر این پسر
اما امشب باید خوش آمد گفت👇
ای اهل حرم میر و علمدار چو آمد خوش آمد
ای اهل حرم ساقی و سردار چو آمد خوش آمد .
ای اهل حریم حرم عشق علمدار چو آمد خوش آمد
سید کمال الدین عمادی
12.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام
شنبه زیباتون بخیر🕊❄️
در اولین روز هـفته آرزو میکنم ....🕊❄️
از خـورشیـد مـهربـانـیاش🕊❄️
از دنیـا تمام خـوبی هـایـش🕊❄️
و از خـــدا لـطف بیکـرانـش🕊❄️
نصیب لحظه هایتان باشد🕊❄️
اول هفته تـون عـالـی🕊❄️
🗓 تقویم شیعه:
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۰۶ اسفند ۱۴۰۱
میلادی: Saturday - 25 February 2023
قمری: السبت، 4 شعبان 1444
🗞 وقایع مهم امروز:
🔹ولادت حضرت عباس علیه السلام، 26ه-ق
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا ولادت حضرت سجاد علیه السلام
▪️7 روز تا ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
▪️11 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان (عج)
▪️27 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️36 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
باسمه تعالی
یک فایلی از کانال بازنگری جناب آقای ترکاشوند در باره علم غیب امامان به دستم رسید ان را نقد کرده و ابتدا اصل مقاله او را و سپس پاسخم را تقدیم می کنم.
نوشته کانال بازنگری
علم غیب امام معصوم
باسمه تعالی
《امامانِ بیخبر از پشت پردههای زندگی خود، چگونه میتوانستند پردههای قرنها بعد را کنار زده باشند؟》
✍️امیر ترکاشوند
بخش مهمی از سیاستِ ایرانفداییِ متولیان نظام که رفاه و آرامش مردم و امکانات کشور را فدای تحقق آرزوهای منطقهای و جهانی خود میکنند، ریشه در روایات آخرالزمانی و عصر ظهوری دارد؛ همان روایاتی که از قول امامان در باره تحولات آیندۀ! خاورمیانه صادر شده و به صورت ریز و جزء به جزء حکایت افراد و وقایعی مربوط به آیندههای دور (قرنها یا هزارهها بعد!) را شرح داده و پیشبینی کرده و از اقوامِ درگیر و آرایش نیروها و جنگها و ظفرمندیهای مسلمین و شیعیان و تعداد تلفات طرفین و کلی چیزهای خرد و کلان دیگر تا محو یهود و... گفته است.
امروزه توان برخی از متولیان فکری نظام صرف آشنایی با همین روایات ساختگی و سپس برنامهریزی برای پیادهسازی آنها شده و میشود. تا همینجا بخش مهمی از جغرافیای ظهور و آخرالزمانی را منطبق بر آن روایات پیاده کردهاند و با جدیت پیگیر تکمیل آن پازل و وارد کردن ضربات نهاییاند
چرا ساختگی؟
چون اگر امامان از چنین توانی برخوردار بودند حال و روزشان آن نبود که همه میدانیم.
انتساب قدرت غیبگویی به آنان در حالی است که آنها از کوچکترین امر پنهان و غیبی در زندگی خود نیز بیاطلاع بودند چه رسد روستایی آنورتر یا احوال مردمی در هزارههای آینده.
امام جعفر صادق با جدیت به خدای یکتا سوگند خورد که هیچ اطلاعی از غیب ندارد و افزود خدا امواتم را نیامرزد خدا مرا مرگ دهد اگر چنین ادعایی داشته باشم. او برای اینکه مخاطب خود را خیلی ملموس و خودمانی قانع بر آن ناتوانی کند دست به دامان اتفاقی که برای خودش پیش آمده بود شد و آن را به عنوان شاهد مثال برای غیب ندانیاش ذکر کرد و چنین گفت: من با فلانی زمین شراکتیمان را بین هم تقسیم کردیم؛ آن قسمت که به او رسید حاصلخیز از آب درآمد ولی آن قسمتی که نصیب من شد بیحاصل شد خب اگر من خبر از غیب داشتم آن قسمت مرغوب را مالِ خود میکردم
فوالله الذی لا اله الا هو ما أعلم الغيب ولا آجرنی الله فی أمواتی ولا بارك لی فی احيائي ان كنت قلت له... ولقد قاسمت مع عبدالله بن الحسن حائطا بینی و بینه فأصابه السهل و الشرب و اصابنی الجبل، فلو كنت أعلم الغيب لاصابنی السهل و الشرب و أصابه الجبل (اختیار معرفة الرجال معروف به رجال کشی ج ۱ ص ۲۹۲ یا ج ۲ ص ۵۷۹)
امامی که اینطور صاف و پوستکنده اعتراف به غیب ندانستن میکند (و سراسر زندگی واقعیاش هم گواه آن است) چطور به یکباره عالم غیب میشود و از سیر تا پیازِ وقایعی که مثلا قرار است چند سده یا چند هزاره بعد روی دهد را دونه به دونه با ذکر جزئیات و کلیات شرح دهد تا طراحان مقدمات عصر ظهور بر آن اساس نقشهکشی کنند؟
امام صادق در این جریان، نگران زمین حاصلخیز از دست رفتهاش بود چنانکه اجدادش عبدالمطلب نیز نگران شترهایش بود و مسئولیتی در قبال تخریب شدن خانه خدا از سوی مهاجمان برای خود تعریف نکرد ولی طراحان ...
قرآن به پیغمبر و به ویژه در ردّ آگاهی نسبت به آینده و آخرالزمان میگوید بگو:
《اگر غیب میدانستم قطعاً خیر بیشتری میاندوختم و هرگز به من آسیبی نمیرسید》 (ولو کنت اعلم الغیب لاستکثرت من الخیر و ما مسّنی السوء -قرآن، سوره اعراف آیه ۱۸۸-)
اما آخرالزمانیها دستبردار نیستند و کلام قرآن نیز نمیتواند عطش و ماجراجویی آنان را فرو خواباند.
[پاسخ را در ادامه ملاحظه بفرمایید]
پاسخ به شبهه علم غیب امامامان معصوم علیهم السلام
(این پاسخ شامگاه جمعه پنجم اسفند 1401 در یک گروه تلگرامی و در ساعتی که او در گروه فعال بود به مشاهده نویسنده رسید ولی تاگنون [شنبه ششم اسفند] از خود دفاعی نکرد) ناچار حهت اطلاع دوستان آن را به کانال معارف و تعدادی از گروههای دیگر ارسال میکنم:
سلام علیک
جناب اقای ترکاشوند
من به نکته سیاسی شما و اشاره شما به اخبار در این باره کاری ندارم، چون ان اخبار از جهت سند و دلالت جای تحقیق دارد و فعلا کاری به ان ندارم، انچه مرا وادار کرد تا نوشته شما را به نقد بگیرم انکار علم غیب ائمه علیهم السلام در عباراتتان است و در این باره نکاتی تقدیم میشود:
(اولا) راوی از امام صادق علیه لسلام عبد الرحمن بن کثیر است و نجاشی درباره او نوشته است: «کان ضعیفا... کان یضع الحدیث» [رجال النجاشی: 235].
و علامه حلی درباره او نوشته است: «لیس بشیء کان ضعیفا، غمز علیه أصحابنا و قالوا إنه کان یضع الحدیث» [رجال العلامة الحلی: 239].
فعل «کان» انگاه که بر سر فعل دیگر [مثل «یضع»] در آید بر استمرار دلالت دارد، یعنی این راوی همواره حدیث وضع میکرد.
و ثانیا: در مورد آیه 188 سوره اعراف و روایت امام صادق علیه السلام، لازم بود آیات دیگر قرآن و روایات دیگر را هم در کنارش بگذاری تا نتیجه گیری مطلوب حاصل گردد:
خداوند در باره حضرت یعقوب علیه السلام فرمود: (َ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون) [یوسف:68]. «و همانا او هر آينه داراى علم است براى تعليم ما او را ولى بيشتر مردم نميدانند».
و در دو آیه از قول یعقوب علیه السلام فرمود: ( َأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون) [یوسف:86 و 96] «ميدانم از جانب خدا آنچه را كه شما نميَدانيد».
در باره عیسی علیه السلام فرمود: (وَ رَسُولاً إِلى بَني إِسْرائيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ... وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ) [آل عمران:49].
«و فرستادهاى باشد بر طائفه بنى اسرائيل كه به تحقيق من آوردهام براى شما آيت و نشانهاى از جانب پروردگار شما... و خبر مىدهم بآنچه مىخوريد و آنچه ذخيره مىكنيد در خانههاى خودتان...».
علی علیه السلام در نهج البلاغه فرمود:
«... وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللَّهِ )ص(».(نهج البلاغه (صبحی الصالح) خطبه 175 ص 250).
«و به خدا سوگند اگر بخواهید هر یک از شما مردم را خبر بدهم از مکان آمدن و مکان رفتنش و همه امور مربوط به او هر آینه انجام میدهم، ولی ترس دارم که شما در مورد مورد من به پیامبر خدا (ص) کافر گردید».
و اما آیه 188 سوره اعراف بر نفی علم ذاتی پیامبر (ص) به غیب دلالت دارد، از اینرو منافات ندارد که با اذن خدا دانای به غیب باشد، چنانکه عیسی و یعقوب علیهما السلام طبق ایه قرآن چنین بودند. افزون بر اینکه اعطای علم غیب از سئی خدا به آنان در جهت استفاده شخصیشان نبود و در این جهت ماذون هم نبودند و در آیه شریفه در مورد استفاده شخصی علم غیب پیامبر (ص) نفی شد (لو کنت أعلم الغیب لاستکثرت من الخیر).
البته معنای علم غیب با اذن خدا برای غیر خدا این نیست که مانند خدا علم مطلق داشته و یا بتوانند برای همه امور از آن استفاده نمایند، بلکه اندازه علم اعطایی خدا به غیر خود نیز متناسب با درجات عصمت متفاوت و تنها برای بیان امور مربئط به دین و اداره امور مسلمانان در صورت نیاز محدود است و استفاده شخصی اگر جهت عمومی نداشته باشد جایز نیست.
بنابراین تنها با مشاهده یک روایت ضعیف - و با وجود ادله دیگر نقلی قرآن و روایات بر وجود علم غیب برای غیر خدا با اذن و مصلحت خدا - نمیتوانید وجود علم غیب در امامان معصوم علیهم السلام را زیر سؤال ببرید و بگویید « اگر امامان از چنین توانی برخوردار بودند حال و روزشان آن نبود که همه میدانیم»!!!!.
از قیاست خنده امد خلق را...