متن عروه: مسألة 24): الانهار العظيمة كدجلة و النيل و الفرات حكمها حكم البحر بالنسبة الي ما يخرج منها بالغوص |1| اذا فرض تكون الجوهر فيها كالبحر.
[1] شرح: دلیل حکم این فرع پیش از این بیان شد از اینکه طبق نظر عرف خصوصيت دریا بودن ملقا میشود.
متن عروه: مسألة 25): اذا غرق شئ في البحر و اعرض مالكه عنه فاخرجه الغواص ملكه [1]
[1] شرح: به دلیل آنچه را که كليني روایت کرد از: علي بن ابراهيم عن ابيه عن النوفلي عن السكوني عن ابي عبدالله عن اميرالمؤمنين (ع) (في حديث) قال: و اذا غرقت السفينة و ما فيها فاصابه الناس فما قذف به البحر علي ساحله فهو لاهله و هم احق به و ما غاص عليه الناس و تركه صاحبه فهو لهم [الکافی 5: 242/ 15، وسائل الشیعه25: 455، کتاب اللقطه، باب 11، حدیث 1]، و نحوه ما رواه الشيخ باسناده عن الشعيري. [تهذیب الأحکام6: 295/ 822؛ وسائل الشیعه25: 455، کتاب اللقطه، حديث 2].
علم امام (قسمت چهارم) (احمد باقریان ساروی)
پاسخ تشريحى به آيات نفى علم غيب
در مورد آيات مورد استدلال منكران پاسخ تشريحى آنها چنين است:
در مورد آیه 188 سوره اعراف اگر بخواهید ان را توجیه نکرده و به نفی علم ذاتی پیامبر صلی الله علیه وآله به غیب مرتبط ندانید ناچار باید ان را نقیض آیات دیگر و روایات فراوان اثبات کننده علم غیب بدانید، به عنوان نمونه:
خداوند خطاب به پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: (ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْك) [آل عمران: 44 و یوسف: 102]. «(اینها از اخبار غیبی است که به تو وحی نمودهایم» و (تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هذا) [هود:49] «اين قصّه (از حضرت نوح) از خبرهاى غيبى است كه وحى كرديم بتو آنها را، و نبودى كه بدانى آنها را تو و نه قوم تو از پيش».
صریح سه آیه است که خدا خبرهای غیبی را به پیامبر صلی الله علیه وآله داده است، افزون بر انچه در ادامه از قول مفسران خواهید خواند.
و به تعبیر دیگر: - چنانکه سخن علامه طباطبائی در ادامه خواهد آمد – آیه 188 به ملاحظه طبیعت بشری پیامبر صلی الله علیه وآله علم غیب را از او نفی میکند، زیرا طبیعت بشری محدود است و چیزی که محدود است نمیتواند بدون کمک غیر خود از غیب خبر پیدا کند، و این منافات ندارد که با تعلیم خدا و به این جهت که از بند طبیعت رسته و به خدا پیوسته و مقرّب درگاه او شده است با اذن و اعطای خدا از مخزون علم او بهره داشته باشد، چنانکه خدا درباره یعقوب علیه السلام فرمود (إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ) [یوسف:68] و چنانکه در زیارت جامعه کبیره خطاب به ائمه علیهم السلام آنان را «خزان علم الله» میخوانیم.
و امّا آن قسمت از آيه شماره 3 [هود/ 123] كه مربوط به علم خدا به زمان فرا رسيدن روز قيامت است هيچ استثنايى براى آن وجود ندارد و هيچيك از علماى شيعه نمىگويد كه پيامبر صلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام به زمان فرا رسيدن روز قيامت علم دارند؛ ولى قسمت دوم آيه شماره 3 و دو آيات شماره 1 و 2 و 4 بيانگر علم ذاتى خدا به امور غيبى هستند؛ يعنى بر اين دلالت دارند كه تنها خداوند علم ذاتى استقلالى به امور غيبى دارد و در ادامه آيه سوره احقاف آمده است: «... إنْ أَتَّبِعُ إلاّ ما يُوحى إلَىَّ...». )الاحقاف: 9(.«... من پيروى نمىكنم جز آنچه را خدا به من وحى فرستاده است...»، بنابراين منافات ندارد كه خدا با وحى از جانب خود پيامبر صلی الله علیه وآله را و با اذن خود برخى از اولياى خود را از مخزون علم خود عطا فرمايد؛ به گونهاى كه اگر كسى بگويد جز خداوند نيز كسى از مخلوقات علم ذاتى به غيب دارد و یا گفته شود «غیر خدا شریک در علم خدا است» به شرك دچار شده است، افزون بر اينكه چنين چيزى محال است، چون غير خدا هرچه و هر كسى كه باشد وجود محدود دارد و وجود محدود ذاتا نمىتواند از غير محدوده خود كه براى او غايب شمرده مىشود، آگاهى پيدا كند و موجود نامحدودى جز خدا وجود ندارد، پس تنها خدا ذاتا عالم به غيب است و در مذهب شيعه چنين اعتقادى تنها در مورد خدا ثابت است.
زمخشرى در باره آيه «قُلْ... وَ ما أَدْرى مايُفْعَلُ بى وَ لا بِكُمْ...» (الاحقاف: 9). يعنى: «به آنان بگو... و من نمىدانم با من و شما چه خواهد شد». از ابن عباس نقل كرده است كه به وسيله آيه «لِيَغْفِرَ لَكَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ...» (الفتح: 2(. نسخ شده است. (الكشاف، ج 4، ص 298(. یعنی پس از نزول آیه دوم سوره فتح پیامبر صلی الله علیه واله علم پیدا کرد که از گناهان گذشته و اینده او گذشت شده است، اما معنای «ذنب» در این آیه چیست؟ و اینکه چطور از گناهان آینده گذشت شده است؟ سخنی دیگر است که ارتباطی به علم غیب ندارد.
فخر رازى در آيه سوره احقاف احتمالاتى را داده است، يكى از احتمالات اين است كه آيه بر احوال آخرت حمل شود (التفسير الكبير، ج 28، ص 8(.؛ يعنى پيامبر صلی الله علیه وآله مأمور شد به مردم بگويد كه من نمىدانم در روز رستاخيز بر من و شما چه خواهد گذشت.
او سپس در مقام اشكال بر اين قول نوشته است: بيشتر محققان اين قول را بعيد دانسته و وجوهى را بر استبعاد آن بيان كردهاند:
وجه اوّل: پيامبر صلی الله علیه وآله بايد بداند پيامبر است، آنگاه كه پيامبرى خود را دانست، علم پيدا مىكند كه گناهان كبيره از او صادر نمىشود و او در آمرزش خدا قرار دارد... آنگاه كه چنين بود، ممتنع مىشود كه شك كند در اينكه آيا مورد آمرزش قرار دارد يا نه...
وجه دوم: شك وجود ندارد كه حالت پيامبران بالاتر از حالت اوليا است، آنگاه كه خدا بگويد: «إنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فلا خَوفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُم يَحْزَنُونَ»)الاحقاف: 13(، پس چگونه معقول است پيامبرى كه رئيس اوليا و مقتداى پيامبران است در شكى باقى بماند كه نداند آيا از آمرزيده شدگان است يا عذاب شدگان؟!)التفسير الكبير، ج 28، ص 8(.
در مورد آیه 26 سوره جن در آیه بعدی استثنا زد و فرمود (إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدا) [جن:27] « مگر برای كسى كه از جانب او رسالت داشته، و مأمور و حافظى از اطراف او را احاطه كند».
علامه طباطبائى رحمه الله در باره آيه «قُلْ... وَ ما أَدْرى مايُفْعَلُ بى وَ لا بِكُمْ...» (الاحقاف: 9( كه ظاهرا علم غيب را در مورد پيامبر صلی الله علیه وآله منتفى مىداند، اينگونه پاسخ داده است:
نفى علم غيب از او صلی الله علیه وآله منافات ندارد كه او از راه وحى به غيب آگاهى پيدا كند، چنانكه خدا در مواردى از كلام خود به آن تصريح فرموده است؛ مانند: «ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إلَيْكَ...». (آل عمران: 44؛ يوسف: 102(.«آن از خبرهاى غيبى است كه به تو وحى مىفرستيم» و «تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيها إلَيْكَ...». (هود: 49(.«اين از خبرهاى غيبى است كه به تو وحى مىفرستيم» و «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَدا». )الجن: 27(.«داناى به غيب است و بر غيب او كسى دسترسى ندارد» و... وجه عدم منافات اين است كه آيات نافى علم غيب از او صلی الله علیه وآله و ديگر پيامبران علیهم السلام از اين جهت علم غيب را از آنان نفى مىكند كه طبيعت بشرى دارند، يا از اين جهت كه طبيعتى بالاتر از طبيعت بشر دارند كه از ويژگىهاى آن اين است كه با داشتن علم غيب از آن براى جلب هر منفعت و دفع هر زيان استفاده مىكنند، چنانكه اگر از راه اسباب عادى براى ما علم پيدا شود از آن چنين استفاده مىبريم، اين منافات ندارد كه با تعليم خدا و از راه وحى براى او علم غيب حاصل گردد، چنانكه آوردن معجزات از سوى آنان برخاسته از توانايى نفسانى آنان نيست، بلكه با اذن خدا است. (الميزان، ج 18، ص 191(.
به عبارت دیگر: آیه نفی مطلق علم غیب از پیامبر صلی الله علیه وآله مانند آیه (أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَميعاً) [سوره بقره:165] است که مطلق قدرت را برای خدا دانسته و با کلمه «أنّ» و اسمیه بودن جمله به آن تأکید کرده است، در حالی که خداوند همه انسانها بلکه همه حیوانات را بهره ای از قدرت خود داده است، بنا براین قوت و توانایی ذاتا به خدا اختصاص دارد ولی با اعطا و اذن خدا ما انسانها نیز از ان بهره داریم.
بر اين اساس طبق اقوال علماى سنّى و شيعه آيه مورد بحث بر نفى مطلق علم پيامبر صلی الله علیه وآله به غيب دلالت ندارد، پس چارهاى نيست جز اينكه ظاهر آيه توجيه شود، به اينكه گفته شود: مقصود اين است كه پيامبر صلی الله علیه وآله استقلالاً و به این جهت که طبیعت محدود بشری دارد، بدون تعليم خدا علم به آينده خود و ديگران ندارد، در اين صورت منافات ندارد كه به عنوان مقرّب درگاه خدا و کسی که از جهت معنوی از طبیعت رسته و رنگ خدایی گرفته است، با تعليم خدا عالم به غيب باشد، در غیر این صورت با آیه 44 سوره آل عمران و آیه 102 سوره یوسف - که بر آگاه نمون و تعلیم پیامبر از غیب دلالت دارد - تناقض پیدا میکند.
و اما در مورد روایت منسوب به امام صادق علیه السلام:
(اولا) راوی از امام صادق علیه السلام عبد الرحمن بن کثیر است و نجاشی درباره او نوشته است: «کان ضعیفا... کان یضع الحدیث» [رجال النجاشی: 235].
و علامه حلی درباره او نوشته است: «لیس بشیء کان ضعیفا، غمز علیه أصحابنا و قالوا إنه کان یضع الحدیث» [رجال العلامة الحلی: 239].
و فعل «کان» انگاه که بر سر فعل دیگر [مثل «یضع»] در آید بر استمرار دلالت دارد، یعنی این راوی همواره حدیث جعل میکرد.
(ثانیا) با داشتن علم غیب نیز امام صادق علیه السلام نمیتوانست بدون رضایت عبد الله بن حسن قسمت هموار زمین را برای خود بگیرد، مگر از راه قرعه یا توافق طرف مقابل و مانند آن و قرعه هم چنان افتاده بود که در حدیث آمده است و از جهت حکم خدا علم غیب نمیتوانست در تغییر آن تاثیر داشته باشد و این گواه دیگر بر دروغ بودن روایت است.
هدایت شده از حکمت
🌿🍀🌿
🔸️خصلت های شیعه بودن:
💥قالَ الإمامُ أبُو عَبدِاللّه ِ عليه السلام
🔸️ إيّاكَ و السَّفْلَةِ!
🔸️فَإنَّما شيعَةُ عَلِىٍّ مَنْ عَفَّ بَطْنَهُ
وَ فَرْجَهُ
🔸️وَاشْتَدَّ جِهادُهُ، وَ عَمِلَ لِخالِقِهِ،
🔸️ وَرَجا ثَوابَهُ، وَخافَ عِقابَهُ،
🔸️ فَإذا رَأَيْتَ أُولئِكَ شيعَةُ جَعْفَرٍ.
💥امام صادق عليه السلام فرمود:
🔸️بر تو باد پرهيز از افراد پست!
🔸️ همانا، شيعه على، كسى است
كه شكم را از حرام پر نسازد
🔸️ و از مفاسد جنسى بر حذر باشد
و سخت كوش باشد، براى خدا كار
كند
🔸️و به پاداش او، اميدوار باشد
و از عذاب او، بهراسد.
🔸️زمانى كه آنها، را [اين چنين ]
ديدى، [بدان كه] شيعه ى من،
هستند.۱
--------------------
۱- كافى 2/233/9.
💐⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 چرا پیامبر(ص) و امام علی(ع) با وجود معصوم بودن، در کارها با مردم مشورت میکردند؟
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در تلگرام، ایتا و سروش👇
t.me/motaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"خودت" دلیل حالِ خوب خودت باش 😊
سلام
صبح پنجشنبه تون بخیر ❤️
🗓 تقویم شیعه:
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۱۱ اسفند ۱۴۰۱
میلادی: Thursday - 02 March 2023
قمری: الخميس، 9 شعبان 1444
🗞 وقایع مهم امروز:
🔹عقیقه امام حسین علیه السلام
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
▪️6 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان (عج)
▪️22 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️31 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️36 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
علم امام (قسمت پنجم) (احمد باقریان ساروی)
اثبات علم غيب براى پیامبر (ص) و برخى از صحابه در منابع اهل سنت
از يك سو مشاهده مىكنيم كه برخى از علماى اهل سنّت ادعاى مبرهَن شيعه بر اثبات علم غيب براى امامان معصوم علیهم السلام را اشکال میکنند و آن را از موارد غلوّ شيعه و بعضی موجب كفر آنان مىپندارند؛ ولى از سوى ديگر آن را نه تنها برای پیامبر صلی الله علیه وآله، بلکه براى برخى از صحابه نیز ادعا كردهاند و آن را غلوّ اهل سنّت و موجب شرك نمىخوانند؛ يعنى يك بام و دو هوا!.
1. صالحى شامى از طريق احمد و مسلم از عمرو بن أخطب أنصارى نقل كرده است كه گفت: پيامبر صلی الله علیه وآله نماز صبح را خواند، سپس به بالاى منبر رفت و براى ما تا هنگام ظهر سخنرانى كرد، از منبر پايين آمد و نماز خواند؛ سپس بالاى منبر رفت تا هنگام عصر شد، سپس پايين آمد و نماز خواند؛ سپس بالاى منبر رفت و سخن گفت تا آفتاب غروب كرد، پس به ما خبر داد به آنچه كه پديد آمد و آنچه تا روز رستاخيز پديد مىآيد، پس هر كس آن را دانست آن را حفظ كرد و داناترين ما حافظترين ما است. (حاكم، المستدرك على الصحيحين، ج 4، ص 505، ح 601؛ هيثمى، مجمع الزوائد، ج 8، ص 264؛ صالحى شامى، سبل الهدى والرشاد، ج 10، ص 139 – 140(.
2. از مغيره نقل كردهاند كه گفت: پيامبر در ميان ما ايستاد و به ما از آنچه در ميان امّت تا روز رستاخيز پديد مىآيد خبر داد. طبرانى، المعجم الكبير، ج 20، ص 441؛ ابن عساكر، تاريخ مدينة دمشق، ج 60، ص 28؛ سيوطى، الخصائص الكبرى، ج 2، ص 108(. اين خبر از حُذَيفة بن يمان نيز نقل شده است. )مسند احمد حنبل، ج 6، ص 538، ح 22798؛ المستدرك على الصحيحين، ج 4، ص 472، ح 8311/19(.
3. از حذيفه نقل شده است كه گفت: «واللّهِ لانّى اعلمُ النّاسِ بِكُلِّ فِتنَةٍ هِىَ كائِنَةٌ فيما بينى و بين الساعة». (كنز العمّال، ج 11، ص 215، ح 31278؛ تاريخ مدينة دمشق، ج 12، ص 266(. «به خدا سوگند من به هر فتنهاى كه از زمان من تا روز رستاخيز پديد مىآيد داناترين هستم»
فايده علم غيب در امامان علیهم السلام
برخى اشكال كردهاند كه: علم غيب بايد فايده داشته باشد، در حالى كه علم غيب امامان علیهم السلام براى خود آنان فايده نداشته است، اگر امامان علم غيب داشتند پس چرا على علیه السلام با آگاهى از كشته شدن خود به مسجد رفت؟ چرا امام حسن مجتبى علیه السلام با آگاهى از مسموم بودن آب آن را آشاميد؟ چرا امام حسين علیه السلام با آگاهى از شهادت خود به كربلا رفت؟
پاسخ اوّل: اين اشكال - اگر اشكال باشد - تنها بر علم غيب امامان علیهم السلام وارد نيست، بلكه بر علم غيب پيامبران علیهم السلام نيز وارد است، چون آنان نيز از علم غيب خود براى محافظت از خود و پيشبرد دنياى خود استفاده نكردند و بسيارى از آنان به شمشير يا سمّ به شهادت رسيدند، با اينكه مىدانستند. هر پاسخى كه در مورد اشكال علم غيب پيامبران داده مىشود همان پاسخ به اشكال علم غيب امامان شيعه خواهد بود.
پاسخ دوم: در برخى از روايات آمده است كه وجود علم غيب در امامان علیهم السلام به صورت فعليت نيست، بلكه اگر بخواهند خدا آنان را از علم خود عنايت مىكند، در اصول كافى بابى با عنوان «أنّ الائمّةَ اذا شاؤوا علموا» منعقد شده و در اين باره سه حديث آمده است، در حديث سوم از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود: «اذا أراد الإمام أن يعلم شيئا أعلمَهُ اللّهُ ذلِكَ». (اصول كافى، ج 1، كتاب الحجّة، باب «أنّ الائمّة اذا شاؤوا أن يعلموا علموا»، ح 3(.
«امامان هرگاه بخواهند بدانند خدا آنان را تعليم مىدهد».
بر اين اساس آنان در موضوعات شخصى، مانند چگونگى مردن و زمان دقيق آن ارادهاشان به دانستن تعلّق نمىگرفت، چون آنان به دنبال منافع شخصی دنیایی خود نبودند، بلكه در مورد احكام و معارف دين و مصالح مسلمانان اراده مىكردند آگاهى پيدا كنند.
پاسخ سوم: بسيارى از علماى شيعه را عقيده بر اين است كه علم غيب امامان علیهم السلام در غير احكام و معارف الهى، به ويژه براى شخص عالم به غيب سند فقهى نيست و براى او تكليف نمىآورد، چنانكه پيامبر صلی الله علیه وآله با اينكه از علم غيب بهره داشت در نبردهاى خود عليه مشركان از آن بهره نمىبرد و در ميان مردم طبق علم غيب خود داورى نمىكرد، بلكه با گواهان و سوگند يا با علم عادى داورى مىكرد. از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه پيامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «إنَّما أَقْضى بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنات وَالأيْمانِ»)الكافى، ج 7، ص 414، باب أن القضاء بالبينات، ح 1؛ تهذيب الاحكام، ج 6، ص 229، باب آداب الأحكام، ح 3 522(.
به ديگر سخن: در باب قضاوت اجماع امّت و سيره متّصل به معصومين علیهم السلام استقرار پيدا كرده است كه قاضى تنها مىتواند از راه علم عادى و شهود و بيّنه شرعى داورى كند و اينگونه سيره حجّت شرعى است.
بنابراين، علم غيب پيامبران و امامان علیهم السلام براى اجرائيات آنان نيست و براى عمل آنان تكليفى نمىآورد، بلكه وظيفه ندارند در اجرائيات و موضوعات به علم غيب عمل كنند، از اينرو با اينكه على علیه السلام مىدانست كه اگر به مسجد كوفه برود كشته مىشود و خبر عادی هم به او نرسیده بود، به مسجد رفت و امام حسن علیه السلام با اينكه مىدانست آب مسموم است آن را آشاميد و امام حسين علیه السلام با اينكه مىدانست در كربلا به شهادت مىرسد به دعوت كوفيان پاسخ مثبت داد و به كربلا رفت و در آنجا به شهادت رسيد.
با اين بيان روشن شده است كه فايده وجود علم غيب در پيامبران و اولياى خدا حراست و حفاظت از جان آنان يا براى داورى در ميان مردم نيست، بلكه فايده آن يكى اثبات امامت، در صورت لزوم و ديگر بيان معارف الهى، فقه، احكام قرآن و سنّت براى مردم و هدايت آنان است كه به صورت احاديث از آنان صادر شده و راويان آنها را نقل مىكنند، از اينرو در تاريخ زندگى امامان مشاهده مىشود كه هر گونه مشكل علمى را كه از آنان مىپرسيدند به آنها پاسخ درست مىدادند. اين چيزى است كه نمونههاى فراوان در منابع اهل سنّت وجود دارد که در کتاب »زیور خلافت» در فصل «فضایل علی (ع) در منابع اهل سنت» با عنوان «کرامات علی (ع)» و در کتاب «شیعه در منابع اهل سنت» با عنوان «روايات اهل سنّت در باره امامان شيعه» با عنوان فرعی كرامات هر يك از امامان علیهم السلام مواردى از آنها نقل شده است. (پایان).
⭐️الهی ،،،،،،،،، قامتش را خم نگردان🙏🏻
🌺دوچشمش را ،، پر از شبنم نگردان🙏🏻
⭐️نصیبش ،، خنده ای بر لب بگردان🙏🏻
🌺دلش را ،،،،، جای درد و غم نگردان🙏🏻
⭐️خدایا ،،،،،، فال او را خوش بگردان🙏🏻
🌺از عمر ،،،،،،،،، نازنینش ڪم نگردان🙏🏻
⭐️الهی ،،،،،،،،، اَحسَنُ الحالش بگردان🙏🏻
🌺پناهش باش و ،، بی محرم نگردان🙏🏻
⭐️تو او را ،،،،،،، از بلا دورش بگردان🙏🏻
🌺مریض و ،،،،، در پی مرهم نگردان🙏🏻
⭐️ز قلبش ،،،،،، غصه را بیرون بگردان🙏🏻
🌺اسیرش در ،،،،،،،تب و ماتم نگردان🙏🏻
⭐️خدایا ،،،،، خالقا ،،،،، شادش بگردان🙏🏻
🌺گرفتارش ،،،،،،، در این عالم نگردان🙏🏻
⭐️بفرست واسه هر کی عزیزه🙏🏻
🌺شب بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاه باید رویید
در ڪنارِ چشمه
در شڪافِ یڪ سنگ !
به امید فردا...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺣﺲ ﻧﺴﯿﻢ
ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﻭﺍﮊﻩٔ ﺧﻮﺏ
سلام
صبح آدینه تان بخیر
🗓 تقویم شیعه:
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۱۲ اسفند ۱۴۰۱
میلادی: Friday - 03 March 2023
قمری: الجمعة، 10 شعبان 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
▪️5 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان (عج)
▪️21 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️30 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️35 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام