#فلسفه_حجاب
♦️ مسیحی که مسلمان شد
✅ یکی از علماء اسلام مینویسد
روزی یک زن مسیحی با شوهرش پیش من آمد و گفت من از اسلام مسائلی را فهمیدهام و از دستورات و قوانین آن که مترقی است در شگفت و حیرتم و به آن علاقه مندم، ولی به خاطر یکی از دستورات آن، من هنوز به اسلام گرایش پیدا نکرده ام، و درباره آن با شوهرم و عدّه ای از مسلمانان بحث و گفتگو نمودهام که متاسفانه پاسخ قانع کننده ای نشنیده ام، اگر شما بتوانید مرا قانع کنید من به دین اسلام مشرف شده و مسلمان خواهم شد. من گفتم آن دستور کدام است؟!
♦️ زن مسیحی گفت دستور حجاب است.
♦️ چرا اسلام حجاب را برای زن لازم دانسته؟
و چرا به او اجازه نمی دهد که مثل مرد بدون حجاب از خانه بیرون بیاید؟
سپس بنا کرد به ایراد و انتقاد کردن، که حجاب مانع رشد و ترقی زنان، و سبب عقب ماندگی در جامعه است.
♦️من پس از شنیدن ایرادها و انتقادهای آن زن، چنین پاسخ دادم آیا شما تا بحال به بازار جواهر فروشی رفته اید؟
گفت آری،
گفتم چرا جواهر فروشان، طلا و سائر جواهرات گرانبهای خود را در ویترین شیشه ای قرار داده و درب آن را قفل میکنند؟
گفت به خاطر اینکه دست دزدان و خیانتکاران و سارقان به آنها نرسد.
در اینجا آن عالم دینی رو کرد به زن مسیحی و اظهار داشت فلسفه حجاب نزد ما مسلمانها همین است که زن گُلی خوشبو است …
زن گوهر و یاقوت گرانبهاست و چون جنس لطیف زن هم مانند طلا و جواهرات است،
و باید از دست خیانتکاران و دزدان عِفت و ناموس محافظت کرد، و از چشم تبهکاران و اهل فساد حفظ نمود،
♦️ زیرا زن همانند مروارید است که در صندوقچه صدف باید پنهان گردد تا طعمه آنان نشود
♦️ و تنها ساتر و نگهدارنده زن حجاب است و حجاب برای زنان مانند محفظه ای بر جواهرات است و اگر زنان نیز در پوشش نباشند. همیشه در معرض خطرات و تجاوزات قرار میگیرند و به خاطر نشان دادن زیبائیها پیوسته مورد آزار و تعدی مفسدین میشوند.
♦️آری دخترم … دستور حجاب در اسلام به این جهت است که زن از دست خیانتکاران در امان باشد.
زیرا بدنش پوشیده و زینتهایش مستور است و مردم از او چیزی نمی بینند و در او طمع نمی کنند و از او دوری میجویند و نظرشان را جلب نمی کند، بلکه از او حساب میبرند و حیا میکنند، همه اینها به خاطر حجاب است.
♦️و شما مطمئن باش که اگر زن در پوشش حجاب نباشد، پیوسته در معرض آزار مفسدین است، بنابراین حجاب شرافت و بزرگواری توست، آری دخترم این گوشه ای از فلسفه حجاب بوده که تذکر دادم. پس از شنیدن این مطلب، آن خانم مسیحی فکری کرد … و سپس با چهره ای درخشان گفت من تا بحال این گونه نشنیده بودم … شما بسیار جالب بیان کردی، و اکنون اسلام را میپذیرم. دوشیزه مسیحی در همان جلسه، شهادتین را بر زبان جاری کرد، و اسلام را پذیرفت.
📚 دانستنیهای حجاب ص 179
@jongir
@jongir