پاسخ به شبهه
آیا علت فوت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله،مسمومیت بوسیله گوشت توسط زن یهودی بود؟
👇👇👇👇
زن یهودی مسلمان شد
✍ امام حسن عسکری صلوات الله علیه فرمودند:
به پدرم امام نقی صلوات الله علیه گفتم : ماجرای این نشانههایی که در مکه و مدینه بر رسول خدا صلّی الله علیه و آله پدیدار شد چه بوده؟
ایشان فرمودند: پسرم!فردا جویا شو. چون فردا شد فرمودند : ای پسرم! ...
و اما سخن گفتن #گوشت_مسموم؛ وقتی رسول خدا صلّی الله علیه و آله از خیبر به مدینه برگشت و خداوند پیروزی را نصیبش گرداند،
#زنی_یهودی که در ظاهر ایمان آورده بود نزد حضرت آمد و کبابی از سردست مسموم گوسفند آورد و پیش روی حضرت گذاشت. رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: این چیست؟
گفت: پدر و مادرم به فدایتان ای رسول خدا! ماجرای خروج شما به سوی خیبر مرا نگران کرد چون میدانستم آنها مردانی تنومند و قوی هستند، این گوسفندی است که پرورده خودم است، مثل فرزندم بزرگش کرده بودم، دانستم که شما کباب را بیش از همه غذاها دوست دارید و از کباب سردست را بیشتر دوست دارید، از برای خدا نذر کردم که اگر خداوند شما را سالم نگاه داشت آن را ذبح کنم و خوراکی از کباب سردستش برای شما بیاورم، الان که خداوند شما را از دست آنان سالم نگاه داشته و بر آنان پیروزتان کرده من نذرم را خدمتتان آورده ام. با رسول خدا صلّی الله علیه و آله بَراء بن معرور و امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه و آله همراه بودند. رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: برایم نان بیاورید. آوردند.
آن گاه براء بن معرور دست دراز کرد و لقمه ای از آن را دهانش گذاشت.
حضرت امیرالمومنین علی صلوات الله علیه و آله فرمودند: ای براء! بر رسول خدا صلّی الله علیه و آله پیش دستی نکن.
براء که مردی اعرابی بود گفت: ای علی! انگار رسول خدا صلّی الله علیه و آله را بخیل میپنداری!
فرمودند: من رسول خدا صلّی الله علیه و آله را بخیل نمی پندارم بلکه ایشان را احترام و تکریم میکنم،
نه من و نه تو و نه هیچ یک از خلق خدا در هیچ سخن و کار و غذا و آبی نباید بر ایشان پیش دستی کنیم.
گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله بخیل نیست.
فرمودند: به این خاطر نگفتیم،
بلکه این را این زن آورده که یهودی است و ما از حالش بی خبریم، اگر به امر رسول خدا صلّی الله علیه و آله بخوری این ضامن سلامتی تو از آن است، اما اگر بدون اجازه ایشان بخوری به خودت واگذارده می شوی.
امیرالمومنین امام علی علیه السلام داشت این را میگفت و براء لقمه را میجوید که ناگاه خداوند آن سردست را به سخن درآورد و او گفت: ای رسول خدا! مرا نخور چراکه مسموم شده ام. آن گاه براء در آستانه مرگ افتاد و جان داد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: آن زن را نزد من بیاورید. او را آوردند. به او فرمود: چرا این کار را کردی؟
گفت: مرا سخت تنها کردی و پدرم را و عمو و همسر و برادر و پسرم را کُشتی، من این کار را کردم و گفتم اگر او پادشاه باشد انتقامم را از او خواهم گرفت و اگر آن چنان که میگوید پیامبر باشد و وعده فتح مکه و یاری و پیروزی به او داده شده باشد، خداوند او را از خوردن آن سردست بازمی دارد و حفظش میکند و هیچ آسیبی به او نمی رسد.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: راست گفتی ای زن! سپس فرمود: مرگ براء برایت دردسری ندارد، او را خداوند آزمود چون در حضور رسول خدا پیش دستی کرد، اگر به امر رسول خدا از آن خورده بود شرّ و سمّ آن گوشت از او دفع میشد. سپس فرمود: فلانی و فلانی را برایم فراخوانید. و نام گروهی از بهترین یاران خود را بُرد از جمله سلمان و مقداد و ابوذر و عمار و صُهَیب و بلال و چندی دیگر از یارانش تا به ده نفر.
حضرت علی علیه السلام نیز با آنها حضور داشت. فرمود: بنشینید و بر این گوشت حلقه بزنید.
آن گاه دست خود را بر آن سردست مسموم گذاشت و در آن دمید و فرمود: به نام خداوند شفابخش، به نام خداوند بسنده، به نام خداوند درمانگر، به نام خداوندی که با نام او هیچ چیز و هیچ دردی چه در زمین و چه در آسمان زیانی نخواهد داشت و «هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» -. بقره / ۱۳۷ - {او شنوای داناست. }
سپس فرمود: با نام خداوند بخورید. آن گاه رسول خدا صلّی الله علیه و آله خورد و آنان نیز همه خوردند تا سیر شدند و رویش آب نوشیدند. سپس دستور داد تا آن زن را حبس کنند. روز بعد نزد او رفت و فرمود: مگر آن جماعت پیش چشمت آن سم را نخوردند؟ کار خدا را در دفع شرّش از پیامبر و یارانش چگونه دیدی؟ گفت: ای رسول خدا! من تا اکنون به نبوت شما شک داشتم اما اکنون یقین کردم که شما رسول خدا هستی، شهادت میدهم که هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست، یکتاست و هیچ شریکی ندارد و تو بنده و رسول او هستی. این چنین آن زن به نیکی اسلام آورد.
تفسير الإمام العسكري صلوات الله علیه صفحه 177