eitaa logo
معارج
72 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
457 ویدیو
48 فایل
امام خميني(ره): #تربيت انسان از #حكومت و #انقلاب هم مهمتر است. کانال اطلاع رسانی حوزه ۳۶۴ حضرت رقیّه سلام الله علیها ناحیه حیدر کرار علیه السلام شهر پرند استان تهران ارتباط با مدیر کانال 👈 @siyane_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
23.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 فیلم آموزشی درست کردن عروسک نمدیِ طوطی توسط دختر گُل مون معصومه خانم گُل از متربیان حلقه کودک . سرگروه حلقه : خواهر قره‌خانی 🌸 با تشکر از دختر گل مون معصومه خانم .
🌸 برش و دوخت لباس با دست ، کاری قشنگ و زیبا ، هنرِ دست دختر گل مون حدیث خانم از متربیان حلقه نوجوان سطح ۱ . سرگروه حلقه : خواهر عمرآبادی 🌸 با تشکر از دختر گل مون حدیث خانم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟 چهار هزار شاگرد در شرایط اختناق 🔰 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای : «غالباً تصوّر میشود که امام صادق علیه‌السّلام بر روى یک منبر مى‌نشست و چهار هزار نفر جمع میشدند . اما این‌جورى نبوده . چهار هزار نفر در طول عمر طولانىِ امام بتدریج خدمتشان رسیده‌اند . این‌جور نبود که خلفا‌ اجازه میدادند که امام بنشیند و حرف بزند . عمر امام یک عمر آرام و راحت نبوده است .» 🔹 انتشار به مناسبت فرارسیدن ولادت حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام 💻 @salehinhoze
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پس از مدّتی اتومبیل ایستاد و مرا پیاده کردند.دستمال را از جلوی چشمهایم برداشتند.دیدم جایی وسیع با سقفی بلند است که در اطراف آن،چند اتاق کوچک قرار دارد.آنجا بیشتر شبیه یک انبار بزرگ بود.بعدها فهمیدم که بخشی از اصطبل بزرگ است که در منتهی الیه پادگان مشهد_که قبلاً در آنجا بازداشت بودم_قرار دارد... ساختمان دراز و کم ارتفاعی به طول تقریبی بیست متر و عرض تقریبی پنج و نیم متر وجود داشت.در هر ضلع طول آن،از هر دو طرف،ده درِ کوچک دیده میشد.اینها سلّولهای جدیدی بودند که درون این مکان قدیمی ساخته شده بودند. پیش از این گفتم که در مشهد زندان ویژه‌ای برای سیاسیون وجود نداشت.سوّمین و چهارمین بازداشت من،در مجاور مرکز نگهبانی بود.در آن سال،در انتهای پادگان،یک زندان برای سیاسی‌ها ساختند و درِ مستقلّی هم برایش باز کردند. مجموعاً بیست سلّول وجود داشت.در دو سوی هر دو ساختمان،شیرهای آب و سرویسهای بهداشتی ِ کوچک و مختصری در نظر گرفته بودند.مرا در چهارمین سلّول جای دادند.پیش از این،اتاقی به این کوچکی ندیده بودم:مربّعی که طول هر ضلع آن،یک متر و نیم بود.در آن،نه هیچ روزنه‌ای بود و نه چراغی؛تاریکی مطلق بر آن حکم‌فرما بود.زندانی،تنها زمانی که درِ سلّول باز میشد،یا زمانی که درپوش روزنه‌ی کوچک روی در را میگشودند تا نگهبان یا یکی از مسئولان با زندانی صحبتی بکند،روشنی را میدید. @salehinhoze فصل دوازدهم : سلّول شماره‌ی ۱۴
به من دو پتو دادند.هوا رو به سردی میرفت.نزدیک غروب آفتاب بود و من هنوز نماز نخوانده بودم.از آنها خواستم که وضو بگیرم.به من اجازه دادند تا برای وضو گرفتن،به سر شیر آب بروم.وقتی از جلوی در سلّولها میگذشتم،احساس کردم که زندانیانی در آنها هستند...احساس کردم که روحیّه‌ی زندانیان بسیار ضعیف است؛لذا با صدای بلند با نگهبانان شروع به صحبت کردم تا زندانیان صدای مرا بشنوند و مقداری روحیّه به آنها بدهم.مثلاً یک‌بار میپرسیدم محلّ وضو گرفتن کجا است،و بار دیگر جهت قبله را میپرسیدم...یکی از نگهبانان از من خواست عمامه‌ام را بردارم.قبول نکردم.گفت:مقرّرات زندان چنین ایجاب میکند.گفتم:من این مقرّرات را قبول ندارم.من تا کنون در زندانهای قبلی عمامه‌ام را به کسی تحویل نداده‌ام.برو از رئیست در این‌باره بپرس. هنگام حرف زدن،صدایم را بلند میکردم تا کسانی که در سلّولها زندانی‌اند،صدایم را بشنوند و روحیّه‌شان تقویت شود.چنین حرفهایی معمولاً دلهای ترسان را آرامش میبخشد.در اذان و اقامه و اذکار رکوع و سجود هم صدایم را بلند کردم.وقتی نمازم را به اتمام رساندم،به خود باز آمدم و به اندیشه‌ای عمیق فرو رفتم؛چرا مرا بازداشت کرده‌اند؟ @salehinhoze فصل دوازدهم : سلّول شماره‌ی ۱۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 💢 در روز ۱۳ آبان ۵۷ چه گذشت ؟ ❌ مروری کوتاه بر مهمترین رویداد استکبار ستیزانه 🆔 @salehinhoze