eitaa logo
معارج
72 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
457 ویدیو
48 فایل
امام خميني(ره): #تربيت انسان از #حكومت و #انقلاب هم مهمتر است. کانال اطلاع رسانی حوزه ۳۶۴ حضرت رقیّه سلام الله علیها ناحیه حیدر کرار علیه السلام شهر پرند استان تهران ارتباط با مدیر کانال 👈 @siyane_313
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیر امام جماعت مسجد حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها حاج آقا موسی زاده از متربیان باحجاب پایگاه در روز عید غدیر با اهدای چادر 🌺
حکمت های نهج البلاغه..pdf
1.29M
چکیده ای از حکمتهای نهج البلاغه کاری زیبا از متربی نوجوان خانم حنانه دولتیار حلقه شهید مدافع حرم حجت الله نوچمنی🌺
Photo to PDF_۲۰۲۱-۰۷-۲۸_۲۰-۲۵-۳۴.pdf
1.4M
تفسیری وتوضیحی کوتاه از خطبه غدیر با موضوعیت امام زمان (عج)وظهوروانتظار فرج کاری از متربی نوجوان خانم سپیده جامی از حلقه دختران حضرت زینب سلام الله علیها🌺
🌟بمناسبت عید سعید غدیر🌟 مهمان سفره امیرالمومنین دردورهمی ناهار باحضور متربیان حلقه میانسال ونوجوان به میزبانی مسجد حضرت فاطمه زهرا (س)
مسابقه نهج‌البلاغه.pdf
2.05M
چکیده ای از حکمتهای نهج البلاغه کاری زیبا از متربی نوجوان خانم مبینا صادقی حلقه دختران حضرت زینب سلام الله علیها🌺 سرگروه:خانم فرهادی
🌸 جلسه آنلاین حلقه نوجوان سطح ۲ 🌸 موضوع : منطق و گوش کردن چه آهنگی مجاز هست 🌸 سرگروه : خواهر فرهادی
حلقه کودکان ٧ تا ١١ سال 🌸 معارفه، خواندن دعای فرج و صلوات 🌸 آموزش چند سوره از قرآن 🌸 آموزش آیه احترام به والدین 🌸 بیان داستان پیامبران (حضرت موسی (ع) 🌸 یادآوری اسامی دوازده امام همراه با معانی آن 🌸 آموزش آیه الکرسی 🌸 بازی بچه ها و در آخر دعای پایانی 🔴 با تشکر از خانم اکبری ١۴٠٠/۵/١١
شکوفه های قرآنی 🌸 دعای سلامتی آقادامام زمان(عج) 🌸 بازی و آشنایی با نوای صلوات 🌸 تمرین نقاشی 🔴 با تشکر از خانم صفری ١۴٠٠/۵/١١
معارج
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ #شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_سی_وهشتم می گویند حضرت مسیح علیه السلام یک روز ت
❤ بسم رب الشهدا ❤ 🌸 محسن با حسن در طبقه پایین خانه داشتند تمرین تلاوت می کردند. خانه پدر محسن از آن خانه های قدیمی ساز اطراف حرم است. 🌺 یکدفعه زمین زیر پایشان مثل گهواره به چپ و راست رفت. لامپ های بالای سرشان هم شروع کرد پاندول وار تکان خوردن. خودش بود ؛ زلزله! 🌹دست و پایشان را گم کرده بودند. محسن از جا پرید و دوید سمت در . در قدیمی همیشه دستگیره اش گیر داشت. 🌟✨ هرچه محسن دستگیره را می تاباند باز نمی شد. خنده اش گرفته بود. گفت : _ حاجی بدبخت شدیم! در باز نمیشه! 😅 حسن کنارش ایستاده بود و با وحشت به در و دیوار متحرک اتاق نگاه می کرد. 😱 گفت : _ تو قلقش رو بلدی! خونه شماست دیگه! یالا الان زنده به گور می شیم! زلزله اش شدید بود. هم می ترسیدند هم از خنده ریسه رفته بودند. 😂 ❤️ بالاخره به هر ضرب و زوری بود محسن در را باز کرد و پابرهنه دویدند سمت حیاط. زلزله تمام شد اما جرأت نداشتند دوباره برگردند به اتاق. ‼️ می ترسیدند زلزله بعدی از راه برسد ... @maarej_313
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ دعوت شده بود نجف. شبی در حرم مطهر حضرت علی علیه السلام تلاوت داشت. عرب ها ولو عامی باشند تلاوت خوب را می شناسند. 😭 💎 صدای محسن، جماعت داخل حرم را منقلب کرده بود. متولی حرم هم گوشه ای نشسته بود و مثل بقیه مردم اشک می ریخت. 🌺 تلاوت که تمام شد متولی همانجا دستور داد پرچم روی قبر حضرت را پایین بکشند. پرچم را تا زدند و روی طبق گذاشتند و تقدیم کردند به محسن. 🌹پرچم ده سال روی قبر آقا بود. متولی حرم یقین داشت اگر آقا در آن محفل حضور مادی داشت حتما صله خاصی به محسن می داد. 💝 محسن آن تلاوت را خیلی دوست داشت. می گفت بهترین تلاوت عمرش بوده. محسن که شهید شد، متولی حرم از نجف آمد مشهد. 🍁 همراه خودش پرچم دیگری را آورده بود . پرچم جدید روی مزار مطهر حضرت علی علیه السلام. متولی، سر مزار محسن حاضر شد . پرچم را روی قبر پهن کرد. 💔😭 فاتحه اش را که خواند، پرچم را جمع کرد تا روی مزار حضرت در نجف بگذارد ...... @maarej_313
🌷🍂 گوشی محسن که زنگ می خورد، با دیدن شماره حرم خوشحال می شد. اکثر تلاوت هایش هدیه به امام هشتم علیه السلام بود. تلاوت و اذان صبح های چهارشنبه حرم مال محسن بود. 🌾🍀 خودش این روز و ساعت را انتخاب کرده بود و به خودش می بالید که روز زیارتی امام، خادم حضرت شده. 🌼 سه شنبه شب ها ساعت یک می رسید خانه. آن روز ها سربازیش، دانشگاهش، تلاوت ها و تدریس هایش حسابی رمق محسن را می گرفت. ✨⭐️ سه شنبه شب ها اما نشاط و نیروی دیگری می گرفت. مامان تا آن وقت شب بیدار می ماند. تا محسن را نمی دید چشمش روی هم نمی رفت. 🐝 همان طور که بساط شام را پهن می کرد بهش می گفت : _ تو مگه انسان نیستی؟! از ساعت شش صبح می دوی تا ساعت یک نصفه شب! ساعت دو ونیم هم که می ری حرم! 🔶🔸 آخه تو خواب و استراحت لازم نداری؟؟! اقلا تلاوت صبح چهارشنبه رو بنداز ظهر چهارشنبه! محسن با خنده می گفت : ❤️😍 _ نمی دونید مامان! یه روز بلند شین سحر من بیاین حرم تا بدونید! یک لذتی داره سحر از خیابون طوسی بندازی بری حرم! چهارشنبه روز آقاست! من این توفیق رو با هیچی عوض نمی کنم! 📢🔊 چند دقیقه به اذان صبح، صدای تلاوت محسن از بلندگو های حرم راه خودش را می گرفت. از راسته خیابان طبرسی می گذشت و می پیچید توی کوچه جوادیه. 😍🌟💫 مامان می رفت توی حیاط می نشست. چشمش به ستاره های درست سحر بود و گوشش به صدای محسن ... ادامه دارد... @maarej_313
چه میجویی عشق اینجاست !!!.mp3
3.96M
چه می‌جویی عشق اینجاست ... چه می‌جویی انسان اینجاست ... همه‌ی تاریخ اینجا حاضر است ... اهل یقین پیامی دیگر دارند ... @maarej_313