✨﷽
#حلقه_جوان
🌷 برگزاری حلقه جوانان🌷
پایگاه شهیده فرهانیان
🌺 حلقه شهیده ناهید فاتحی کرجو 🌺
💐 سه شنبه ۱۲ اسفند به صورت مجازی
💐 در ابتدا تلاوت سوره قدر و تفسیر و توضیح آیات
💐 در مورد ایمان درست و واقعی
💐 سپس در گفتگو با موضوع آشنایی دین بحث و تبادل نظر صورت گرفت .
🌺 باتشکر از سرگروه محترم خواهر رحیمی ومسئول محترم تعلیم و تربیت پایگاه خواهر نعمتی
#شجره_طیبه_صالحین
#پایگاه_شهیده_فرهانیان
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
گاه که نظرات سفارت از طریق پرون و با واسطه من به محمدرضا گفته میشد و پذیرش آن برایش ثقیل بود، در چنین مواردی یک حالت انفعال در او مشاهده میکردم. این حالت انفعال تا رفتن محمدرضا از ایران در او وجود داشت. هرگاه محمدرضا مسئلهای را نمیپذیرفت، پرون آمرانه و با حالت تحکم به من میگفت تا به او بگویم و جملاتی از این تعبیر را بکار میبرد: «من میخواهم این کار بشود!»
تسلط پرون بر محمدرضا، قدرت او نبود، بلکه ضعف محمدرضا بود که در تمام طول سلطنتش وجود داشت و من این روحیات را کاملاً میشناختم. توقعات شخصی پرون از محمدرضا برخلاف من بود که هیچچیز نمیخواستم. پرون برای دوستان ایرانیاش پست میگرفت و برای دشمنانش ترک پست!
دامنه دستورات پرون همه عرصهها را فرامیگرفت؛ اشخاص مهمی که در مراجع قضایی تحت تعقیب بودند (در رده وکیل و وزیر و امثالهم) گاه پرون خواستار راکد شدن و توقف پروندههایشان میشد!
در انتصابات مداخله جدی داشت و کار بهجایی کشیده بود که دیگر برای عزل و نصب یک مدیرکل به محمدرضا احتیاج نداشت و رأساً انجام میداد و تنها برای انتصاب وزرا یا تحمیل نمایندگان مجلس به محمدرضا مراجعه میکرد و همه نظراتش برآورده میشد.
@salehinhoze
قسمت دوازدهم : انگلیس و محمدرضا پهلوی
#کتاب
#کتابخوانی
#کتاب_نفوذ_در_ایران
#تاریخ
#دشمن_شناسی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
دوستی یا دشمنی پرون با اشخاص همیشه در حد اعلای درجه قرار داشت و اعتدالی در کار او نبود. پرون در میان خانوادههای درباری موقعیت عجیبی کسب کرده بود. خانوادههای اشرافی اسم و رسمدار افتخار میکردند که پرون نزد آنها برود و پرون از همه این اماکن اخبار را جمع میکرد و به سفارت انگلیس میداد.
او گاه به من میگفت «دیشب منزل فلانی بودم، مشکلاتی داشت و دستور دادم گرفتاریهایش حل شود!»
مقامات مملکتی به موقعیت پرون پی برده بودند و حتی اگر برای یک وزیر مشکلی پیش میآمد به پرون مراجعه میکرد! رفتار پرون با مقامات بسیار زننده بود. او که با محمدرضا با تحکم صحبت میکرد، مشخص بود که با مقاماتی که از نظر رده خیلی پایینتر بودند، چگونه برخورد میکرد. میگفت: «دستور میدهم چنین شود!» و چنین نیز میشد. اکثر این کارها را پرون برای ارضای خود میکرد و نه اجرای دستور سفارت.
دوستان پیرامون محمدرضا را نیز، پرون تعیین میکرد. در آغاز در رأس دوستان دائمی محمدرضا، ابتدا من بودم و بعد از من پرون. ولی بهتدریج پرون، دو نفر دیگر را وارد زندگی محمدرضا کرد که یکی تقی امامی و دیگری فتحالله امیر علایی بود که بعداً رئیس هتلهای پهلوی شد.
@salehinhoze
قسمت دوازدهم : انگلیس و محمدرضا پهلوی
#کتاب
#کتابخوانی
#کتاب_نفوذ_در_ایران
#تاریخ
#دشمن_شناسی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
امیر علائی شاید استعداد لازم را برای جلب نظر محمدرضا نداشت ولی امامی بسیار استاد بود. او چون ورزشکار بود توانست در زمینههای ورزشی خود را به محمدرضا نزدیک کند و من هم عملاً جا را برای امامی خالی کردم.
پرون از بنیانگذاران فراماسونری و 《لژ پهلوی》بود. تصور میکنم سال ۳۳ بود که یک روز پرون مرا نزد شخصی برد که خانهاش در خیابان نادری بود. قبل از ورود، پرون گفت: «این شخص رئیس فراماسونری است و وقتی دست داد دستش را ببوس!» به اتاق وارد شدیم. فرد بلندقد و تنومندی روی پوستین نشسته بود و قلیان میکشید.
پرون تعظیم کرد و دستش را بوسید ولی من به توصیه او عمل نکردم و فقط دست دادم. رئیس فراماسونری مرا میشناخت و چند جملهای با من صحبت کرد. پرون در حضور او با من صحبت کرد و گفت: «ایشان پذیرفتهاند که شما ماسون شوی و این بزرگترین شانس تو است». او افزود اشخاص مهمی ازجمله بسیاری از وزرای موفق در سازمان ایشان اسم نوشتهاند.
@salehinhoze
قسمت دوازدهم : انگلیس و محمدرضا پهلوی
#کتاب
#کتابخوانی
#کتاب_نفوذ_در_ایران
#تاریخ
#دشمن_شناسی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
هدایت شده از صالحین پرند
11.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیار بسیار دیدنی برای فعالان جهاد فرهنگی
بنظرم یک دوره تعالی فرماندهان در ۷ دقیقه هست.
@salehin_parand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
⚘🌿⚘🌿🌸🌿⚘🌿⚘
📌به ما اشتباه گفتند که بمونید امام زمان (عج) میاد ...
حاج مهدی رسولی
#امام_زمانعجلاللهتعالیفرجه ❤
@salehinhoze
بعدها متوجه شدم این فرد «محمد خلیل جواهری» نام دارد و «لژ پهلوی» است که با اجازه محمدرضا تأسیسشده. ماجرا را به محمدرضا گفتم. او گفت: «خوب او را میشناسم. بهتر است تو هم عضو شوی، اما برای نامنویسی مجبور نیستی، هر طور راحتتری عمل کن!» من نیز طبق سلیقه خود عمل کردم و دنبال موضوع را نگرفتم. بعدها فقط یکبار پرون گفت ایشان (یعنی رئیس فراماسونری) از تو احوالپرسی کردند. سپس پرون از من گله کرد که چرا موضوع را به محمدرضا گفتی؟
از کارهای دیگر پرون، دخالت در زندگی زناشویی محمدرضا بود که با سلسله کارهایی باعث جدایی محمدرضا از فوزیه شد!
گفتم که رفتار پرون با محمدرضا بیپروا و زننده بود. گاه با همین صراحت به محمدرضا میگفت: «تو ارزش نداری که من با تو صحبت کنم!» اوایل من انتظار داشتم محمدرضا در مقابل چنین توهینی خجالت بکشد و دستور دهد او را سوار هواپیما کنند و به کشورش بفرستند ولی باتعجب میدیدم که محمدرضا سکوت میکرد و گاه تنها چند روزی قهر میکرد. من گاه خود را با محمدرضا مقایسه میکردم و به خود میگفتم اگر به جای محمدرضا بودم با یک دستور که «از اتاق برو بیرون و دیگر نبینمت» خود را از شر او خلاص میکردم. ولی محمدرضا چنین نمیکرد. در طول سالیان متمادی این رفتار پرون و محمدرضا برایم عادی شد و دیگر تعجبآور نبود.
@salehinhoze
قسمت دوازدهم : انگلیس و محمدرضا پهلوی
#کتاب
#کتابخوانی
#کتاب_نفوذ_در_ایران
#تاریخ
#دشمن_شناسی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
مجموعه رفتارهای پرون سبب شد بهتدریج ارزش خود را نزد انگلیسیها نیز از دست بدهد و این اواخر دیگر اهمیت سابق را نداشت. آنها با پرون برخوردی صریحتر و مناسب با شخصیتش داشتند، لذا این اواخر روابطش با ردههای پایین سفارت بود. این وضع پرون تا یکی دو سال پس از ازدواج محمدرضا با ثریا ادامه داشت. در این زمان پرون دچار سنگ کلیه شد و پای راستش فلج شد بهنحویدکه با عصا راه میرفت. او برای معالجه مجبور شد به سوئیس برود.
روز جمعهای بود و در کاخ سفید سعدآباد بودیم. پیشخدمت آمد و به من گفت: «تلفن با شما کار دارد!» پای تلفن رفتم. هرمز قریب، سفیر ایران در سوئیس بود. گفت: «با کمال تاسف باید عرض کنم جناب آقای ارنست پرون فوت کرد.» آمدم و موضوع را به محمدرضا گفتم. هیچ عکسالعمل و تأثری در چهرهاش ندیدم؛ نه غم و نه اندوه و نه حتی تعجب! شاید باطناً بدش نمیآمد از شر پرون خلاص شود. تنها عکسالعمل محمدرضا این بود که به کسانی که سر میز نشسته بودند، از جمله ثریا گفت: «پرون فوت کرده!»
@salehinhoze
قسمت دوازدهم : انگلیس و محمدرضا پهلوی
#کتاب
#کتابخوانی
#کتاب_نفوذ_در_ایران
#تاریخ
#دشمن_شناسی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران