✳️ سالم و بیمار در کلاس امتحان نشستهاند
📌 سلامت و بيماری #امتحان است، منتها ما عادت كرديم بيماری را ابتلا میدانيم ولی سلامت را ابتلا نمیدانيم در حالی که برابر آيات قرآن كريم او كه در بيمارستان بستری است، مبتلا به مرض است و او كه بیمار نیست، مبتلا به سلامت است؛ مبتلا يعنی ممتحن.
🔹 خداوند در سورهی مباركهی فجر فرمود: «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ٭ وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ ٭ كَلاَّ»* اين «كَلاَّ» نفی هر دو است. فرمود ما بعضی را سالم قرار میدهيم یعنی او مبتلا به سلامت است و در كلاس امتحان نشسته است. يا مالی به او میدهيم، قدرت و منزلتی به او میدهيم، هر چه را خدا به ما داد آزمون است و هر چه را به ما نداد باز هم آزمون است. تا يكی را به #شكر بيازمايد و يكی را به #صبر.
* «آرى ، آدمى اینگونه است که وقتى پروردگارش او را مىآزماید بدین طریق که عزیزش مىدارد و نعمتش مىبخشد، مىگوید: پروردگارم مرا عزیز داشته و انجام هر کارى را بر من روا دانسته است. و امّا وقتى او را مىآزماید بدین طریق که روزى را بر او تنگ مىگیرد، مىگوید : پروردگارم مرا خوار شمرده است. نه، چنین نیست...» (۱۵، ۱۶ و ۱۷ سورهی مبارکهی فجر)
👤 #آیت_الله_جوادی_آملی
📚 #تفسير_سوره_قمر
@quran_rehnan
✳ یک روز میفهمیم زندگی دنیا اصلا زندگی نبوده!
📌 «يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي» انسان میگوید: ای کاش برای زندگیام چیزی پیش فرستاده بودم! انسان وقتی وارد صحرای #قیامت و عالم #آخرت میشود تازه میفهمد که زندگیاش آن است و این که در #دنیا بوده اصلا #زندگی نبوده بلکه جلسهی #امتحان بوده. درست مثل یک دانشجو که ساعتی در جلسهی امتحان است و آن امتحان، سرنوشتش را در همهی عمر و برای دهها سال تعیین میکند. در اینجا تعبیر قرآن تعبیر عجیبی است، کأنه میخواهد بگوید قبل از اینجا اصلا زندگی نبود. «يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي» ای کاش برای زندگیام چیزی پیش فرستاده بودم.
👤 #شهید_مطهری
📚 #مجموعه_آثار ۲۸
📖 ص ۵۴۴
@quran_rehnan
🔸#امتحان
✨#پندانه
✍عجیب ترین معلم دنیا بود ، امتحاناتش عجیب تر...
امتحاناتی که هر هفته می گرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح می کرد...آن هم نه در کلاس، در خانه...دور از چشم همه!!
اولین باری که برگه ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...نمی دانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم...
فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه ها برگه هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده اند به جز من...به جز من که از خودم غلط گرفته بودم...
من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می کردم تا در امتحان بعدی نمره ی بهتری بگیرم...
مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید، امتحان که تمام شد، معلم برگه ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت...
چهره ی هم کلاسی هایم دیدنی بود... آن ها فکر می کردند این امتحان را هم مثل همه ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند... اما این بار فرق داشت... این بار قرار بود حقیقت مشخص شود...
فردای آن روز وقتی معلم نمره ها را خواند فقط من بیست شدم... چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می گرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمی کردم و خودم را فریب نمی دادم...
💎زندگی پر از امتحان است... خیلی از ما انسان ها آنقدر #اشتباهاتمان را نادیده می گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ... تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم... اما یک روز برگه ی امتحانمان دست معلم می افتد... آن روز چهره مان دیدنی ست...
آن روز #حقیقت مشخص می شود و نمره واقعی را می گیریم...
راستی در امتحان زندگی از بیست چند شدیم؟
🌹@quran_rehnan