eitaa logo
مجموعه فرهنگی قرآنی معارج
295 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
72 فایل
انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی حتی یردا علی الحوض اطلاع رسانی برنامه هاوگزارش فعالیت های مجموعه فرهنگی قرآنی معارج رهنان،خیابان شهید مطهری،چهارراه طاحونه،روبروی تاکسی سرویس نوید،جامعة القرآن رهنان ارتباط با مدیران @mesbah9082 @Mehdi_charmi
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ بیست سال است شلاقِ یک «اِی» را می‌خورم! 🔻 سالکی نقل کرد، بر سر مزار مؤمنی مشغول ذکر بودم که یک‌مرتبه مکاشفه‌ای دست داد. دیدم عالمی نورانی روی منبر صحبت می‌کرد و همه را جذب کرده بود. در این میان از پشت سرم صدای خِش‌خشی آمد و دیدم مار بدهیبتی جلو می‌آید. مار جلو رفت تا به منبر رسید و آن آقا رنگ باخت و کلام را قطع و دهان را باز کرد و این مار، فک او را گرفت. آن آقا افتاد و مجلس به هم خورد. ❗️بعداز مدتی که به خود آمد از او پرسیدم چه بر شما آمده است؟ گفت: بیست سال است که شلاقِ یک «اِی» را می‌خورم! این موضوع هفته‌ای یک بار عیش مرا خراب می‌کند. 🔺 [ماجرا از این قرار است که] من معتمد و ریش‌سفید محل بودم و قباله‌ها و ازدواج‌ها با شهادت من انجام می‌گرفت. یک روزی پسر من ۱۸ساله شد و از دختری که می‌شناختم برایش خواستگاری کردم اما اعلام کردند که آن دختر، پسر شما را نپسندید. این امر بر من گران آمد ولی چون متدیّن بودم از او بدگویی نکردم الّا اینکه وقتی مردم از من درباره‌ی او می‌پرسیدند می‌گفتم «اِی! سخن دیگری بپرسید» و ظاهراً مردم از این تعبیر من می‌فهمیدند که او خوب نیست و لذا کسی با او ازدواج نکرد. لذا از آن روزی که این‌جا آمده‌ام می‌گویند تا او تو را نبخشد گرفتار هستی. 👤 📚 از کتاب | ج۵ 📖 صص ۳۰-۲۹ #⃣ @quran_rehnan
✳️ حقیقت گناه! 🔻 با جوانان شهر، پای کوهی بازی می‌کردیم. در بین بازی که به استراحت نشسته بودیم، یک‌مرتبه دوستم مرا صدا زد و گفت بهرام بیا! جلو رفتم و دیدم تعدادی تخم کبوتر را در داخل قوطی حلبی جمع می‌کند. این تخم‌های پرنده مرا به هوس انداخت و از حسین خواستم که از آن‌ها به من هم بدهد که گفت نه! حتی یک عدد هم نمی‌دهم و این تنگ‌نظری او موجب به‌هم‌خوردن دوستی ما شد. پس از چندی باخبر شدیم که خانه‌ی حسین در خطر هجوم مارها واقع شده‌است. مأموران شهرداری بررسی کردند و متوجه شدند منشأ این مارها همان قوطی حلبی بود و معلوم شد که آن‌ها تخم مار بودند، نه تخم کبوتر! ‼️ که امروز برای انسان جاذبه و شیرینی دارند، آن‌ها مار و افعی است و انسان در با شدت تمام آرزو خواهد کرد ای کاش این گناه در اختیار من قرار نمی‌گرفت و گرفتار این بدبختی نمی‌شدم! آری، جاذبه‌های گناه، مطلوب و خوشایند است ولی صورت برزخی آن بسی کریه و بدمنظر است. 👤 📚 از کتاب | ج۵ 📖 ص ۹۳ @quran_rehnan