✳ امنیت در سایهی علم و ایمان
📌 هم #علم به انسان نیرو میدهد، هم #ایمان، امّا علم نیروی منفصل میدهد و ایمان نیروی متّصل. علم زیبایی است و ایمان هم زیبایی است. علم زیبایی عقل است و ایمان زیبایی روح، علم زیبایی اندیشه است و ایمان زیبایی احساس. هم علم به انسان امنیّت میبخشد و هم ایمان. علم امنیّت برونی میدهد و ایمان امنیّت درونی. علم در مقابل هجوم بیماریها، سیلها، زلزلهها، طوفانها ایمنی میدهد و ایمان در مقابل اضطرابها، تنهاییها، احساس بیپناهیها و پوچ انگاریها. علم جهان را با انسان سازگار میكند و ایمان انسان را با خودش.
👤 #شهید_مطهری
📚 از کتاب #انسان_و_ایمان
✅ #کرونا_را_شکست_میدهیم
@quran_rehnan
✳ اگر در جوابم گفته شود «لا لبیك» چه كنم؟
🔻 حدیث معروفی است كه زیاد شنیدهاید. #مالکبنانس میگوید: من یك بار در خدمت #امام_صادق علیه السلام بهسوی مكه میرفتم. رسیدیم به مسجد شجره و از آنجا محرم شدیم. وقتی كه امام خواست لبیک بگوید و محرم بشود، من به چهرهی او نگاه كردم، دیدم رنگ از صورت مباركش پریده، میخواهد [لبیک] بگوید ولی مثل اینكه صدا در گلویش میشكند. آنقدر خوف بر او مستولی شده كه نزدیك است از مركب به زمین بیفتد. من رفتم جلو. فهمیدم از خوف خداست، عرض كردم: آقا! بالاخره تكلیف است، باید بگویی. گفت: چه میگویی؟! معنای لبیک این است كه خدایا من همان بندهای هستم كه دعوت تو را اجابت كردهام. اگر در جوابم گفته شود «لا لبیك» من چه بكنم؟
👤 #شهید_مطهری
📚 #اسلام_و_نیازهای_زمان ج۱
📖 ص ۶۵
✅@quran_rehnan
✳ چرا حسین(ع) بر دلها حکومت میکند؟
🔻 #حسينبنعلی علیه السلام كه امروز بر دل شما حكومت میكند، جهتش اين است كه رنگ زمان به خود نگرفت. نگفت اگر #پيغمبر حكومت كند رنگ پيغمبر، اگر #معاويه حكومت كند رنگ معاويه، اگر #يزيد حكومت كند رنگ او را بايد بگيريم و چون زمانه اينجور شده است، بايد رنگ زمانه را بگيريم! وقتی که #مروان_حکم به او گفت: یا #اباعبدالله! من یک جملهی خیرخواهانهای برای تو دارم، فرمود: بگو. گفت: من مصلحت تو را در این میبینم که با یزید بیعت کنی. حضرت نفرمود که این مصلحت و منفعت من نیست، فرمود: در آن موقع #اسلام چه خواهد شد؟ آنوقت باید فاتحهی اسلام را یکجا خواند!
👤 #شهید_مطهری
📚 #اسلام_و_نیازهای_زمان
📖 ص ۴۶
@quran_rehnan
✳ اینگونه قرآن بخوان!
🔻 #اقبال_لاهوری میگوید پدرم یک جملهای به من گفت که آن جمله برایم درس شد. یک روز صبح مشغول تلاوت #قرآن بودم. پدرم گفت: چه میکنی؟ گفتم: قرآن میخوانم. گفت: قرآن را آنچنان بخوان که گویی #وحی بر #تو نازل شده است. همین جمله مثل نقشی که روی سنگ کنده باشند در دلم اثر گذاشت و از آن به بعد به هر آیهای که رسیدم، تا #تأمل و #تدبر نکردم رد نشدم.
👤 #شهید_مطهری
📚 #اسلام_و_نیازهای_زمان ج۱
📖 ص ۱۴۰
@quran_rehnan
✳ خام بدم، پخته شدم، سوختم
🔻 حدیث معروفی است که #علم سه پله و سه مرحله دارد. انسان همینکه به مرحلهی اول آن میرسد #مغرور میشود و #تکبر میکند، معلوماتش در نظرش جلوه میکند، خود را از همه چیز و همه کس برتر و بالاتر میبیند (این مرحله، مرحلهی #علمبینی و #خودبینی است). تا به مرحلهی دوم میرسد.
🔸 در این مرحله بر معلوماتش افزوده میشود و عظمت خلقت و آفرینش در برابرش نمودار میشود، خود را و معلومات خود را در برابر دستگاه عظیم آفرینش کوچک میبیند و حالت #تواضع در او پیدا میشود (این مرحله، مرحلهی #واقعبینی و #جهانبینی است. از علمبینی به جهانبینی میرسد) بهجای آنکه به معلومات خود نظر افکند، به جهان نظر میکند و با آن معلومات جهان را اندازه میگیرد. تا آنکه قدم به مرحلهی سوم میگذارد.
🔹 در این مرحله میفهمد که #هیچ_نمیداند؛ «عَلِمَ اَنَّه لا یَعلَمُ شَیئاً». (این مرحله، مرحلهی #بهت و #حیرت است) در این مرحله همینقدر میفهمد که مقیاسهای فکری و متر و شاقولهای فکری که در کیسهی فکر خود تهیه کرده، کوچکتر و نارساتر از این است که بتواند جهان عظیم را با آنها متر کند و اندازه بگیرد. میداند و میفهمد که مقیاسهای علم و فکر او برای یک محیط محدود زندگی شخصی خودش فقط صحیح است به کار برده شود، نه بیشتر.
👤 #شهید_مطهری
📚 #بیست_گفتار | گفتار بیستم
@quran_rehnan
✳ چشم و گوشَت را باز کن!
🔻 #قرآن_کریم از اول #عقل را حجت قرار داده است. #اسلام علیه عقل قیام نکرده. اگرچه غلط است انسان اسم این مردک را جزو سران ادیان و ادیان منسوخه ببرد [ولی بهعنوان مثال] #حسینعلی_بهاء میگوید: کور شو تا جمال مرا ببینی، کر شو تا نغمهی مرا بشنوی. عجب کاری است! این چه جمالی است که آدم باید کور شود تا آن را ببیند و چه صدایی است که آدم باید کر شود تا آن را بشنود؟! ولی قرآن میگوید چشمت را باز کن تا جمال مرا ببینی، گوشت را باز کن تا صدای مرا بشنوی، فکرت را باز کن تا حقایق مرا درک بکنی؛ مذمت میکند آنهایی را که چشم و گوش و فکر خودشان را به کار نمیاندازند و یک حالت تسلیم و #تعبد_احمقانه به خود میگیرند.
👤 #شهید_مطهری
📚 #اسلام_و_نیازهای_زمان | ج۱
📖 صفحات ۸۴ و ۸۵
@quran_rehnan
✳ انسان خلیفةالله است، نه حیوان!
🔻 من در ذهنم همیشه این فکر پیدا میشود که فرنگیها که این همه دم از #انسانیت میزنند، اعلامیهی #حقوق_بشر برای ما تدوین میکنند، از حیثیت انسانی زن و مرد دم میزنند، اول به ما بگویند اینها بشر را چگونه تعبیر میکنند؟ اگر ما این حرفها را بزنیم درست است چون ما به «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» معتقدیم، ما انسان را #خلیفة_الله تعبیر و تفسیر میکنیم، ما «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ» داریم. تو که عقیدهات دربارهی انسان این است که انسان همه چیز را بهخاطر شکمش میخواهد، تو که ریشهی فعالیت انسان را حاجتهای شکمی او میدانی، پس انسانیت چیست؟ تو که میگویی هنر مولود حاجتهای شکمی است؛ علم، اخلاق، معنویت، مذهب و عبادت مولود حاجتهای شکم است، پس آن مقام انسانیت کجاست؟ پس انسان چه فرقی با حیوان دارد؟
👤 #شهید_مطهری
📚 #اسلام_و_نیازهای_زمان
📖 صفحات ۱۲۸ و ۱۲۹
@quran_rehnan
✳️ ای نفْس عباس، میخواهم بعد از حسین زنده نمانی!
🔻 تجلیدادن «ایثار»، این عاطفهٔ انسانی و اسلامی، یکی از وظایف حادثهٔ «کربلا» بوده است و گویی این نقش بهعهدهٔ «ابوالفضل العباس» گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعهٔ فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است بهطوری که آب به زیر شکم اسب رسیده و ابوالفضل میتواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همینکه مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آنها همینقدر گفتهاند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت.
🔺 ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ میگوید: «فذکر عطش الحسین...» یادش افتاد که برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب بنوشم. حالا تاریخ از کجا میگوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف میزند، خودش را مخاطب قرار داده میگوید: ای نفْس عباس! میخواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو میخواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمهاش تشنه است و تو میخواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم «امام» داشتن، رسم «وفاداری» چنین نیست.
👤 #شهید_مطهری
📚 #حماسه_حسینی | ج۱
📖 ص ۳۹۱
@maarej_rehnan
✳️ سوزندگیِ گناه!
🔻 آیا هیچ برای شما اتفاق افتاده است که دستتان را در آتش ببرید یا بروید در آتش؟ در تمام عمر یک بار هم اتفاق نمیافتد. چرا؟ برای اینکه علم ما به سوزندگیِ آتش، یک علم یقینی است و لحظهای از آن غفلت نمیکنیم؛ لهذا ما از اینکه خودمان را در آتش بیندازیم، معصومیم! اولیای حق به همان اندازه که ما به سوزندگی آتش ایمان داریم، به سوزندگی گناه ایمان دارند و لهذا معصوماند.
👤 #شهید_مطهری
📚 از کتاب #آزادی_معنوی
📖 ص ۱۴۲
@maarej_rehnan