#خاطره
🍃نهی از منکر شهید مدافع حرم🕊
حاج رضا فرزانــــــه 🍃
🔴 به جمع معروفیا بپیوندید
http://eitaa.com/joinchat/77594741C791c2da288
🌹#خاطره ای از آیت الله صافی گلپایگانی (ره):
🔴 تعدادی از خانمها به محضر شون مشرف شدن .
ایشون فرمودن خانمی اجازه خواست بوسه بر عبای من بزند .
من به ایشون گفتم.
این عبای من هیچ قداستی ندارد .
قداست چادرهای شما خیلی بیشتر از عبای من است .
چون بود و نبود عبای من خیلی فرق نمیکند .
ولی بود و نبود چادر های شما .خیلی
فرق میکند .هر قدمی که شما با چادر .
برمی دارید. برای شما فضیلتی. نوشته میشود. 🍃
شادی روحشون صلوات .🌸
🔴به جمع معروفیا بپیوندید
http://eitaa.com/joinchat/77594741C791c2da288
#خاطره
🔴یه موتور گازی داشت 🏍
که هرروز صبح و عصر سوارش میشد
و باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر ...
که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️
رسید به چراغ قرمز .🚦
ترمز زد و ایستاد ‼️
یه نگاه به دور و برش کرد 👀
و موتور رو زد رو جک
و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣
الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳
اشهد ان لا اله الا الله ...
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂
و متلک مینداخت😒
و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳
که این مجید چش شُدِه⁉️
قاطی کرده چرا⁉️
خلاصه چراغ سبز شد🍃
و ماشینا راه افتادن🚗🚙
و رفتن .
آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟
چطور شد یهو؟؟!!
حالتون خوب بود که؟!!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀
و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود
که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖
و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒
من دیدم تو روز روشن ☀️
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌.
به خودم گفتم چکار کنم
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه .
دیدم این بهترین کاره !"
همین‼️✌️
🎌برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین
🔴به جمع معروفیا بپیوندید
http://eitaa.com/joinchat/77594741C791c2da288
#خاطره
سلام ، یه روز رفته بودم دکتر ، وارد مطب که شدم از وضع چهره و #آرایش غلیظش مبهوت موندم چی بگم! 😟 متخصص قلب و عروق بود.
بعدِ معاینه 👇
👈 گفت: فعلا یک قرص نوشتم، هر روز نصفِ این قرص رو بخور، اگه تا سه روز دیگه بهتر نشدی دوباره بیا تا معاینه کنم...
❓پرسیدم: خانم دکتر، نمیشه روزی یک قرص کامل بخورم؛ تا زود خوب بشم؟!!
‼️ لبخندی زد و گفت: پس من اینجا چه کارهام؛ اگه میدونستم با یک قرص کامل خوب میشی، حتما کامل مینوشتم.
✅ منم در جوابش گفتم: به نظر شما #خدا تو این عالم چکاره است⁉️
اگه قرار بود که خانمها #بیحجاب باشن، میگفت دیگه! چرا گفته خانمها باید موهاشون رو از #نامحرم بپوشونن؟ مگه خدایی که ما رو آفریده از خودمون به خودمون آگاهتر نیست؟؟
خانم دکتر غافلگیر منو نگاه میکرد و مونده بود چی بگه..
که خداحافظی کردم
و رفتم...🍃
🔴به جمع معروفیا بپیوندید
http://eitaa.com/joinchat/77594741C791c2da288
-922149120_-210108.opus
469.7K
#خاطره
🔴 تذکر لسانی یک آمر به معروف، که برای تذکرشون از تمثیل جالبی استفاده کردند.
فقط حمد شفای آخرش فراموش نشه☺🌿
🎁eitaa.com/maaroof313
*┅═✧❁﷽❁✧═┅*
#خاطره
🌺سلام، از همان دوران بچگی سنین پایین وقتی گناهی رو از دوستان اقوام و اطرافیان میدیدم سعی داشتم تذکر بدم و اکثر اوقات جواب میداد☺
تا زمانی که سالها پیش فارغ التحصیل از دانشگاه شدم که فکر میکنم امر و نهی کردن راحت تر بود و اثرپذیری ها بیشتر!
اون موقع ها می دیدم از اطرافیان که موقع دیدن گناه تذکر میدادن اما رفته رفته تذکرات آدم ها کمتر و کمتر شد😔 و وقتی حرف از تذکر لسانی میشد اکثرا میشنیدم که وای مگه میشه این دوره زمونه به کسی تذکر داد؟ طرف تو خیابون به حدی وضع حجابش بده مگه جرات داری بهش چیزی بگی و ...😳
این جملات خیلی بیشتر شنیده میشد و کم کم تذکرات جای خودش رو به بی تفاوتی داد😲 و می دیدم که اوضاع جامعه از هر لحاظ بدتر از قبل میشه، چرا⁉️
یه دلیل بیشتر نداشت، #بی_تفاوتی آدم ها به همدیگه موقع دیدن گناه، بله #بی_تفاوتی ها جامعه رو به اینجا کشوند!!
بی خیال نبودم و دائم فکر ذهنم این بود که باید کاری کرد🤔، علاقه به حفظ قرآن داشتم و بیشترین دلیلش این بود که هر وقت خواستم جایی تذکر بدم، دلیل و آیه قرآنی بیارم با سند محکم و واسه همین سراغ حفظ قرآن و تفسیر و ادامه رفتم و همیشه پیش خودم فکر میکردم یه آدم اگه بخواد تذکر بده باید خودش خطاش خیلی کم باشه و یکی از ما بهترون باید باشه که تذکرش حتما اثر کنه و راهنمای دیگران باشه و هزار فکر اشتباه دیگه...
تا یک روز اتفاقی به واسطهی یکی از شاگردای قرآنی ام که ایشون هم دغدغه داشت با کانال #استاد_علی_تقوی و دوره ها آشنا شدم 🤩 خدای من چه اشتباهاتی، چه افکار اشتباهی که متوجه اشون شدم خداروشکر، هر جلسه که میگذروندم دوست داشتم برای هزاران نفر توضیح بدم و واقعا هر جا میرفتم حرفم سخنم همین مطالب بود.
دوستان اوائل دوره یه مقدار از نظر روحی به هم ریختم، چون گناه، زیاد میبینی و همه رو نمیتونی تذکر بدی اما بازم به قول #استاد_تقوی "نبایست روحیه رو باخت بلکه بایست تا جایی که در توان داریم آمر به معروف و ناهی از منکر تربیت کنیم"
و بلاتشبیه بلاتشبیه مثل ویروس کرونا نفس به نفس نشرش بدیم🗣 اون وقته که تعداد آمر وناهیها که بیشتر از تعداد گناه کارها شد کار راحت تره!✌🏼
در پایان از استاد تقوی و همکارانشون بسیار تشکر و قدر دانی میکنم💐،در پناه خدا باشید.🤲🏻
🎁eitaa.com/maaroof313
#خاطره
#ارسالی_مخاطبین
🔴 سلام ، یه دختر خانم که شالش افتاده بود رو دیدم،دلم طاقت نیاورد،😔
بانرمی و مهربونی بهش گفتم خانم شالتون افتاده،😊
و داشتم رد میشدم که بهم گفت:به تو ربطی نداره.😏❌
👌 چون کارش از کم حجابی خیلی گذشته بود برگشتم تا بهش نگاه کنم و بهش یه چیزی بگم.رفتم سمتش😌
و گفتم:
✅ شما اگرتوی خونتون هر لباسی با هر رنگی بپوشین من حق ندارم دخالت کنم و چیزی بگم.
❌ اینو که گفتم گفت:بیرونم همینطور.😑😕
🍃در همین لحظه مامان اون دخترخانم (که از حق نگذریم خانم مودبی بود) بهم گفت: اصلا توی قرآن امر به معروف نیومده😠
گفتم چرا اومده. آیه ۱۱۰ سوره آل عمران میگه :
شما نیکوترین امتی هستید که پدیدار گشتهاید ..به معروف امر میکنید و از منکر باز میدارید😊
‼️ یهو مامان دخترخانم گفت: توی همون قرآن اومده که برو خودتو بساز😏
گفتم بله، همینطوره من اول باید نفس خودم رو تربیت کنم ولی همینطور که دارم خودمو تربیت میکنم باید خیرخواه دیگران هم باشم😌👏
اینو که گفتم مامان دختر خانم لبخند کمرنگی رو لبش نقش بست.🙂
آخرش از برخورد خوبشون تشکر کردم و خداحافظی کردم.😊
همین که بی تفاوت رد نشده بودم حس خوبی داشتم 🌸وبنظرم بیاییم تمام امر به معروف و نهی از منکرامونو تقدیم کنیم به اهل بیت علیهم السلام و بگیم شما خودتون به بهترین وجه قبول کنید و بازم مسیر امر به معروف رو برای ما باز کنید و خودتون کمکمون کنید
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
🌸 سلام، رفته بودم یکی از مساجد شهرمون
دیدم خداروشکر جمعیت زیادی میان مسجد اما دیدم برنامه خاصی تو مسجد برا استفاده از این جمعیت زیاد نیست و فقط در حد یه نماز و تعقیبات اکتفا شده😏
صبر کردم تا نماز تموم بشه، رفتم پیش حاج آقا مسجد
سلام و احوال پرسی کردم😊
حاج آقا خیلی خوشبرخورد بود
👈 گفتم حاج آقا خداروشکر جمعیت خوبی میان مسجد و جای یه سخنرانی کوتاه و مفید یه دقیقه ای بین دو نماز خالیه🍃
😍حاج آقا خیلی استقبال کرد و قول داد که از فردا این کار رو انجام بده😍
✅ پ.ن:
#امر به معروف خیلی وسیعه و فقط اونو محدود به حجاب نکنیم که محدود کردن امر به معروف، ظلم در حقِ #امر به معروفه...
#خاطره
#ارسالی_مخاطبین
🌺 سلام
بار اولش نبود که در زمان استراحت بین کلاس ها ادای استادمان را در می آورد و بچه ها هم او را تشویق می کردند.😏 چندباری را که شروع میکرد به مسخره کردن و کلاس در سکوت محض و مشتاق برای دیدن نمایش، رفتم جلوی کلاس و به دوستم گفتم یک لحظه وقتتو بده به من، یه صحبتی دارم بعد شروع کن به مسخره کردن...
✅ مجازات شخص مسخره کننده را گفتم؛ گفتم که روز قیامت، در بهشت را به روی او باز می کنند اما همینکه به طرف در میدود و هنگامی که با اشتیاق نزدیک در میشود در را به روی او میبندند و پشت سرش را که نگاه میکند در را آن طرف میبیند و هی این کار تکرار میشود.😔
حرفم که تمام شد به دوستم گفتم: حالا ادامه بده😉
🍃 دوستم خیلی شوکه شده بود و بیشتر از او، بچه ها، که لبخند روی لبانشون خشک شده بود و مات و مبهوت شده بودند.
👇 دوستم از من تشکر کرد که به او تذکر دادم و دیگر ندیدم که استادمون را مسخره کند.😊
#ارسالی_مخاطبین
🌺 سلام.
تشکر از کانال خوبتون و آموزشات دکتر تقوی بزرگوار . اجرشان با امام زمان ان شاءالله
بنده چندروز پیش مشرف شدم یه مکان زیارتی ، اکثر زائرین اونجا بدحجاب بودن یعنی در حد افتضاح.
منم شروع کردم به تذکر در حد توان (بحمدالله اکثرا میگفتن چشم و حجابشون رو درست میکردن) 😍
اما دیدم به تنهایی از پس این همه جمعیت بدحجاب برنمیام..☹️
👈 تصمیم گرفتم بروم با یکی از خدام #حرم صحبت کنم که این چه وضعشه ،چرا هیچ خادمی تذکر نمیده
که گفتن قبلا تذکر میدادیم و از این صحبتا ، منم دوره های #استاد_تقوی رو بهشون معرفی کردم که هم خودشون شرکت کنند و هم تبلیغ این دوره های آموزشی رو بصورت عمومی در اون امام زاده توسط مدیریت محترم حرم انجام بدن که خداروشکر استقبال کردن.😊
🌸بعدش رفتم با امام جماعت اونجا صحبت کردم که چرا درباره فریضه به این مهمی سخنرانی کوتاه بین دو نماز یابعد نماز انجام نمیدهید
ایشونم قبول کردن و بین دو نماز سخنرانی کردن الحمدلله.
🍃با بقیه مذهبی ها هم در حدتوان راجع به این فریضه مهم و #بی_تفاوت نبودن در برابرگناه صحبت کردم که گناه دیدن با زبون خوش #تذکر بدن حتما .
ان شاءالله خداوند همه ما رو از آمرین به معروف و ناهین از منکر قرار دهد بحق سیدالشهداعلیه السلام🤲
#خاطره
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
🔺 سلام .خداقوت
من دو شب پیش تو ماشین بودم ، از کنار دوتا خانم رد شدیم که شال یکیشون کاملا افتاده بود😱
✅ من سرم رو از شیشه ماشین آوردم بیرون و گفتم شالتو بپوش 😊😊‼️
⬇️پسر سه ساله ام توبغلم بود ، دیدم اونم زیر لب داره میگه شالتو بپوش،😄😄👌
◼️ دیشب من رفتم مجلس احیا ، شوهرم پسرم رو با ماشین آورده بوده بیرون 🚙
✅✅✅ جالبه به خانمهایی رسیده بودن که شالشون عقب بوده ، پسرم همونطور که داشت با گوشی باباش بازی میکرده تا اینارو میبینه میگه شالتو بپوش ...☺️👏👏
👇👇👇 خلاصه خواستم بگم:
اگر کار درست و حلالی رو آدم بخواد انجام بده بچه هامون هم تو هر سن وسالی باشن درکش میکنن و دنبالش میرن😊🍃🍃🍃
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
🌸🌸 سلام علیکم
چندماه پیش یکی از آشنایان نزدیکمون اومد خونه مادرم. وقتی ناخناشو دیدم فکر کردم مصنوعیه. ..💅
👈بعد از چند وقت که رفتیم برا تبریک سال نو خونشون کاملا متوجه شدم که ناخن کاشته. ❌
یواشکی بخواهرم اشاره دادم که بره تو آشپزخونه پیشش جوری که بقیه متوجه نشن و ازش بپرسه جریان چیه...
خواهرمم بش گفته بود که برای طهارت چیکار میکنی؟ توجیه کرد که اینا رو موقت کاشتم... ☹️☹️
دیدم فایده نداره روز بعد بهش زنگ زدم و گفتم آجی دیشب ناخن هات رو دیدم جاخوردم کاشت کردی؟‼️
گفت نه بابا این ناخن مصنوعیه. شوهرم دوست داشت خوشش اومد براش انجام دادم.
گفتم آخه بیشتر از یک ماهه میبینم رو ناخنات. پس برای طهارتت چیکار میکنی؟
یکم هم احکام غسل و وضو رو براش گفتم. 🙂
خلاصه از من اصرار و از اون انکار.. موضع رو عوض کردم و گفتم ببین عزیزم تو ماشاالله یه خانم چادر و مذهبی هستی خیلی با شخصیتی حیفه دیگران درموردت قضاوت بد کنن...
گفت نه بابا خودم حواسم هست من جرات ندارم برم سمت این چیزا🤭
منم کلی تعریف کردم و گفتم آره مطمئن بودم تو اهل اینجور کارا نیستی😉
چند هفته بعدش خانوادگی رفتیم بیرون دیدم همش دستاشو زیر چادر یا تو جیب مانتوش قایم میکرد من نبینم😁😁
آخرش شنیدم بخواهرم میگفت که دخترعموم منو جوگیر کرد رفتم اینکارو کردم..
حالا دیشب دیدمش ناخوناشو برداشته بود✅😍
#خاطره
#ارسالی_مخاطبین
🌺 سلام ،
دیروز توی مترو یه خانوم و آقایی از کنارم رد شدن ک خانوم شالش رو انداخته بود تو گردنش
🍃.من بهش گفتم خانوم شالتون افتاده.و بعد سوار قطار شدم.🚃
اونها هم سوار شدن.پشتم رو از اونها کردم و منتظر شدم ک شالشون رو سرشون کنن.(چون همیشه از هر ده نفر ک شالشون تو گردنشونه،نه نفرشون بعد از تذکر من،بطور یواشکی،کمی اونورتر ک مثلا من نبینمشون،شالشون رو سرشون میکنن مجدد.)..🙃😉
‼️.اما دیدم این خانوم و آقا اصلا عین خیالشون نیست،رفتم جلوشون مجدد و گفتم مگه شما شیعه ی امیرالمومنین نیستی؟مگه شما شیعه پسرای حضرت زهرا نیستی؟ایشون هم گفت نه نیستم،بتو مربوط نمیشه دوست ندارم روسریمو سر کنم.کمی صداشو برد بالا ک مثلا من بترسم و برم،☺️
خانوما و آقایون هم نشسته بودن و تماشا میکردن مناظره ی مارو....😏
👌من گفتم باشه اگ تو خونتون کسی نبود که بهتون دین یاد بده،اشکالی برای ما نداره،
اما کسی هم نبود ک به شما یاد بده بجز حریم خونه خودت،توی هر حریم دیگه ای باشی باید تابع قوانین اون حریم باشی؟‼️
شما برو آمریکا اگر جرأت داری چادری باش حجاب بذار،
اونا کاری به دین و درست و غلط ندارن اونا قانونشون اینه ک کسی حق چادر سر کردن و یا حتی حق پوشیدن مانتوجلوبسته بهمراه حجاب کامل سر رو نداره.و اگر حجاب بذاره بازداشته
.حالام اینجا سوای بحث اسلام،این یک قانونه،حجاب یک قانون اجباریه.مثل آمریکا که عدم حجاب یک قانونه و محجبه یک مجرمه و قطعا بازداشت میشه شک نکن..(خصوصا اگر ایرانی باشه)...⬇️
❌اون خانوم مجدد فریاد زد بخودم مربوطه زندگی خودمه و ...انگار که مست و مست تر میشد و بیشتر و بیشتر داد میزد،و آقایی هم ک کنارشون بود شروع کرد به عربده کشیدن و به توچه گفتن.
✅✅✅که یکدفعه چند تا خانوم و آقا حدود هفت هشت نفر اومدن و بهش کلی تشر زدن و از خجالتشون در اومدن😁😁💪
👈بعد خانوم بلند شد و دست آقارو گرفت و فرار کردن بیرون...تو بیرون بعد از چند قدمی شالش رو انداخت روی سرش.😉
و من الله التوفیق☺️
#خاطره
#ارسالی_مخاطبین
🍃🍃سلام
یه بنده خدایی تعریف میکرد زمان جنگ ایران وعراق جنگ تحمیلی که بود یه روز تو دور همی فامیلی نشسته بودیم همه در مورد این حرف میزدن که چون جنگه قحطی می خواد بیاد وهمه اقوامم چون وضعیت مالی خوبی داشتند گفتند که ما انبارهامون رو پر از مواد غذایی کردیم🥓🥞🌽🧀
😞 ولی من وضعیت مالی خونوادم طوری بود که به دلیل شغل آزاد همسرم درآمد هر روز همسرم فقط برای همون روز کافی بود وهیچ پس اندازی برای روز بعد نداشتیم چندتا هم بچه قدو نیم قد داشتم اون روز تو اون جمع فامیلی خیلی ناراحت ودلشکسته شدم💔
👣 اومدم خونه شب موقع خواب گریه کردم با خودم گفتم خدایا اینا همه دارن وانبارهاشون رو پر کردن ما که نداریم چیکار کنیم اگه قحطی بشه بچه ها از گرسنگی میمیرند. 😭
🍃خوابم برد همون شب یه خوابی دیدم توی خواب یه صدای مردونه شنیدم که بهم گفت مگه اون بچه ها رو تو خلق کردی که میگی بچه ها از گرسنگی میمیرند‼️‼️
👀از خواب بیدار شدم گفتم خدایا توبه اشتباه کردم روزی رسون تویی همه چی دست توئه 🤲
🔴بعد از اون خودم به عینه دیدم با اینکه جنگ بود نه تنها قحطی نشد بلکه روزی از زمین و آسمون میبارید ☺️حتی مونده بودم این همه مواد غذایی رو چیکار کنم وبا وجود جنگ ودرآمد اندک همسرم زندگیمون خیلی راحت وبی دغدغه به لطف خدا گذشت. 😊🌸😊🌸
✨✨ افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
روزی ما نه به دست داخلیهاست نه خارجیها روزی رسون خود خداست خودش هم ضامنه تازه خودشم ضمانت کرده که اگر توبه کنید وبه سوی خدا برگردید ابرهای پرباران را برای شما خواهد فرستاد
.وَ يَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْکُمْ مِدْرَاراً وَ يَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ وَ لاَ تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ
و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد؛ و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روی (از حق) بر نتابید!»✨✨
#خاطره
#ارسالی_مخاطبین
🌺 سلام
🍃درخصوص امر به معروف ونهی از منکر در زمینه بدحجابی منم خیلی دوست داشتم برای رضای خدا وشادی قلب نازنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه امربه معروف کنم اما راستش میترسیدم طرف مقابل تندی کنه😐
🔵 اما توسلاتی که داشتم به لطف خدا جواب داد. 😉
💐یه روزی داشتم از روی پل عابر پیاده رد میشدم یه خانم بد حجاب پشتم بود پیش خودم گفتم بزار یواش برم تا بهم برسه نزدیکم شد اما متاسفانه نتونستم بهش بگم😔😔
🎁بالای پل چشمم به عکس یه شهید افتاد
بهش گفتم تو رو خدا کمکم کن تا امر به معروف ونهی از منکر کنم. 😔
اون خانم رو که نتونستم بهش بگم اما از پل که رفتم پایین یه چند متری راه رفتم دوباره یه خانم جوون با دوتا بچه هاش رو دیدم که داشت رد میشد از جلوی من رد شدن یه دومتری باهم فاصله گرفتیم برگشتم عقب البته به لطف خدا وامام زمان عج وعنایت اون شهید بزرگوار که حتی اسمش هم نمیدونم چی بود روحش شاد.
🔴 بااون خانومه یه مقدار سلام علیک کردم بهش گفتم شما خانوم با شخصیتی هستین ، لطف کنید به احترام امام زمان موهاتون رو بذارید تو
اون خانم اصلا تندی نکرد گفت عه موهام بیرونه😢 بعد موهاشو گذاشت زیر روسری منم دعاش کردم بهش گفتم ان شاالله خیر ببینی مطمئن باش عوضشو از امام زمان عج میگیری بعدشم ازم تشکر کردو رفت.🌸☺️
❌فقط خواستم بگم اینکه تو فکرمون افتاده که بگیم اگه امر به معروف و نهی از منکر کنم باهام بداخلاقی میکنند از شیطونه همه مثل هم نیستند بعضیهاهم راحت قبول میکنند👌
تازه اگرم تندی کردن بهشون بگیم نشون به اون نشون که امام حسین علیه السلام تو راه احیای این فریضه سنگ خورد نیزه خورد شمشیر خورد 😔
👇معلومه شما کسی نیستید که بنیانگذار این فریضه که امام حسین علیه السلام بود رو ناراحت کنید. به خودمون هم بگیم امام حسین تو راه خدا همه چیزشو داد منم دوتا حرف بشنوم مگه چی میشه‼️
🍃ان الحسین علیه السلام مصباح الهدی وسفینة النجاة🍃
#خاطره
🔴چند وقت پیش رفتیم جایی یکی از پیرزن های مجلس شروع کرد فحش به نظام ✊
و دعا برای روح شاهنشاه ...😕
اون موقع چیزی نگفتم
اما بعد اینکه شام صرف شد نشستم کنارش گفتم حاج خانوم شنیدم ماشاءالله همه بچه ها و نوه هاتون تحصیلکرده هستن !
لبخندی زد و با افتخار گفت بله اون پسرم لیسانس هست اون نوه ام دکتری هست اون یکی پزشکی میخونه و... خداروشکر نان حلال و زحمتکشی دادیم بهشون ☺️
گفتم : آفرین به شما ، خودتون تا کلاس چندم خوندین؟!
گفت: من تا کلاس پنجم درس خوندم 😓
گفتم : کدوم مدرسه؟
گفت : تا کلاس سوم مدرسه روستامون ، کلاس چهار و پنجم رو هم نهضت سواد آموزی خوندم
گفتم : پس هوش بچه ها و نوه هاتون به شما نرفته احتمالا به خاله ای و عمه ای کسی رفتن درس خون شدن 😉
گفت : نه خواهر برادرام هم بیشتر از دبستان سواد ندارن !! اتفاقا هوشی من داشتم هیچکس نداشت 😏
گفتم : پس چرا درس نخوندین ؟ حتما تنبل بودین ،! 😁
گفت: نخیر !! خیلی هم زرنگ بودم منتها بد شانسی ما اون موقع امکانات نبود ، مدرسه تو روستاها اکثرا نبود یا تا دبستان بود !! اگه امکاناتی که بچه های الان دارن من داشتم الان مدرک پروفسوری داشتم 😌 قدیم اصلا برای سواد ارزش قائل نبودن ، از بچگی دست چپ و راستم شناختم بردنم پشت دار قالی ، تو قالیباف خونه بزرگ شدم ، صبح تا شب باید برای ارباب قالی میبافتیم بعدشم بدو بریم از سرچشمه آب بیاریم گاو و گوسفند علف بدیم و مثل الان لوله کشی و لباسشویی و این حرفا نبود ... وقتی برای درس خوندن نداشتیم همون سه کلاس رو هم شبانه خوندم !!
گفتم : خب نمیرفتین قالیباف خونه ،
گفت: خب اگه نمیرفتیم چیزی نداشتیم بخوریم باید قالی میبافتیم که اخر برج پدرمون پولی از ارباب بگیره قند و چایی و کبریت وبقیه مایحتاجمون رو بخره
گفتم: شاه میدونست شما اینجور زندگی دارید؟! آخه زندگی سردار سلیمانی خوندم مثل شما بود ، پدر خودمم مثل شما بوده و تو سختی زندگی میکردن ، چرا شاهنشاه براتون کاری نمیکرد؟! چرا ۸۰ درصد مردم ایران تو زمان شاه بیسواد بودن؟! تازه انقلاب اومده یک نهضت راه انداخته که بتونه بیسوادی رو ریشه کن کنه؟!
حاج خانوم یک نگاهی کرد 😨
گفتم : چرا دارید حقایق رو وارونه جلوه میدین ؟
گفت: چی بگم از بس گرونیه
گفتم : مدل ماشین بابات زمان شاه چی بود؟! حتما تو اون ارزانی ها بهترین ماشین خریدین؟
گفت : ما اصلا ماشین نداشتیم فقط ارباب داشت !
گفتم : زمان شاه مستطیع شدین رفتین حج حاج خانوم شدین؟!
گفت : نه چند سال پیش رفتم مکه سوریه و کربلا هم رفتم
گفتم : چرا تو زمان شاه همه چیز ارزون بود نرفتین
گفتم : شاهنشاه استان بحرین رو چند فروخت؟!
گفت : مگه شاه فروخت ؟!
گفتم : وقتی استان فروخته نفهمیدین چطوری از بقیه اختلاس هاشون باخبر میشدین؟!‼️
خلاصه گفتم تاریخ رو تحریف نکنید لطفا از شاه اسطوره تو ذهن بچه هایی که حاضر نیستن لحظه ای تو شرایط و امکانات زمان شاه زندگی کنند نسازید !!!
‼️سرش انداخت پایین و چیزی نگفت.
#جهاد_تبیین
#خاطره
#ارسالی_مخاطبین
🌺 سلام.خداقوت
داخل تلگرام دیدم یکی از مربیان خیاطی ،پروفایل بی حجاب قرار داده بود که مناسب نبود
🍃منم با توکل به خدا به ایشون این چنین پیام دادم 👇
"سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی
معلوم میشه آدم مقید و مومنی هستین، اما تعجب کردم از بعضی تصاویر شخصیتون که حجاب مناسبی نداشت، در
شأن شما نیست. لطفا تصویر بهتری بذارین، خدا خیرتون بده.
گاهی اوقات خوبه با خودمون بگیم اگه الآن حضرت فاطمه (سلام الله علیها)بودن، از
چه عکسی واسه پروفایلشون استفاده میکردن؟!
گاهی میتونیم با یه تغییر
ساده و ارزشمند، خودمونو شبیه تر کنیم."😊
و همچنین بخشی از وصیت نامه شهید حججی رو هم براشون فرستادم👇
از همه ی خواهران عزیزم و از همه ی زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید...همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید🌻🧡
همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید، آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند:
🍂غصه ی حجاب من را نخوری بابا جان
🍂چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز
✅ ایشون پذیرفت و عکس های بی حجاب رو پاک کرد الحمدلله😍
و من در آخر اینو براشون نوشتم 👇
(خوب کردی که رُخ از آینه پنهان کردی
هر پریشان نظری لایقِ دیدارتو نیست)
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
🌹سلام. امروز رفته بودم پلیس+۱۰
اکثراً آقا بودن👤
دختر خانمی همراه خانمی که احتمالا مادرش بود وارد شدن و بعدازگرفتن نوبت اومدن و روی صندلی نشستن.
⬇️بعد چند دقیقه دیدم روسری از سرش افتاد
بعد مدتی که دوباره چشمم افتاد دیدم هنوز روسری سرش نیست😶
❌با اون خانومه که همراهش بود صحبت میکرد ولی تذکری بهش نمیاد ❌
🤔خلاصه تو فکر بودم که چطور بگم که بقیه متوجه نشن که خدای نکرده ناراحت نشه ..
✅گذاشتم کارم تموم شد .
❌صندلی های جلو آقا بودن پشت سرش چند خانم محجبه با #بی_تفاوتی نشسته بودن که این موضوع بیشتر اذیتم میکرد😞
از پشت آروم زدم بهش.
برگشت عقب نگاه کرد آهسته گفتم دختر گلم روسریت افتاده پایین ☺️
✌️خانم همراهش با دستپاچگی گفت سرت کن و خطاب به من گفت ممنون.
جالب اینجا بود دیدم اون خانما با تعجب دارن نگاه میکنن😳
⤵️از پلیس+۱۰ اومدم بیرون .
🔵منتظر بودم🚃
دیدم چند تا متر دورتر خانم جوانی که مانتو بلند پوشیده بود همراه دختر کوچکش منتظر ماشین ایستاده بودن ولی شال توری که همه موهاش مشخص بود سرش بود
👌رفتم نزدیکش سلام کردم گفتم چه مانتو بلند خوبی پوشیدن
خدا خیرتون بده بعضیا اصلأ رعایت نمیکنن که چه لباسی برای بیرون بپوشن😒
ولی مانتو شما خیلی مناسب هست👌
خیلی خوشحال شد وگفت آره من همیشه لباس بلند میپوشم
گفتم خیلی عالیه خدا خیرتون بده که مواظبت میکنین
خداحافظی کردم که برم
برگشتم آروم با لبخند بهش گفتم فقط شالتون خیلی نازک اگه روسری مناسب بپوشید دیگه عالیه 👌
😊خندید وگفت چه خوب بهم گفتی😊
#بی_تفاوت_نباشیم
#جواب_تذکر_تشکره
#خاطره
#ارسالی_مخاطبین
به نام خدا
🌹سلام. من امروز رفته بودم مصلی برای اقامه نماز جمعه.
وارد مصلی شدم و یه گوشه ای نشستم. یه لحظه یه آقا پسر ۱۷ ساله رو با باباش دیدم.
لباس اون پسر مناسب بود ولی شلوارش رو اصلا بهتون نگم😒
منم عذاب وجدان گرفتم و گفتم هر جور شده باید بهش تذکر بدم
⬇️وقت نماز شد،نماز رو که تموم شد دیدم اون پسره به همراه پدرش دارن میرن و منم سریع بلند شدم و رفتم پیشش..
اول تو دلم به خانم فاطمه زهرا متوسل شدم گفتم خانم جان خودت کمکم کن🤲
احوال پرسی کردیم 🤝 و بعدش شروع کردم با او صحبت کردن 🗣
گفتم آقا پسر میتونم اسمتون رو بپرسم؟
ایشونم اسمش رو گفت و بهش گفتم: به به عجب لباس قشنگی👌 با اینکه من بد سلیقه هستم ولی وقتی لباستون رو دیدم اصلا خوب منو به خودش جذب کرده و از این حرفا و هی از او تعریف میکردم که نگو خوشش اومد و یه لبخندی زد😊
بهش گفتم شما که لباس قشنگی پوشیدین حیف که شلوارتون بهتون نمیاد چون هم شلوارتون پاره پاره هس و هم در شان شما نیس به نظرم اگه از این شلوارا نپوشی دیگه عاااااااااللیه 👌
و ایشون تشکر کرد و منم ازش تشکر کردم 🤝
✅اولش یه کم برام سخت بود ولی این عذاب وجدانه داشت منو میکشت که الحمدلله به یاری خدا و به کمک خانم فاطمه زهرا تونستم این جوان رو از کار اشتباهش آگاه کنم.✅
🔵خواستم حرفم رو با یه حدیث به پایان برسونم"
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند:#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر دو خصلت از خصلت های خداوند هستند و این دو نه مرگ را نزدیک میکنند نه از روزی انسان می کاهند.
#خاطره
🔴 سلام علیکم
سوار اتوبوس بودم، دو سه تا دختر محصل دبیرستانی مقنعه ها رو در آورده بودن...
بهشون آهسته تذکر دادم، با شکل بدی نگاهم کردن 😒
دوباره گفتم دختر قشنگم مقنعه ات رو سرت کن
باز هم بی محلی و نگاههای متعجب مسافران 😐
دخترم گفت مامان ولش کن چیزی نگو فایده نداره...!
در حال پیاده شدن رفتم سراغ راننده
گفتم سه تا دختر خانم محصل، آخر اتوبوس کشف حجاب کردن
راننده با خستگی تمام نگاهم کرد...
گفتم من تذکر دادم رعایت نکردن، گفتن به راننده بگین...
پسرای محصل و جوان هم هاج و واج نگاه میکردن 🙄
راننده، اتوبوس رو نگه داشت و پنج دقیقه با صدای بلند داد زد 🗣 که روسری هاتون رو سرتون کنید مسافران معذبند!
بعد هم دوباره گفت، دوتاشون سرشون کردن ☺️
دیدم مسافرا دارن بهشون میگن راننده با شماست...
برای بار سوم هم گفت ولی یکیشون آخر سرش نکرد و بهتر بود راننده پیاده اش میکرد حتما !
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
ارسالی _ مخاطبین
#خاطره
🔵🔵 یه اتفاق جالب امروز تو مغازم افتاد ⬇️
یه خانم جوون با دختری که فکر کنم بین ۱۰ تا ۱۲ ساله بود اومدن مغازم...
‼️ بعدا که بهش گفت خاله فهمیدم خالشه. خالش حجابش خیلی افتضاح بود. بی حجاب نبود اما در مرز بی حجابی بود اما دختر خواهرش چادری و محجبه بود.
🍃اومده بود با بچه خواهرش براش چیپس بخره. منم دیدم اینجوریه پول چیپسو نگرفتم و گفتم :
⬇️چون حجابتو رعایت کردی پولشو نمیخواد بدی نوش جونت دخترم. آفرین همیشه حجابتو همین جور رعایت کن.👌👌
چون به خالش کاری نداشتم نمیتونست حرفی بزنه اما فکر کنم خجالت کشید و وقتی داشتن میرفتن شالشو جلو کشید و رعایت کرد. ✅☺️
🔴🔴 گاه میشه به جای تذکر به بی حجابا محجبه های کنار اونا رو تشویق کرد😊👏
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
*┅═✧❁﷽❁✧═┅*
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
🌸خاطرهٔ بسیار زیبایِ امـر به معــروف و نهـی از منڪر، توسط یکی از خادمان حـرم امام رضـا علیـه السـلام در تاریخ (۹ آذر ۱۴۰۱)
🌱سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خوشگلم شالت افتاده پایین ها!!!
➖دختر خیلی سرد گفت: میدونم😑
➕گفتم: خب نمیخوای درستش کنی؟
➖فورا گفت نه❗️
➕گفتم خب موهاتو، گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون پسرای جوان، چشماشون رو از تو برنمیدارن، دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن😔
✖️هم تو و هم اونها دارین گناه میکنین فدات شـم❗️هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها‼️😟
دختر برگشت به من نگاه کرد، منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه😭 سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت: آخه شما چی میدونید از زندگی من؟!
صبح تا شب دوشیفت مثل سگ کار میکنم، نمیتونم زندگی کنم، پدرو مادرم هر دو تا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن من بدبخت! نه خواهر دارم، نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم...😭
۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم!
➕به دختر گفتم: عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن، برو پیش امام رضا(ع) بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواستهی منو برآورده کن.
➖دختر گفت: به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم.
همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست.
دختر گفت همون اطراف حرم دو جا فروشندگی میکنم، ولی آخر ماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره، واقعاً خسته شدم.
گفتم با امام رضا(ع) معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت: آره، همینجا جلوی شما به امام رضا(ع) قول میدم حجابمو درست کنم، ایشون هم به زندگیم سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟
منم مشغول بستن شال شدم🙂 که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت 😚
شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت: دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه
گفت: عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار، دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم با من کار میکنی؟
دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت: ولی من که بلد نیستم
خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری، حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه، کار که یاد گرفتی تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟
دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول😃
برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا (ع) دمت گرم🤲🏻🤲🏻
همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال...
من یک کیسه پلاستیکی دستم بود، دادم بهش، گفت: این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست، من خادمم و این ناهار امروزم بود، هر هفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم، این هفته روزی شما بود.
دوباره زد زیر گریه، ولی از خوشحالی بود، نمیدونست چی بگه، فقط تشکر میکرد..
منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی با هم بگیریم؟
عکس گرفتیم و شماره منو گرفت و پیاده شدم...
💥الحمدلله شکر💥
خدایا ما را جزء آمـرین به معـروف قرار بده🤲🏻
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
سلاااام
🌧 امروز با دخترم دندونپزشکی بودم .
نشسته بودیم تو سالن رادیولوژی.
منتظر بودیم اسممونو صدا کنند.
فقط من و دخترم چادری بودیم و یک خانوم و دختر کوچولوش، بقیه ی خانوما اکثراً بی حجاب بودند و چند تا بدحجاب .😔
یهو یه آقایی وارد شد با تیشرت و کلاهِ قرمز و شلوارِ جین؛👖👕
(تیپی که ظاهراً مذهبی نبود)
👀 یه نگاهی به جمع انداخت و رفت سمتِ سوپر مارکتِ روبروی سالن .
خرید کرد و برگشت .🍫🍫
اومد سمتِ دخترم و یه شکلاتِ تک تک بهش داد و با صدای بلندی که همه بشنوند، گفت :
بیا دخترِ خوب !
این بابتِ #حجابِ قشنگ و متانتت.😊
همین جمله رو به اون دختر هم گفت و شکلات داد و نشست.✅
سالن، چند لحظه هنگ بود.
دو سه نفر شالشونو کشیدن رو سرشون، 👌
بقیه سرشونو انداختن پایین .👌
خیلی حرکت جالبی بود مخصوصاً برای آقایون که یه #امر_به_معروفِ غیرِ مستقیم و دوستانه بود.👏
🌺قشنگتر از اون، حسِ افتخار و زیبا بودن و اعتماد به نفسی بود که این دو تا بچه با چادرِ مشکی (بین اون همه زنِ رنگارنگِ ظاهراً زیبا) به دست آوردند.🌺
👇👇👇بیا به جمع ما 👇👇👇
https://eitaa.com/maaroof313
#خاطره
❤️ سلام. امروز رفته بودم بازار روز ،
یک زنه بدون روسری آمده بود .
گذاشتم آخر سر تذکر بدم .
📣توی صف ترازو ، یک آقا جلوتر ، رو به فروشنده گفت : به خانمهای بیحجاب هم تذکر بدید !❌
🔴 خانمه گفت : به شما ربطی نداره !😐
🟢 من پشت سرش گفتم : توی خونه تون نیستید ، بیرونید ! پس به همه ربط داره !
😌خانمه گویا جا خورد ! ، وقتی دید دو نفر پشت هم درآمدیم ! یک مقدار ساکت شد ،،،
🔴 بعد به اون آقا گفت : شما نگاه نکن !❌
نذاشتم بخواد با آقا کل بندازه !
🟢 قاطع و محکم گفتم : به نگاه کردن ربطی نداره . دارید قانون شکنی میکنید ❌، باید رعایت کنید ! همه از دست شما که قانون شکنید ، احساس نا امنی میکنیم !!!
حقیقتا خانمه ترسید !
بغل دستیش ریز ریز داشت دلداریش میداد ! 😏
💰آخر سر که داشت میرفت ،
🔴 گفت شماها گرونی ها رو جمع کنید !
🟢 گفتم : چرا ما جمع کنیم ؟!
👌همه اش بخاطر شماست !
🔴 گفت : لابد بخاطر #حجاب منه ؟!
🟢 گفتم : بله ! حدیثه که گناه های آشکار ، رزق و روزی رو کم میکنه !!!
(نمیدونم چه ربطی به گرونی داشت ؟ ولی گفتم😐😂)
پ.ن:(آفرین چه جواب کوبنده ای💪 ، شاید این دوستمون باید اضافه میکردند مگه بیحجابیِ شما باعث ارزونی میشه! )
حس کردم یک حدی همه کپ کردند !😁
✅ ان شاءالله حتی ذره ای توی دل همه شون اثر بذاره ! 🤲😔
#بیتفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#خاطره
🔹 سلام🖐
بعد از نماز مغرب برای برگشت به منزل باید دو تا اتوبوس سوار میشدم.
سوار اتوبوس دوم که شدم اتوبوس تقریبا پر از مسافر خانم بود و فقط هفت یا هشت نفر آقا سوار شدیم.
🔹توی مسیر صدایی نظرم جلب کرد، دیدم وسط اتوبوس سمت خانم ها یه حاج خانم داره به یه خانم مکشفه #تذکر میده و اونم بسیار بد و گستاخانه جواب میده و متأسفانه با اینکه ۹۹ درصد خانم های حاضر، محجبه بودن، کسی از اون حاج خانم آمر به معروف دفاع نمیکرد. 😔
🤔ناگهان یه فکر به ذهنم رسید...
😎بلند گفتم سلامتی خانم های محجبه صلوات ....
🔹شاید باورتون نشه، اما صدای #صلوات تا بیرون اتوبوس شنیده شد...📣📣😁
🔹دلم میخواست قیافه اون خانم بی #حجاب رو می دیدین 😏
😡🤕 در حالی که داشت شالش رو سرش می کرد، اولین ایستگاه پیاده شد 😂😂 ✌️.......