هدایت شده از مباحث
✅ مظلومیم مثل مولایمان علی علیه السلام
♻️ تاریخ تکرار می شود
❗️معاویه گوسفندان مردم کوفه را می دزدید، تا فحشش را به #امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بدهند.
هدایت شده از تلاوت
#قرآن_کریم 010
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
﷽ ؛
✨ ثوابِ تلاوت این صفحه هدیه به محضر مبارک آقا #امام_حسین [صلوات الله و سلامه علیه]
✨ @Nafaahat
هدایت شده از تلاوت
#قرآن_کریم 011
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
﷽ ؛
✨ ثوابِ تلاوت این صفحه هدیه به محضر مبارک آقا #امام_سجاد [صلوات الله و سلامه علیه]
✨ @Nafaahat
هدایت شده از تلاوت
┄═⊹❁❈【 ۰۱۱ 】 ❈❁⊹═┄
قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ (۷۰)
بار دیگر گفتند: «از خدایت بخواه برای ما روشن کند که آن گاو دقیقاً چطور گاوی باشد. ویژگیهای آن گاو برای ما مبهم است؛ ولی با توضیح بیشتر، اِنشاءالله متوجه خواهیم شد.»
قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَ لَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَا شِيَةَ فِيهَا ۚ قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ ۚ فَذَبَحُوهَا وَ مَا كَادُوا يَفْعَلُونَ (۷۱)
گفت که خدا میفرماید: «آن گاو برای شخمزدن زمین و آبیاری مزرعه تربیت نشده باشد؛ اما بسیار سالم باشد و هیچ لکه و خالی هم نداشته باشد.» بنیاسرائیل گفتند: «الان حقّ مطلب را ادا کردی!» بههرحال، چنین گاوی را سر بریدند. چیزی نمانده بود که فرمان خدا را انجام ندهند!
وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا ۖ وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ (۷۲)
اینهمه، زمانی بود که کسی را کُشتید و مرگش را به گردن همدیگر انداختید و خدا میخواست مخفیکاریتان را آشکار کند؛
فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا ۚ كَذَٰلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَىٰ وَ يُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (۷۳)
پس گفتیم: «قسمتی از آن گاوِ سربریده را به جسد مقتول بزنید تا زنده شود و قاتلش را معرفی کند.» خدا مردهها را اینطور زنده میکند و نشانههای قدرتش را نشانتان میدهد تا عقلتان را بهکار بیندازید.
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَ إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۗ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۷۴)
ولی بهجای اینکه عبرت بگیرید، دلهایتان مثل سنگ شد و بلکه سختتر از آن! آخر، سنگهایی هست که از دلشان جویهای پرآب جاری میشود یا بعضیهایشان میشکافد و قطرههای آب از آن بیرون میآید. سنگهایی هم هست که از ترس خدا از بالای کوهها فرو میریزد! البته خدا بیخبر نیست که شما سنگدلها چه میکنید!
أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (۷۵)
با وجود این، آیا شما مسلمانان انتظار دارید چنین مردمی به حقانیت شما اعتراف کنند؟! با آنکه عدهای از آنها یعنی عالمانشان سخنان خدا را میشنیدند و بعد از فهمیدنش بهنفع خودشان توجیه و تفسیرش میکردند! درحالیکه زشتی کارشان را هم میدانستند.
وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ قَالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (۷۶)
وقتی یهودیها با مسلمانان روبهرو میشوند، میگویند: «اسلام آوردهایم»؛ اما وقتی با هم تنها میشوند، بزرگانشان میگویند: «چرا با مسلمانان چیزهایی را در میان میگذارید که خدا در تورات دربارۀ پیامبر اسلام برایتان مشخص کرده؟! نمیگویید در قیامت، پیش خدا، از آنها بهضررتان استفاده کنند؟! پس چرا عقلتان را بهکار نمیاندازید؟!»
════════
🔍 ترجمه برخی لغات؛
💡 ذلول : رام
💡 تثیر : شخم زند
💡 الحَرث : کشتزار
💡 مسلّمة : بی عیب
💡 لا شیة : هیچ لکه ای
💡 ادّارءتم : اختلاف کردید
💡 قسَت : سخت شد
💡 لما یشّقّق : شکافته می شود
💡 لما یهبط : فرو می ریزد
💡 عقلوه : آن را فهمیدند
_________
#قرار_روزانه | #تلاوت | #قرآن_کریم
✨ @Nafaahat
سَیّدُنا ...
لو خط البحر لخطناه معک
اگر دریا را درنوردید، با شما درمینوردیم.
#امام_زمان علیه السلام
#لبیک_یا_خامنه_ای
#خامنه_ای_عزیز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋
سلمان امیراحمدی که بود؟
💎کانال جهاد تبیین
https://eitaa.com/jahad_14
مباحث
هان ای روحانیین اسلامی! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آیین دوست! ای دینداران خداخ
پاسخ به ۴ سؤال درباره احمد کسروی؛ چگونه کسی که از دین نفرت داشت مدعی پیامبری شد؟
20 اسفندماه 1324 سید حسین امامی از اعضای گروه فدائیان اسلام اقدام به اعدام انقلابی احمد کسروی مورخ دوران پهلوی اول میکند.
کسروی بهرغم اینکه به نوشتههای تاریخیاش معروف بود؛ اما از حیطه تاریخ پا را فراتر میگذارد و ادعای نبوت میکند و به هتاکی علیه مقدسات دینی اسلام و تشیع دست میزند.
در این گزارش به بررسی سیر زندگی احمد کسروی و عقاید وی پرداخته شده است.
** احمد کسروی که بود؟
احمد کسروی در دوران کودکی و نوجوانی و بنا بر گفتههای خودش از فراگیری علوم و معارف اسلامی بیزار بود و مدام درس را رها میکرد و به بازار میرفت و با اصرار پدر که یک شیعه شناسنامهای بود، دوباره به کلاس درس برمیگشت، تا اینکه در سن 20سالگی ادعا کردند که او ملا شده و به درجه اجتهاد رسیده است.
در این زمان کسروی تصمیم میگیرد بهبهانه زندگی و خانواده، درس و بحث را ترک کند، اما حاجی میرمحسن وصی پدر مانع میشود و از او میخواهد به مسجد برود، امامت کند و به موعظه مردم بپردازد. کسروی با زور و فشار بهاصطلاح آن روز ملّا میشود. او از ملاشدن متنفر بود، چون معتقد بود گرسنگی بهدنبال دارد. کسروی همچنین مینویسد: «همیشه وصیت پدرم را بهیاد میآورم که گفته بود پسر من میراحمد... نان ملایی نخورده نان ملایی شرک است.»
دوران جوانی و ازدواج کسروی همزمان با انقلاب مشروطه شد. خانوادهاش دشمن مشروطه بودند، اما او نسبت به مشروطه حساسیت پیدا کرد و دلبستگی خود را پنهان کرد. این علاقه موجب انزوای او در خانواده و در نتیجه خانهنشین میشود. دوره خانهنشینی باعث بروز و اظهار نفرت از دین اسلام شد که البته پیش از آن گاهگاهی به زبان میآورد و در واقع انحرافات درونی وی ظهور پیدا میکند که نخستین آن شک در احکام و جزمیات دینی بود.
پس از آن کسروی به علوم ستارهشناسی علاقهمند شد و با غلبه هواداران استبداد بر تبریز، دوباره در خانه نشست و این بار مشغول خواندن کتابهای حساب، هندسه، جبر و... شد.
کسروی از هواداران مشروطه غیرمشروعه بود و سخنانش خلاف اعتقادات و باورها موجب اعتراض طلاب مدرسه طالبیه شد و حتی کار به مشاجره و برخورد با کسروی رسید. او که در باطن اعتقادی به معارف دینی نداشت و بهاجبار ملائی را پذیرفته بود، بعد از ارتباط با متجددین و مطالعه آثار روشنگران غیرمذهبی مشروطه مانند ملکمخان، طالبوف و فتحعلی آخوندزاده و مطالعه مجلات از اتفاقاتی که در اروپا و غرب میگذشت مطلع و شیفته غرب شد.
کسروی در لباس روحانیت در ایام جوانی
در نهایت مردم و روحانیون او را طرد کردند، بهتعبیر خودش: «مردم نیز از من نومید شده، دست از گریبانم برداشتند و بدینسان زنجیر ملائی از گردنم برداشته شد.»
با آغاز جنگ جهانی اول، کسروی متوجه میشود نیاز مبرم به آموختن زبان فرانسوی و انگلیسی دارد و در نتیجه به مدرسه آمریکاییها در تبریز میرود.
با تشکیل حزب دموکرات کردستان آذربایجان، کسروی به شیخ محمد خیابانی پیوست. ارتباط کسروی با شیخ محمد را باید در دو عرصه بررسی کرد؛ یک عرصه مربوط به زمانی است که او عضو حزب دموکرات بود و همراه با زینالعابدین ایرانشهر در روزنامه تجدد مقاله مینوشت؛ اما وقتی که شیخ توسط عثمانیها به ارومیه تبعید شد، کسروی مینویسد که "کنسول انگلستان در تبریز ما را دعوت کرد و گفت که «تو علیه خیابانی قیام کن و ما از تو حمایت میکنیم.»"، کسروی مدعی است که قبول نکرده است. او این را در کتاب شیخ محمد خیابانی که در ایران و خارج چاپ شده، مطرح کرده است. اما روند حرکت کسروی و برخی از افراد وابسته به وی مشکوک بود.
بیشتر بخوانید
اما شیخ محمد خیابانی وقتی که به تبریز بازگشت، متوجه توطئههایی از سوی کسروی و ایرانشهر شد. آنان با مدرسه آمریکاییها ارتباطاتی داشتند. شیخ آنان را از ارتباط با آن مدرسه برحذر میدارد، اما کسروی نمیپذیرد، از این رو شیخ، کسروی و ایرانشهر را از تبریز به تهران تبعید کرد؛ ولی نفوذیها ناشناخته مسلماً بودند.
کسروی در ادامه با مصدق الملک مدعیالعموم استیناف آشنا میشود. او کسروی را به کار در عدلیه دعوت کرد و در روز 24 شهریور 1298 وارد عدلیه شد. او در سال 1309 که پرونده اختلاف زن و شوهری را رسیدگی میکرده است، بهلحاظ دلبستگی که به یک زن پیدا میکند، او را وادار میسازد تا از شوهرش طلاق بگیرد تا با او ازدواج کند و در نتیجه از عدلیه اخراج میشود. کسروی در رساله «ده سال در عدلیه» چنین چیزی را اعتراف کرده است.
اعتقادات کسروی چه بود؟
کسروی خود را ملیگرا، باستانستا و دینستیز معرفی میکرد؛ البته باستانستایی او در راستای سیاستهای رضاخان و برای ستیز با روحانیت و اسلام بود. کسروی معتقد بود و رواج میداد که «عامل نکبت و عقبماندگی شرق از غرب، اسلام است.»
کسروی علاقه شدیدی نیز به ناسیونالیسم ایرانی داشت. البته جنس ناسیونالیسم او بر مبنای افراط و تعصب نژادی بود. سعید نفیسی مینویسد: «گاهی در آنچه میگفت و میکرد کاملاً حق داشت، گاهی سخت در اشتباه بود و چون مردی افراطی و مستبد به رأی بود، در این اشتباه پافشاری میکرد و مطلقاً برای پیبردن به دلیل مخالف نبود.»
بیشتر بخوانید
علاقه کسروی به ناسیونالیسم ایران و باستانستایی با هدف تضعیف ایران مسلمان بود که از جمله برنامههای فراماسونری در ایران بود و او بهدلیل سید بودن خود را به شهربانو و یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی منتسب میساخت.
کسروی دچار توهماتی هم شده بود و ادعای برانگیختگی داشت. او بعد از اینکه مقدمات اظهار توهم برانگیختگی و برنامه پاکدینی را فراهم آورد، در سالروز پاکدینی که هرساله برگزار میکرد، اولین جرقههای توهم پیامبری را با ادعای «بهخواست خدا و بهاراده خدا برخاستم» اظهار داشت.
برنامههای پاکدینی کسروی این بود که دین جعلی اختراع کند و دو اصل نبوت و امامت را انکار کند و در این راستا به وهابیگری بسیار نزدیک شد. او حتی پا را فراتر گذاشت و در پی بیاعتبار کردن قرآن هم رفت. او مهدویت را هم انکار کرد.
کسروی در جهت شبیهسازی دین اختراعی خود به ادیان آسمانی، تصمیم میگیرد روز یا روزهایی از سال را عید بنامد و مراسمی با عنوان جشن برگزار کند که از جمله آنها جشن کتابسوزی است. امام خمینی(ره) در این رابطه عنوان فرموده است: «اینها ودیعههای خدایی را دستخوش هویوهوس خود میکنند، اینها کتابهای دینی شما را که با خون پاک شهدای فضیلت به دست شما رسید، آتش میزنند. اینها عید آتش زدن کتاب دارند، کدام کتابها؟ همانهایی که از فداکاری حسینبن علی و رنجهای فراوان پیغمبر و پیغمبرزادهها به دست شما افتاد.»
کسروی اسلام و خاتمیت را هم نفی کرد. او میگفت: «در جایی که خرد شناسنده نیک و بد و راست و کج است... دیگر چهنیازی به دین است». او مردم و پیروان خود را تشویق به بیدینی میکرد.
کسروی ادعا میکرد که به او وحی میشود و با خواست خدا آن را به مردم گفته است. کسروی چون قادر به اثبات ادعای نزول فرشته وحی نبود، مسئله شرفیابی حضرت جبرئیل خدمت حضرت پیامبر اکرم(ص) را انکار کرد و گفت: «آمدن و رفتن فرشته و پرده برخاستن با خدا همه افسانه است.»، و هرجا هم که با استدلال قوی مواجه میشد، شروع به فحاشی و هتاکی میکرد که حتی در نوشتههایش هم بروز یافت.
اعتقادات کسروی چگونه شکل گرفت؟
کسروی ادعا میکند که اعتقاداتش نتیجه تراوشات ذهنیاش است و منبعی ندارد؛ اما بررسی زندگی او ذهن هر پژوهشگر تاریخی را متوجه برخی منابع میسازد.
یکی از زمینههای شکلگیری اعتقادات کسروی، پدرش بود. پدر کسروی همانطور که گفته شد یک شیعه شناسنامهای بود و اعتقادات پدر و پسر شبیه به هم بود. پدر کسروی تحت تأثیر شیخیان آذربایجان، بهائیان و ازلیان بود و او هرچند نه شیخی بود و نه بابی، بهایی، ازلی، وهابی و شیعه؛ اما تمامی این نشانهها را داشت.
کسروی در مورد پدر خود نوشته است: «کیش او شیعی میبود، ولی از بسیاری چیزها دوری میجست... پدرم روضه نخوانیدی. پدرم به کربلا و مشهد نرفت.»
خود کسروی اما بیش از هر چیزی به وهابیگری گرایش داشت. در مواردی اهلتسنن خلاف وهابیون نظر دادهاند، اما کسروی از وهابیون حمایت و اقدام به شیعهستیزی کرده است.
روشنفکران کژاندیش و غربگرا دومین عامل تأثیرگذار در اعتقادات کسروی هستند و در واقع گفتههای کسروی تکرار هر آن چیزی است که آنان از جمله آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی گفتهاند. کسروی بهقدری تحت تأثیر این روشنفکران بود که مینویسد: «یک چیز که میباید از انگیزههای بیداری ایرانیان شمرد کتابهای طالبوف است.»
احسان طبری نیز درباره مجموعه کسانی که در اندیشههای کسروی مؤثر بودهاند، مینویسد: «...کسروی در مجموعه افکار خود تحت تأثیر روشنگران مشروطیت مانند آخوندف، طالبوف، ملکم و دیگران قرار داشت.»
کسروی در راستای تأثیرپذیری از روشنفکران، بهشدت غربگرا شد و به نکوهش ایران پرداخت. او در جملهای در نکوهش ایران نوشت: «انگلیس، زنهایش بافهمتر از مردان ایران هستند.»، و در جملات دیگر و کتابهایش ضمن حمله به دین و شرق، خودباختگی خود را در برابر غرب نشان داد.
تفکرات کسروی موجب شد تا به عضویت در لژ فراماسونری درآید. کسروی با اینکه در کتاب تاریخ مشروطه ایران از جریان ری در ایران اظهار کماطلاعی میکند، اما محققان به آشنایی کسروی با کنسول انگلیس در خوزستان و ارتباط او با خان بهادر حقوقبگیر انگلیس منشی سرشناس حاکم سیاسی انگلیسها در کربلا بعد از اشغال عراق اشاره کردهاند.
نوالدین مدرسی درباره کسروی مینویسد: «از دیرباز درصدد برآمدم که علتالعلل دگرگونی اعتقادات کسروی را دریابم... پرسش خودم را مطرح ساختم (او این سؤال را از سید محمدعلی امام شوشتری که برادرش سید نورالدین امام از نزدیکان و دوستان کسروی در ایام اقامت او در شوشتر بود، پرسید)، برای اولین بار فاش کرد که کسروی ماسون بود و رئیس یک لژ»، در واقع کسروی در بصره بهوسیله خان بهادر وارد فرقه فراماسونری شد.
کسروی در دوران دیکتاتوری رضاخان فعالیتهای آزادانهای داشت. یرواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب نوشته است: «کسروی در مقالاتی که در سال 1321 شمسی، منتشر میکرد، در راستای دیدگاههای خود، اقدامات رضاشاه در تمرکز دولت، ناآرام کردن قبایل، محدود کردن روحانیون، کشف حجاب، متحدالشکل نمودن البسه، سرکوب قیام گوهرشاد و اجرای نظام سربازگری بود.»
** کسروی چگونه مهدورالدم شد؟
شهید نواب صفوی که آن روزها در نجف بود، یکی از کتابهای کسروی به دستش رسید و آن را مطالعه کرد. در آن کتاب به امام صادق(ع) توهینهای بسیاری شده بود. او آن کتاب را به دست آیتالله طباطبایی قمی از مراجع تقلید رساند و ایشان حکم ارتداد نویسنده را اعلام کرد.
در همان ایام مرحوم آقامحمد تهرانی شبی در مجلس درس تفسیر خود میگوید: «کسروی نسبت به امام جعفر صادق و امام زمان صریحاً توهین میکند و کسی هم نیست که نفس او را خفه کند و مشتی به دهانش بکوبد.» نوابصفوی در این هنگام با صدای بلند میگوید: «فرزندان علی هستند که جواب او را بدهند.»، بعد از آن شب نواب برای جلوگیری از رسوخ بیشتر افکار کسروی تصمیم میگیرد بهسمت ایران حرکت کند.
آیات عظام خوئی 2 دینار، حاج سیدمحمود شاهرودی 2 دینار و آیتالله سیداسدالله مدنی 13 دینار مخارجی را که برای ازدواح کنار گذاشته بود و یکی از علما 50 تومان جهت مخارجی که در پیش داشت به نواب داد. علامه امینی نیز مخارج سفر او را تأمین کرد.
نواب از طریق بصره وارد ایران شد. در ابتدای ورود، مردم به ایشان اطلاع دادند که کسروی در آبادان عده زیادی از جوانان را اغفال کرده است، نواب با شنیدن گزارشات تصمیم میگیرد در خیابان زَند که پرجمعیتترین خیابان است سخنرانی کند. نواب در پاسخ به سخنان کسروی مطالب تکاندهنده و جذابی ایراد میکند بهطوری که شور و هیجان مردم، شهربانی آبادان را به وحشت میاندازد. شهربانی او را دستگیر و پس از 5 ساعت آزاد میکند.
شهید نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام که حکم مراجع درباره کسروی را به اجرا گذاشتند
نواب در یکی از سخنرانیها میگوید: «شنیدهام فردی بهنام کسروی، چنان گفتههایی داشته و در آبادان است. اگر هست بگویید بیاید تا من با او صحبت کنم.»، که جواب میدهند به تهران بازگشته است.
نواب بهسمت تهران حرکت میکند و به مدرسه مروی میرود، فردای آن روز به بازار تهران میرود و در چهارسوق روی یک سکو با عمامه سبز میایستد و میگوید: «این کسروی به ائمه به قرآن توهین میکند، قرآن را میسوزاند؛ مردم! بازاریها! چرا حرکت نمیکنید؟»
شهید نواب صفوی بعد از این سخنرانی تصمیم میگیرد در کلوپ کسروی با او صحبت کند. او در جمع افراد حاضر در کلوپ صحبت میکند تا اینکه کسروی از راه میرسد. نواب را به کسروی معرفی میکنند. نواب استدلالهایی را بیان و پیشنهاداتی را مطرح کرد. کسروی به نواب میگوید: «مگر شما قرآن نخواندهاید که فرموده است «لاتکرموا امواتکم»، نواب با شنیدن این کلام میگوید این آیه در قرآن کریم نیست. کسروی که حیله خود را کارساز ندید، میگوید:« شوخی کردم»! کسروی استدلالها و پیشنهادات نواب را نپذیرفت.
بعد از آن مناظره و گفتگو، تصمیم به اعدام کسروی گرفته شد. آیتالله شید محمدحسن طالقانی به نواب گفت: «پول اسلحه را من خواهم داد». نواب در 24 اردیبهشت 1324 بههمراه فردی دیگر به کسروی شلیک کرد اما تیر به موضع حساس اصابت نکرد.
نواب که به زندان موقت برده شده بود، با فشار مردم و علما با قرار 12 هزار تومان آزاد میشود. او پس از آزادی سازمان فدائیان اسلام را تأسیس کرد.
عاقبت بهدلیل فشار و تأکید علما، مردم و وزارت فرهنگ، دادگستری احمد کسروی را احضار میکند. ولی کسروی از شدت ترس و اینکه مبادا دوباره مورد حمله قرار بگیرد در دادگستری حضور پیدا نکرد. از طرفی جوانان عضو فدائیان اسلام تصمیم به اعدام انقلابی کسروی گرفتند. بالاخره کسروی تحت حفاظت شدید به دادگستری آمد. شهید حسین امامی، سیدعلیمحمد امامی، مظفری، قوام، فدایی، الماسیان و گنجبخش صادقی جهت اجرای حکم الهی آماده شدند و او را به هلاکت رساندند.
انتهای پیام/+
https://tn.ai/2220762
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خطاب حضرت امام رضوان الله تعالی علیه به پاريس نشينان و عناصر فراري توطئه گر بر ضد انقلاب اسلامي
#امام_زمان علیه السلام
#لبیک_یا_خامنه_ای
#خامنه_ای_عزیز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسانههای بیگانه و دوگانگیای دیگر
🤔 مقایسهی پوشش پویش #سلام_فرمانده و حوادث أخیر در رسانههای مزدور فارسیزبان
❓ بالاخره نوجوانان و دانشآموزان تفکر سیاسی داشته باشند یا نه؟😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببينيد| #امام_خامنه_ای مدظله العالی: اهانت به بزرگان اهل سنت، کار #شیعه_انگلیسی است.
♦️ بودجه این تلویزیونها از خزانهداری #انگلیس است.
مباحث
♦️ واقعیات اغتشاشات اخیر از زبان یک مسئول امنیتی این صحبتها رو گوش بدهید تا متوجه شوید چه خطرات
پاسخی به افاضات سرکار خانم هاله حامدی فر مدیرعامل شرکت سیناژن که در اثنای فتنه و آشوب در اینستاگرام خود #نیروی_انتظامی و نظام را متهم به توحش کرده:
خانم حامدی فر، شما یک متصدی لابراتواری بیش نبودید و با حمایت های همین نظام به این جایگاه و این ثروت افسانه ای رسیدید، وگرنه اگر در زمان طاغوت بودید ، اشرف پهلوی با شما همان میکرد که با خیلی از افراد خیلی مهمتر و موثرتر از شما کرد!
بجای سوءاستفاده از روایات، خوب است بروید کمی هم تاریخ پهلوی را بخوانید!
خانم حامدی فر! روزی که وزارت بهداشت روسیه مصرف سه سال داروهای بایو تکنولوژی کشورش را با دیپلماسی فعال همین نظامی که شما متوحش می نامید اش، از شما خرید، آن روز نظام وحشی نبود!؟
خانم حامدی فر! مردم از ثروت شما و بیست و اندی دفاتر شرکت شما در سراسر جهان خبر دارند!؟
آیا مردم خبر دارند بخاطر همین نظام مقدس و به حرمت خون مطهر شهدای مظلوم #مدافع_حرم (که در نهان و آشکار مسخره شان می کردید و می گفتید پول گرفتند رفتند جنگ) توانستید با وزارت بهداشت سوریه قرارداد ببندید و دارو بفروشید؟ همینطور با دیگر کشورهای محور مقاومت.
شرم باد بر شما که نمک میخورید و نمکدان می شکنید!
خانم حامدی فر خوشبختانه شما هم مثل اکثر #سلبریتی ها که آنها هم فکر کردند کار نظام تمام است و خود را برای ماندگاری و تناول در پسا نظام مهیا کردند، بدجور دچار اشتباه محاسباتی شدید و...
متأسفانه تا بوده همین بوده که دست جمهوری اسلامی نمک نداشته و به هر کَس که خوبی کرده و دست هر کَس را که گرفته، همان فرد اولین لگدها را بسمتش پرتاب کرده!
#برخورد_قاطع
#ایران