از سری مشاهدات عادی شده در اینستاگرام( فسادگرام )
اینجا ایران اسلامی است، جایی که مسئولین فرهنگی اش در خواب ناز فرو رفته اند ...!
در صفحه این رستوران نوشته شده، اینجا شاد بودن و البته رقصیدن اجباری است !!
در سایه انفعال مسئولین مربوطه و عدم نظارت اماکن و اصناف دیگر نباید از دیدن و شنیدن این چیزها تعجب کرد ...😳
اینجا مواردی که روزی قبح جامعه و عرف به حساب می آمدند شکسته شده‼️
اینجا کم کم بوی عادی شدن به مشام میرسد !! کسی پاسخگو نیست ؟!
آقایان زمستان رو به پایان است وقت آن نیست از خواب زمستانی بیدار شوید ؟؟
✍️ فاء_الف
#برخورد_جدی با کاشفان #حجاب م مروجان #هرزگی
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
45.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وضعیت برخی خیابان های تهران🤔
💬 مسئولین! فکری کنید خواهشاً ...
#برخورد_جدی با کاشفان #حجاب و مروّجان #هرزگی
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انتشار تصاویر تکان دهنده از لحظات زلزله 7.6 ریشتری در ترکیه!
برخورد جدی با کاشفان #حجاب و مروجان هرزگی و موجبات #قهر_الهی
#به_اسلام_برگردیم
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◗وضعیت زنان،
در چهاردهـهی گذشته✔️✨…
•
•
▫️#جمهوری_اسلامی
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔 کی گفته فمینیست دنبال حقوق زنانه؟!
•
نماد زن موفق و مستقل برای فمینیست ها زنی هست که لباس مردانه می پوشه
کارهای مردانه می کنه و…🚶🏿♀
⇠درصورتی ڪه
زن با تمام زنانگی و شخصیت خودش خیلی ارزشمنده و برای افزایش ارزشش هیچ نیازی نیست تا شبیه به مردان بشه و کارهایی رو بکنه که براش ساخته نشده‼️
#حجاب | #خانواده | #تربیت
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
هدایت شده از فقه و احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪلیپی تڪان دهنده...
🎙️ حجتالاسلام #هاشمی_نژاد
🔺 زمين از عظمت سه #گناه مینالد.
🔥 وقتی خون شهیدی بی گناه ریخته میشود
🔥 وقتی شهوت نفس و زنا صورت میگیرد
🔥 وقتی برای #نماز صبح برنخیزند...
✦✧✾═✾✾═✾✧✦
◻️ اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭───
│ 📖 @feqh_ahkam
╰──────────
#نهج_البلاغه | #حکمت ۳۳۳
🏷️ ویژگیهای مؤمن
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام فِي صِفَةِ اَلْمُؤْمِنِ اَلْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَيْءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَيْءٍ نَفْساً يَكْرَهُ اَلرِّفْعَةَ وَ يَشْنَأُ اَلسُّمْعَةَ
◗ و درود خدا بر او، (در توصيف مؤمن) فرمود: شادى مؤمن در چهرۀ او، و اندوه وى در دلش پنهان است، سينهاش از هر چيزى فراختر، و نفس او از هر چيزى خوارتر است. برترى جويى را زشت، و رياكارى را دشمن مىشمارد.
❁• طَوِيلٌ غَمُّهُ بَعِيدٌ هَمُّهُ كَثِيرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَكُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِكْرَتِهِ ضَنِينٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ اَلْخَلِيقَةِ لَيِّنُ اَلْعَرِيكَةِ
◗ اندوه او طولانى، و همّت او بلند است، سكوتش فراوان، و وقت او با كار گرفته است، شكرگزار و شكيبا و ژرف انديش است. از كسى درخواست ندارد و نرمخو و فروتن است
❁• نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ اَلصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ اَلْعَبْدِ
◗ نفس او از سنگ خارا سختتر؛ امّا در ديندارى از بنده خوارتر است.
┅───────────────┅
🇯 🇴 🇮 🇳
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام در وصف مؤمن فرموده است:
◗ مؤمن شاديش در رخسار
◗ و اندوهش در دل است
◗ سينهاش از هر چيز گشادهتر (بردباريش در سختيها بىاندازه) است
◗ و نفسش از هر چيز خوارتر (فروتنيش بسيار)
◗ از سركشى بدش مىآيد،
◗ و رئاء و خود نمائى را دشمن دارد.
◗ اندوه او (براى پايان كارش) دراز،
◗ همّت و كوشش (در كارهاى شايسته) بلند است
◗ (بر اثر فكر و انديشه) خاموشيش بسيار،
◗ وقتش (بطاعت و بندگى) مشغول و گرفته
◗ (نعمتهاى خدا را) سپاسگزار
◗ (و در بلاها و سختيها) بيشمار شكيبا است،
◗ در فكر و انديشهاش (در بندگى و پايان كار) فرو رفته،
◗ به درخواست خود (از ديگرى) بخل مىورزد (اظهار حاجت نمىنمايد)
◗ خوى او هموار،
◗ طبيعتش نرم است (متكبّر و گردن كش و سختگير نيست)،
◗ نفس او از سنگِ محكم سختتر (در راه دين دلير) است
◗ در حاليكه او از بنده خوارتر (تواضع و فروتنيش نسبت بهمه بسيار) است.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
📖 امام عليه السلام در اين گفتار نورانى صفات مؤمنان راستين را بيان فرموده و هجده وصف براى آنها برمىشمارد. جالب اينكه هر دو فقره، هماهنگى خاصى با هم دارند كه يكى جنبۀ مثبت را بيان مىكند و ديگرى جنبۀ منفى را و اگر در كسى اين اوصاف جمع شود به يقين سزاوار است كه نام مؤمن مخلص بر او بنهند.
در وصف اول و دوم مىفرمايد: «انسان با ايمان شادىاش در چهره و اندوهش در درون قلب اوست»؛ (قال عليه السلام فِي صِفَةِ الْمُؤْمِنِ: المُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ)
اشاره به اينكه شخص با ايمان بهقدرى صابر و شكيباست كه غم و اندوه خود را در دل نگه مىدارد و در چهرهاش چيزى جز شادى نيست؛ شادى از نعمتهاى خداست و شادى در برابر دوستان و معاشران و همين امر جاذبۀ فوقالعادهاى به آنها مىدهد، چراكه هميشه او را شاد و خندان مىبينند و او هرگز نزد كسى زبان به شكوه نمىگشايد و اندوه درون خود را به دوستان و معاشران منتقل نمىسازد در حالى كه افراد ضعيف الايمان و كمظرفيت تا مشكلى براى آنها پيدا مىشود سفرۀ دل خود را در برابر همه كِس باز مىكنند و لب به شكايت مىگشايند.
حضرت در سومين و چهارمين صفت مىافزايد: «سينهاش از هرچيز گشادهتر و هوسهاى نفسانىاش از هرچيز خوارتر (و تسليمتر) است»؛ (أَوْسَعُ شَيْءٍ صَدْراً، وَ أَذَلُّ شَيْءٍ نَفْساً)
اشاره به اينكه حوادث گوناگون زندگى او را تكان نمىدهد، در برابر ناملايمات تحمّل مىكند، با همۀ افراد اعم از دوست و دشمن با سينۀ گشاده روبهرو مىشود، عفو را بر انتقام ترجيح مىدهد و با افرادى كه به او ستم روا مىدارند و دوستانى كه او را در تنگناها محروم و تنها مىگذارند محبت مىورزد و بدى را با خوبى پاسخ مىگويد. نيز هواى نفس در برابر او ذليل و تسليم است؛ هرگز عنان خويش را به دست هواى نفس نمىسپارد و خواستههاى دل را با حكم عقل و ايمان كنترل مىكند.
[ ادامه دارد ... ]
مباحث
...نهج البلاغه | #نامه_ها ✉️ نامه ۳۲ - نامه به معاویه در افشاى سياستهای گمراه کننده او
...نهج البلاغه | #نامه_ها
✉️ نامه ۳۳ - نامه به قثم بن عباس فرماندار مكه در سفارش به قاطعیت در مدیریت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
📜 و من كتاب له عليهالسلام إلى قثم بن العباس و هو عامله على مكة
📃 أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَيْنِي بِالْمَغْرِبِ كَتَبَ إِلَيَّ يُعْلِمُنِي أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَى اَلْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ اَلْعُمْيِ اَلْقُلُوبِ اَلصُّمِّ اَلْأَسْمَاعِ اَلْكُمْهِ اَلْأَبْصَارِ
پس از ياد خدا و درود، همانا مأمور اطلاعاتى من در شام به من اطلاع داده است كه گروهى از مردم شام براى مراسم حج به مكّه مىآيند، مردمى كور دل، گوشهايشان در شنيدن حق ناشنوا، و ديدههايشان نابينا
اَلَّذِينَ يَلْبِسُونَ اَلْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ يُطِيعُونَ اَلْمَخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ اَلْخَالِقِ وَ يَحْتَلِبُونَ اَلدُّنْيَا دَرَّهَا بِالدِّينِ وَ يَشْتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ اَلْأَبْرَارِ اَلْمُتَّقِينَ وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ إِلاَّ عَامِلُهُ وَ لاَ يُجْزَى جَزَاءَ اَلشَّرِّ إِلاَّ فَاعِلُهُ
كه حق را از راه باطل مىجويند، و بنده را در نافرمانى از خدا، فرمان مىبرند، دين خود را به دنيا مىفروشند، و دنيا را به بهاى سراى جاودانه نيكان و پرهيزكاران مىخرند، در حالى كه در نيكىها، انجام دهندۀ آن پاداش گيرد، و در بدىها جز بدكار كيفر نشود.
فَأَقِمْ عَلَى مَا فِي يَدَيْكَ قِيَامَ اَلْحَازِمِ اَلصَّلِيبِ وَ اَلنَّاصِحِ اَللَّبِيبِ اَلتَّابِعِ لِسُلْطَانِهِ اَلْمُطِيعِ لِإِمَامِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مَا يُعْتَذَرُ مِنْهُ وَ لاَ تَكُنْ عِنْدَ اَلنَّعْمَاءِ بَطِراً وَ لاَ عِنْدَ اَلْبَأْسَاءِ فَشِلاً وَ اَلسَّلاَمُ
پس در ادارۀ امور خود هُشيارانه و سر سختانه استوار باش، نصيحت دهندهاى عاقل، پيرو حكومت، و فرمانبردار امام خود باش، مبادا كارى انجام دهى كه به عذر خواهى روى آورى، نه به هنگام نعمتها شادمان و نه هنگام مشكلات سُست باشى. با درود.
═══════❖•° 𑁍 °•❖═══════
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
♻️ ترجمه فیضالاسلام: از نامههاى آن حضرت عليه السّلام است به قثم ابن عبّاس (ابن عبد المطّلب) كه از جانب آن بزرگوار (در تمام مدّت خلافت آن حضرت) بر مكّه حكمفرما بود (رجال دانان او را ثقه و مورد اطمينان و از نيكان اصحاب #اميرالمؤمنين عليه السّلام دانستهاند و حضرت او را در اين نامه از جاسوسهاى معاويه آگاه ساخته و بر حذر مىفرمايد، و ابن ميثم «عليه الرّحمة» در اينجا مىنويسد: سبب فرستادن اين نامه آنست كه معاويه هنگام حجّ جمعى را به مكّه فرستاد تا مردم را به اطاعت او دعوت نموده و از يارى علىّ عليه السّلام باز دارند، و ايشان را بياموزند كه امام عليه السّلام يا كشندۀ عثمان و شريك و همدست بوده، يا يارى او را ترك نموده است، و بهر جهت براى امامت صلاحيّت ندارد، و محاسن و نيكىهاى معاويه را به گمان خود با خوش خوئيها و بخشندگى او نقل كنند؛ پس امام عليه السّلام نامه را فرستاد تا قثم ابن عبّاس را بر اين كار، آگاه سازد و او به سياست و تدبير و انديشه رفتار كند، و گفتهاند: فرستادگان معاويه لشگرى بودند كه فرستاده بود تا در موسم حجّ بر مكّه دست يابند):
(۱) بعد از حمد خدا و درود بر پيغمبر اكرم؛ جاسوسِ من در مغرب (شام كه از شهرهاى غربىّ است) نوشته و مرا آگاه مىسازد كه بسوى حجّ گسيل گشته مردمى از اهل شام با دلهاى نابينا و گوشهاى كر، و ديدههاى كور مادر زاد، كسانى كه حقّ را از (راه) باطل مىجويند (گمان دارند با پيروى از معاويه بدين حقّ مىرسند) و در معصيت آفريننده و نافرمانى خدا از آفريده شده پيروى ميكنند (فرمان معاويه و پيروانش را مىبَرند كه بر خلاف حكم خدا است)، و به بهانۀ دين، شير دنيا را مىدوشند (براى بدست آوردن كالاى دنيا بنام دين و نهى از منكر گرد آمده با امام زمان خود مخالفت مىنمايند) و دنياى حاضر را بعوض آخرت نيكوكاران و پرهيزكاران مىخرند (بجاى نيكبختى و بهشت جاويد آتش دوزخ و كيفر الهىّ را اختيار ميكنند) و هرگز بخير و نيكى نرسد مگر نيكوكار، و هرگز كيفر بدى نيابد مگر بد كردار.
(۲) پس بر آنچه در دو دست تو است (حكومت مكّه و حفظ نظم و آرامش آن) پايدارى و ايستادگى كن ايستادگى شخص با احتياط كوشنده، و پند دهندۀ خردمند كه پيرو پادشاه و فرمانبردار امام و پيشوايش مىباشد.
(۳) و مبادا كارى كنى كه بعذر خواهى بكشد، و هنگام خوشيهاى فراوان، زياد شادمان (كه موجب كبر و سركشى است) و هنگام سختيها، هراسان و دل باخته (كه باعث شكست و از دست دادن دلاورى است) مباش، و درود بر شايستۀ آن.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
📜 اين نامه زمانى براى قثم بن العباس فرستاده شد که بعضى از عوامل اطلاعاتى امام عليه السلام از مكّه به آن حضرت خبر دادند كه معاويه گروهى از اهل شام را براى پخش شايعات دروغين و سمپاشى بر ضد امير مؤمنان على عليه السلام در ايام حج به مكّه فرستاده است.
از عبارات ابن اعثم كوفى در الفتوح استفاده مىشود كه او سه هزار نفر از لشكر خود را با تجهيزات لازم به صورت پنهانى به مكّه فرستاده بود شايد براى اينكه اگر فرصتى به دست آيد دست به شورش بزنند و با طرفداران على عليه السلام درگير شوند و فضاى حرم امن خدا را نا امن كنند.
به هر حال امام عليه السلام در آغاز اين نامه چنين مىفرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) مأمور اطلاعاتى من در شام برايم نوشته و مرا آگاه ساخته كه گروهى از مردم شام به سوى موسم حج گسيل داشته شدهاند»؛ (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ عَيْنِي - بِالْمَغْرِبِ - كَتَبَ إِلَيَّ يُعْلِمُنِي أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَىٰ الْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ)
آنگاه صفات آنها را در سه جمله و اعمال آنها را در چهار جمله خلاصه مىكند و مىگويد: «گروهى كوردل، ناشنوا و نابينا»؛ (الْعُمْيِ الْقُلُوبِ، الصُّمِّ الْأَسْمَاعِ، الْكُمْهِ الْأَبْصَارِ)
اين سخن در واقع برگرفته از آيۀ شريفۀ قرآن است: ««وَ لَقَدْ ذَرَأْنٰا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاٰ يَفْقَهُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لاٰ يُبْصِرُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ آذٰانٌ لاٰ يَسْمَعُونَ بِهٰا أُولٰئِكَ كَالْأَنْعٰامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولٰئِكَ هُمُ اَلْغٰافِلُونَ» ؛ به يقين گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم. آنها دلها (عقلها) يى دارند كه با آن (انديشه نمىكنند) و نمىفهمند و چشمانى كه با آن نمىبينند و گوشهايى كه با آن نمىشنوند. آنها همچون چهار پايانند؛ بلكه گمراهتر؛ اينان همان غافلانند (چون امكان هدايت دارند و بهره نمىگيرند)».
همان گونه كه در تفسير آيۀ شريفه نيز آمده است طرق معرفت انسان سه چيز است:
عقل🤔، كه با آن مىانديشد، چشم👀، كه حوادث مختلف را با آن مىبيند و تجربه مىآموزد و گوش👂، كه علوم نقلى را با آن مىشنود.