📍حرم حضرت معصومه یک دست صورتی شد
🔻 در واقع جبهه اصیل انقلاب از دایره بیرون افتاده است، ظاهرا همه چیز رو به روال خود میگردد و مشکلی نیست.
ظاهراً حزب اللهیها هستند که اخلال در نظم عمومی ایجاد میکنند.
———————-
✍️ اجرای مداح حامی ولنگاری لغو شد.
حضور مداح حامی ولنگاری، در مراسم حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) لغو شد،
◉ این اعتراض به تولیت حرم وجود دارد که چرا چنین افرادی برای مراسمات حرم دعوت میشوند.
@Hawzeh_Qom
📍 هوای قم را در روز دختر صورتی میکنند
💗 روزی که قم را به عنوان مبدا کرونا نامیدند و مسئولین قمی خواب بودند، یا وقتی فرزند قم به فکر تعویض پلاک ایران 16 است تا این ننگ را از خود پاک کند و تصویر منفی از قم دارد، مسئولین شهر چه کردند؟
💗 زمانی از عفاف بگوییم و تنها عدهای تسلیم زمانه در مقابل خود ببینیم، داستان امروز میشود که سنگ را بستند و سگها را رها کردند و سلبریتیها هر چه بخواهند بگویند و این ما هستیم که محکومیم!
💗 الگوی مشخصی که حاکمیت از مسئله پوشش معرفی میکند، چیزی جز مسیر ترکیه شدن نیست که مذهبیها هم خو به عباپوشی گذاشتند و چادر را باختند و روحانیمان از ترس زیرگیری قبا را هم نخواهد و دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی غصه بودجه دارد.
💗 اینجا دنیای فالوورها است، نه پیروان مکتبی!
💗 اینجا بازی سیاست است، نه مدینه فاضله خمینی! آخ نام خمینی نبریم که شاید تشویش اذهان عمومی شود.
💗اینجا دخترا ستارهساز نیستند، عمو میکروفن دست گرفته تا ستاره بازی کنند و مشغول شوند.
💗 اینجا همه چیز حول محور سرگرمی است ولی برای #جهاد_تبیین فاکتور میکنند.
💗 اینجا باید فالوور خامنهای بود، نه پیرو! این همان چیزی است که تصمیمگیران برای آینده بدنه مذهبی برنامه ریزی کرده!
💗 اینجا شبکه نسیمش لب میستاند، برنامه نودش عکس سوسکی نشان میدهد و خوشا شیراز و لختی بیمثالش!
💗 اینجا همه ورودیها در پشتی دارند، از کوروش مال تا حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
@ponezs
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به همه دختر خانم های چادری
این کلیپ تقدیم به همه دخترانی که چادر برسرشون دارن 💌
تقدیم به مادرانی که آموزش دادن با رفتار خودشون با گفتار خودشون که عرق زیر چادر درّ💎 گرانبهاست
#حجاب | #روز_دختر
#کرامت
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#نهج_البلاغه | #حکمت
🏷 مغرور نشدن به ثروت و سلامتی
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام لاَ يَنْبَغِي لِلْعَبْدِ أَنْ يَثِقَ بِخَصْلَتَيْنِ اَلْعَافِيَةِ وَ اَلْغِنَى بَيْنَا تَرَاهُ مُعَافًى إِذْ سَقِمَ وَ بَيْنَا تَرَاهُ غَنِيّاً إِذِ اِفْتَقَرَ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: سزاوار نيست كه بندۀ خدا به دو خصلت اعتماد كنند: تندرستى، و توانگرى؛ زيرا در تندرستى ناگاه او را بيمار بينى، و در توانگرى ناگاه او را تهيدست.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (دربارۀ تندرستى و دارائى) فرموده است: بنده را سزاوار نيست كه بدو چيز پشت گرم باشد: تندرستى و دارائى (زيرا) در بين اينكه او را تندرست مىبينى ناگهان بيمار گردد، و در بين اينكه او را دارا و توانگر مىبينى به ناگاه درويش و بىچيز شود.
🇯 🇴 🇮 🇳
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتهاى دربارۀ ناپايدارى نعمتهاى دنيا اشاره كرده و مخصوصاً دو نعمت بزرگ سلامتى و بىنيازى را مورد توجه قرار داده، مىفرمايد: «سزاوار نيست انسان به دو چيز اطمينان پيدا كند: سلامتى و ثروت. چراكه در همان حال كه انسانى را تندرست مىبينى ناگهان بيمار مىشود و در همان حال كه او را ثروتمند مىبينى ناگهان فقير و مستمند مىگردد»؛ (لَا يَنْبَغِي لِلْعَبْدِ أَنْ يَثِقَ بِخَصْلَتَيْنِ: الْعَافِيَةِ، وَ الْغِنَى. بَيْنَا تَرَاهُ مُعَافىً، إِذْ سَقِمَ؛ وَ بَيْنَا تَرَاهُ غَنِيّاً، إِذِ افْتَقَرَ).
آنچه را امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه بيان فرموده همه يا غالب ما در طول عمر خود نمونههاى متعددى از آن را ديدهايم؛ افرادى سالم، قوىپيكر و قهرمان را مشاهده كردهايم كه ناگهان به ما اطلاع دادند بيمار شده و در بستر بيمارى افتاده و قادر به حركت نيست.
آرى! انسان بسيار آسيبپذير است، يك ميكروب بسيار كوچك و از آن كوچكتر يك ويروس كه با چشم مسلّح نيز بهزحمت ديده مىشود ممكن است انسانى را از پاى درآورد. بيمارى بسيار خطرناك سرطان، از طغيان يك سلول در بدن شروع مىشود كه رشد و نمو پىدرپى مىكند و تبديل به غدهاى سرطانى مىشود و انسان قدرتمندى را از پاى درمىآورد.
يك رگ كوچك از رگهايى كه قلب را تغذيه مىكند بهوسيلۀ ذرۀ كوچك خون لختهشدهاى بسته مىشود و ممكن است منجر به ايست قلبى گردد.
رگهاى بسيار ظريفى كه از لابهلاى مغز مىگذرند و آن را تغذيه مىكنند اگر براثر فشار خون يا عامل ديگرى پاره شوند و خون، بخشى از مغز را فراگيرد ممكن است قسمت مهمى از بدن را فلج كند يا انسان را به ديار باقى بفرستد.
با اين حال چگونه انسان #مغرور مىشود و چنين مىپندارد كه سلامتى او دائماً باقى و برقرار است و هر كارى از دستش برمىآيد بايد انجام دهد و به هركَس مىخواهد ظلم و ستم روا دارد؟
اموال و ثروتهاى كلان انسان نيز وضع بهترى از اين ندارد؛ يك آتشسوزى مهيب، يك زلزله، يك خشكسالى، يك تلاطم در امور اقتصادى جهان، يك جنگ محلى يا جهانى ممكن است آنها را بر باد دهد، شب بخوابد در حالى كه ثروتمندترين مردم جامعۀ خويش است، فردا بهصورت فقيرترين افراد درآيد و به گفتۀ شاعر:
بر مال و جمال خويشتن غره مشو
كان را به شبى برند و اين را به تبى
آيا با اين حال سزاوار است كه انسان به اموال خويش مغرور گردد؟
شاعر عرب مىگويد:
وَ بَينَما المَرءُ فِى الأحياءِ مُغتَبِطٌ
إذ صارَ فى اللّحدِ تَسفيهُ الأعاصِير
در همان حال كه انسان در ميان زندگان مورد غبطۀ اين و آن است ناگهان چشم از دنيا فرو مىبندد و به قبر سپرده مىشود و بادها بر قبر او مىوزند.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
مباحث
نهم در عطای پنهانی آن حضرت است : ابن شهر آشوب از ابوجعفر خثعمی نقل کرده که گفت : حضرت امام جعفر صادق
شانزدهم- در ضمانت آن حضرت بهشت را برای همسایه ابوبصیر:
ابن شهر آشوب از ابوبصیر روایت کرده که من همسایه ای داشتم که از اعوان سلطان جور بود و مالی به دست کرده بود و کنیزان مغنّیه گرفته بود و پیوسته انجمنی از جماعت اهل لهو و لعب و عیش و طرب آراسته و شراب می خورد و مغنّیات برای او می خواندند و به جهت مجاورت با او پیوسته من در اذیت و صدمه بودم از شنیدن این منکرات لاجرم چند دفعه به سوی او شکایت کردم او مرتدع نشد. بالاخره در این باب اصرار و مبالغه بی حد کردم جواب گفت من را، که ای مرد! من مردی هستم مبتلا و اسیر شیطان و هوا و تو مردی هستی معافی، پس اگر حال مرا عرضه داری خدمت صاحبت (یعنی حضرت صادق علیه السلام) امید می رود که خدا مرا از بند نفس و هوا نجات دهد. ابوبصیر گفت کلام آن مرد در من اثر کرد پس صبر کردم تا هنگامی که از کوفه به مدینه رفتم چون شرفیاب شدم خدمت امام علیه السلام حال همسایه را برای آن جناب نقل کردم فرمود: هنگامی که به کوفه برگشتی آن مرد به دیدن تو می آید پس بگو به او که جعفر بن محمّد می گوید ترک کن آنچه را که به جا می آوری از منکرات الهی تا من ضامن تو شوم از برای تو بر خدا بهشت را.
پس چون به کوفه مراجعت کردم مردمان به دیدن من آمدند. آن مرد نیز به دیدن من آمد، چون خواست برود من او را نگاه داشتم تا آنکه منزلم از واردین خالی شد؛ پس گفتم او را، ای مرد! همانا من حال ترا به جناب صادق علیه السلام عرض کردم ، فرمود که او را سلام برسان و بگو ترک کند آن حال خود را و من ضامن می شوم بهشت را برای او، آن مرد از شنیدن این کلمات گریست و گفت : ترا به خدا سوگند که جعفر بن محمّد علیه السلام چنین گفت؟ من قسم یاد کردم که چنین فرمود، گفت همین بس است مرا، این بگفت و برفت. پس چند روزی که گذشت نزد من فرستاد و مرا نزد خود طلبید، چون در خانه او رفتم دیدم برهنه در پشت در است و می گوید: ای ابوبصیر! آنچه در منزل خود از اموال داشتم بیرون کردم و الا ن برهنه و عریانم چنانکه مشاهده می کنی ، چون حال آن مرد را دیدم نزد برادران دینی خود رفتم و از برای او لباس جمع کردم و او را به آن پوشانیدم ، چند روز نگذشت که باز به سوی من فرستاد که من علیل شده ام به نزد من بیا؛ پس من پیوسته به نزد او می رفتم و می آمدم و معالجه می کردم او را تا هنگامی که مرگش در رسید، من در بالین او نشسته بودم و او مشغول به جان کندن بود که ناگاه غشی او را عارض شد چون به هوش آمد گفت : ای ابوبصیر! صاحبت حضرت جعفر بن محمّد علیه السلام وفا کرد برای من به آنچه فرموده بود این بگفت و دنیا را وداع نمود.
پس از مردن او، چون به سفر حج رفتم همین که مدینه رسیدم خواستم خدمت امام خود برسم در خانه استیذان نمودم و داخل شدم چون داخل خانه شدم یک پایم در دالان بود و یک پایم در صحن خانه که حضرت صادق علیه السلام از داخل اطاق مرا صدا زد ای ابوبصیر ما وفا کردیم برای رفیقت آنچه را که ضامن شده بودیم .
هفدهم - در حلم آن حضرت است :
شیخ کلینی روایت کرده از حفص بن ابی عایشه که حضرت صادق علیه السلام فرستاد غلام خود را پی حاجتی، پس طول کشید آمدن او. حضرت به دنبال او شد تا ببیند او را که در چه کار است ، یافت او را که خوابیده ، حضرت نزد سر او نشست و او را باد زد تا از خواب خود بیدار شد آن وقت حضرت به او فرمود: ای فلان ! واللّه نیست برای تو اینکه شب و روز بخوابی ، از برای تو باشد شب ، و از برای ما باشد روز.