♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام به مردى كه از آن حضرت درخواست پند و اندرز نمود (در نكوهش خوهاى ناشايسته) فرمود:
(۱) مباش كسيكه بى عمل و كردار (عبادت و بندگى) بآخرت اميدوار است و به اميد دراز #توبه و بازگشت (از معصيت و نافرمانى) را پس مىاندازد، در (بارۀ) دنيا گفتارش گفتار پارسايان و رفتارش رفتار خواستاران است، اگر از (كالاى) دنيا باو داده شود سير نگردد، و اگر باو نرسد #قناعت نكند (به بهرۀ خود خورسند نماند)
(۲) ناتوان است از سپاسگزارى آنچه (نعمتهايى كه) باو داده شده است و مىجويد زيادى را در آنچه نرسيده (باو داده نشده، از كار ناشايسته ديگران را) باز مىدارد و خود (از آنچه نهى مىنمايد) دست بر نمىدارد و فرمان مىدهد بآنچه خود بجا نمىآورد، نيكوكاران را دوست دارد و كردارشان را انجام نمىدهد و گناه كاران را دشمن دارد و خود يكى از آنها است، از جهت زيادى گناهان از #مرگ كراهت داشته، بدش مىآيد و ايستادگى ميكند بر آنچه (گناهانى كه) سبب كراهت از مرگ شده،
(۳) اگر بيمار شود (از بد رفتاريش) پشيمان گردد و چون تندرستى يابد آسوده و غافل ماند، هر گاه (از بيمارى) آسايش بيند خود پسند شود و چون گرفتار گردد نوميد و پژمرده شود. اگر بلاء و سختى برايش پيش آيد با نگرانى دعا و زارى نمايد و چون راحتى و خوشى باو دست دهد از روى #غرور و #فريب (به كالاى دنيا، از خدا) دورى گزيند، نفس (امّاره) بر او مسلّط است بآنچه (آمرزش گناهان كه) گمان دارد و مسلّط نيست بآنچه (مرگ و عذاب جاويد كه) باور دارد،
(۴) بر ديگرى به گناه به كمتر از گناه خود مىترسد (گناه او را بزرگ مىشمارد) و پاداش بيشتر از كردارش را براى خود اميدوار است (طاعت خويش را بزرگ مىپندارد) چون به توانگرى رسد شاد شده در #فتنه و گمراهى افتد (پى هم گناه ميكند) و چون تنگدست گردد (از رحمت خدا) نوميد شده و (در عبادت و بندگى) سستى نمايد و اگر طاعت و بندگى كند كوتاهى نمايد (درست انجام ندهد) و چون درخواست كند (از خدا حاجت طلبد) اصرار و كوشش دارد، اگر باو شهوت و خواهشى (آسايش و خوشى) رو آورد نافرمانى پيش گرفته توبه و بازگشت را پشت سر اندازد و اگر باو اندوهى برسد از دستورهاى دين (شكيبائى و بردبارى و پناه بخدا بردن به هنگام سختى) دورى گزيند.
(براى مردم)
(۵) عبرت و پند گرفتن از ديگران را بيان ميكند و خود عبرت نمىگيرد و در اندرز دادن مىكوشد و خود پند پذير نيست؛ پس او به گفتار مىنازد و عمل و كردارش اندك است، در آنچه (دنيا و كالاى آن كه) فانى و نابود گردد كوشش مىنمايد و در آنچه (آخرت و آنچه در آنست كه) باقى و جاويد است سهل انگارى ميكند، غنيمت و سود (طاعت و بندگى خدا) به نظرش غرامت و تاوان مىآيد (زيان پندارد) و غرامت و تاوان (معصيت و نافرمانى) غنيمت و سود، از مرگ ترسان است و پيش از اينكه #فرصت از دست برود (به اعمال صالحه و كردار خدا پسند) نمىشتابد،
بزرگ مىشمارد از نافرمانى ديگرى معصيتى را كه بزرگتر از آنرا از خود خرد مىپندارد، و از بندگى خويش بسيار مىشمارد طاعتى را كه از ديگرى اندك داند، پس او بمردم سختگير است و بخود سهل انگار،
(۶) بيهوده گوئى با توانگران را بيشتر دوست دارد از ياد خدا با تنگدستان، براى سود خود به زيان ديگرى حكم ميكند (اگر چه نادرست باشد) و براى سود ديگرى به زيان خود حكم نمىكند (اگر چه درست باشد) ديگرى را راهنمائى مىنمايد و خود را گمراه مىسازد پس از او پيروى ميكنند و خود معصيت مىنمايد و (حقّ خود را) تمام مىستاند و (حقّ ديگرى را) تمام نمىدهد و از مردم مىترسد نه در راه پروردگارش (از ترس آنان كارى را انجام مىدهد كه خدا پسند نيست) و در كار مردم از پروردگارش نمىترسد (بآنان زيان مىرساند و از خدا بيمى ندارد.
سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرمايد: اگر در كتاب نهج البلاغة جز اين فرمايش نبود همان براى پند سودمند و حكمت رسا و بينائى بينا و عبرت و پندِ انديشه كننده بَس بود.
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
88 - عنایت حسین علیه السلام به زوار قبرش
بعض از موثقین اهل علم در #نجف_اشرف نقل کردند از مرحوم عالم زاهد شیخ حسین بن شیخ مشکور که فرمود در عالم رؤیا دیدم در حرم مطهر #حضرت_سیدالشهداء علیه السّلام مشرّف هستم و یک نفر جوان عرب معیدی وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام کرد و حضرت هم با لبخند جوابش دادند. فردا شب که #شب_جمعه بود، به حرم مطهر مشرف شدم و در گوشه ای از حرم توقف کردم ناگاه همان عرب معیدی را که در خواب دیده بودم وارد حرم شد و چون مقابل ضریح مقدس رسید با لبخند به آن حضرت سلام کرد ولی حضرت #سیدالشهداء علیه السّلام را ندیدم و مراقب آن عرب بودم تا از حرم خارج شد؛ عقبش رفتم و سبب لبخندش را با امام علیه السّلام پرسیدم و تفصیل خواب خود را برایش نقل کردم و گفتم چه کرده ای که امام علیه السّلام با لبخند به تو جواب می دهد ؟
گفت مرا #پدر و #مادر پیری است و در چند فرسخی کربلا ساکنیم و شبهای جمعه که برای زیارت می آیم یک هفته پدرم را سوار بر الاغ کرده می آوردم و هفته دیگر مادرم را می آوردم تا اینکه شب جمعه ای که نوبت پدرم بود چون او را سوار کردم، مادرم گریه کرد و گفت مرا هم باید ببری، شاید هفته دیگر زنده نباشم.
گفتم باران می بارد، هوا سرد است، مشکل است؛ نپذیرفت، ناچار پدر را سوار کردم و مادرم را به دوش کشیدم و با زحمت بسیار آنها را به حرم رسانیدم و چون در آن حالت با پدر و مادر وارد حرم شدم حضرت سیدالشهداء را دیدم و سلام کردم. آن بزرگوار به رویم لبخند زد و جوابم را داد و از آن وقت تا به حال هرشب جمعه که مشرف می شوم حضرت را می بینم و با تبسم جوابم می دهد.
☜ از این داستان دانسته می شود چیزی که شخص را مورد عنایت بزرگان دین قرار می دهد و رضایت آنها را جلب می کند #صدق و #اخلاص و #محبت ورزی و خدمتگزاری به اهل #ایمان خصوصا والدین و بالأخص زوار قبر حضرت ابی عبداللّه صلوات اللّه علیه است .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🎥 ریشه جنگ روایتهای کوفه در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود.
📋 حجتالاسلام #حامد_کاشانی: اگر بخواهیم جنگ روایتهای کوفه را ریشهیابی کنیم باید به زمان پیامبر (صلوات الله علیه وآله) برگردیم. تمام اختلافات اساسی مسلمین، در مورد پیامبر أکرم (صلی علیه وآله) است و این امام علی(علیه السلام) نیست که محور اختلافات است.
📺 برنامه تلویزیونی #سوره
🗓️ پنجشنبه 20 مرداد 1401
@kashani1395/
🔰 رهبر انقلاب: صبر و استقامت آزادگان به اسلام آبرو بخشید
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: شماها ده سال، هشت سال ــ کمتر یا بیشتر ــ سختترین دورانها را گذراندید؛ جوانىتان را، زندگى باطراوت دوران شباب را در راه خدا دادید امّا شما ضرر نکردید؛ شما با خدا معامله کردید. صبر شما و استقامت شما، اسلام را آبرو بخشید. خانوادههاى شما ــ پدرها، مادرها، همسرها، فرزندها ــ با صبر روسفید کردند اسلام را؛ آبرو دادند نظام اسلامى و جمهورى اسلامى را. ۱۳۶۹/۰۱/۰۶
🗓 سالروز آغاز بازگشت آزادگان دوران دفاع مقدس به میهن اسلامی
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 انتشار نخستینبار
🔻 نخستین دیدار جمعی از آزادگان با رهبر انقلاب اسلامی در سال ۶۹
🗓 سالروز آغاز بازگشت آزادگان دوران دفاع مقدس به میهن اسلامی
🔍 متن بیانات را بخوانید👇
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2344
#نذر #ادای_عهد
🔻 بعضی اساتید خیلی این کار را سفارش نمیکردند که شخص، سفری، روزهای یا ذکری را با نذر کردن بر خودش واجب کند.
🔸 این کار فقط ممکن است از جهت تربیتی، نفوسی را که امکان فرار و اشتغال به کثرات دارند و اعتقاد به فرائض[نذر] هم دارند، در فرصت کوتاهی مقید کند؛ ولی اگر این کار طولانی بشود، شاید آثار خستهکنندهای روی شخص بگذارد.
🔹 اینکه فکر کنید صرفاً هرچه فرائض بیشتر باشد، شخص را ارتقاء و ارتفاع می دهد، درست نیست. خود همان روایت قرب نوافل* جالبتر است؛ یعنی بعد از فرائض، نوافل ارتقاء و ارتفاع بیشتری میآورند.
🔸 نفس باید آزاد باشد. اگر این نفس را مقید کردی و خودت با قواعد ظاهری مثل نذر آمدی و نفست را محدود کردی و مثلا یک جملهای را گفتی که من بین نماز صبح تا طلوع آفتاب را نمیخوابم، این کار تا یک مدت کارآیی دارد؛ ولی در نهایت، تازیانۀ اجبارِ اعتقادی است که دارد هر روز شما را سوق میدهد و این فرق میکند با کسی که در یک موقعیتی قرار گرفته که بین الطلوعین با اختیار خود اصلاً نمیخوابد یا اصلاً میل ندارد بخوابد.
🔹 از آقا امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت شده که فرمودند: خورشید به یاد ندارد که طلوع کرده باشد و من خوابیده باشم.
🔸 این از این باب است که جاهای دیگر و در پشت صحنه کارها تثبیت شده است و این فضا که بهترین فضاست در اختیار این فرد قرار گرفته است؛ نه اینکه مدام خودش بر خودش لازم کند. جنگ بین ما و قضایا برای انجام عبادات و فرائض، یک فصل خاصی دارد.
🔹 حداقلهایی که شارع مقدس برایمان ثبت کرده است را که باید تا آخر برویم؛ این اضافه کردنها است که مشکلات جنبی دیگر دارد.
کد831
*حدیث قرب نوافل: عن ابي جعفر ع قال : عن قول الله: مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا اِفْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ اَلَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ اَلَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ اَلَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ. (الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 352)
حضرت باقر عليه السلام از قول خداوند در شب معراج چنین نقل می نمایند: هيچ يك از بندگانم بمن تقرب نجويد با عملى كه نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب كردهام، و بدرستى كه بوسيله نماز نافله بمن تقرب جويد تا آنجا كه من دوستش دارم،و چون دوستش دارم آنگاه گوش او شوم كه بدان بشنود، و چشمش شوم كه بدان ببيند، و زبانش گردم كه بدان بگويد، و دستش شوم كه بدان برگيرد، اگر بخواندم اجابتش كنم، و اگر خواهشى از من كند باو بدهم.
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
@nasery_ir
سخنرانی حجت الاسلام ناصری 1401.5.26 .mp3
4.9M
#سخنرانی_صوتی #عزم #نظم
🎧 عزم و نظم
🎙 حجتالاسلام والمسلمین ناصری
🗓تاریخ: ۱۴۰۱/۵/۲۶
⏱ زمان: ۱۹ دقیقه
🔺 @nasery_ir
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۵۱
🏷️ عاقبت اندیشی
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام لِكُلِّ اِمْرِئٍ عَاقِبَةٌ حُلْوَةٌ أَوْ مُرَّةٌ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: هر كَس را پايانى است، تلخ يا شيرين.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در بارۀ پايان هر كَس) فرموده است: پايان هر كَس شيرين (سعادت و خوشبختى) است يا تلخ (شقاوت و بدبختى).
🇯 🇴 🇮 🇳
📖 امام در اين كلام نورانى اشاره به نكتۀ مهمى مىكند كه بسيارى از آن غافلند و آن، توجه دادن به عاقبت كارها و عاقبت انسانهاست.
مىفرمايد: «براى هر كَس سرانجامى است، شيرين يا تلخ»؛ (لِكُلِّ امْرِئٍ عَاقِبَةٌ، حُلْوَةٌ أَوْ مُرَّةٌ) يعنى انسان نبايد امروز خود را در نظر بگيرد، بايد مراقب #عاقبت خويش باشد. ابن الوقت بودن و به نتيجۀ اعمال خود نينديشيدن و عاقبت كار را نديدن مايۀ بدبختى است.
مسئلۀ تدبّر و تدبير كه از صفات برجستۀ انسان شمرده مىشود به همين معناست كه انسان عاقبتانديش باشد نه ابن الوقت. به يقين #غفلت از عاقبت كارها و عاقبت زندگى انسان مشكلات عظيمى براى او در دنيا و آخرت به بار مىآورد. افراد موفق و پيروز عاقبتانديشاند و سعى مىكنند از عاقبت «مُرّة» (تلخ) بپرهيزند و به عاقبت «حُلوة» (شيرين) روى آورند. در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم: كسى نزد ايشان آمد و عرض كرد يا رسول الله! اندرزى به من ده. پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: اگر سفارش و اندرزى به تو گويم مىپذيرى يا با آن مخالفت مىكنى؟ عرض كرد: آرى. پيغمبر صلى الله عليه و آله سه بار اين سخن را تكرار كرد و او در هر مرتبه جواب آرى دارد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «فَإِنِّي أُوصِيكَ إِذَا أَنْتَ هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ فَإِنْ يَكُ رُشْداً فَامْضِهِ وَإِنْ يَكُ غَيّاً فَانْتَهِ عَنْهُ ؛ هنگامى كه تصميم بر كارى گرفتى در عاقبت آن بينديش اگر عاقبت آن را نيك ديدى انجام ده و اگر عاقبت آن زشت و تاريك است از آن بپرهيز». قرآن مجيد نيز روى مسئلۀ عاقبت مؤمنان و كافران تكيه كرده در يك جا مىفرمايد: «وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» ؛ و سرانجام (نيك) براى پرهيزگاران است». و در جاى ديگر در مقام هشدار به كافران لجوج مىگويد: «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي اَلْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كٰانَ عٰاقِبَةُ اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» ؛ آيا (مخالفان دعوت تو) در زمين سير نكردند تا ببينند سرانجام كسانى كه پيش از آنها بودند چگونه شد؟!»
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
89 - مقام فقیه عادل
و نیز نقل کردند از مرحوم شیخ محمد نهاوندی که شبی در عالم رؤیا می بیند #مشهد_مقدس رضوی علیه السّلام مشرف شده و داخل حرم گردیده. سمت بالای سر، حضرت حجت بن الحسن عجل اللّه تعالی فرجه را می بیند، بخاطرش می گذرد که اجازه تصرف در سهم امام علیه السّلام را که از آقایان مراجع تقلید دارد، خوب است که از خود آن بزرگوار إذن بگیرد؛ پس خدمت آن حضرت رسیده پس از بوسیدن دست مبارک عرض می کند تا چه اندازه اذن می فرمایید در سهم حضرتت تصرف کنم ؟ حضرت می فرماید : ماهی فلان مبلغ (مقدار آن از نظر قائل محو گردیده بود) .
پس از چند سال شیخ محمد مزبور به مشهد مقدس مشرف می شود و در همان اوقات، مرحوم آیت اللّه حاج آقا حسین بروجردی هم مشرف شده بودند. روزی شیخ محمد، حرم مشرف می شود، سمت بالای سر می آید می بیند همانجایی که حضرت حجت علیه السّلام نشسته بودند آقای بروجردی نشسته است. بخاطرش می گذرد که از أکثر آقایان مراجع اجازه تصرف در سهم امام گرفته، خوب است از آقای بروجردی هم اذن بگیرد؛ پس خدمت آن مرحوم رسیده و طلب اذن می کند. ایشان هم می فرمایند ماهی فلان مبلغ ( همان مبلغی که حضرت حجت علیه السّلام در خواب فرموده بودند) .
پس شیخ محمد تفصیل خواب چند سال پیش در نظرش می آید و می فهمد که تمامش واقع شده الا اینکه به جای حضرت حجت علیه السّلام، آقای بروجردی است .
از این داستان دانسته می شود که شیعیان در #زمان_غیبت امام علیه السّلام باید مقام فقیه عادل را بشناسند و او را نایب امام خود بدانند و از او قدردانی کنند و در دانستن وظایف شرعیه و #احکام الهی به او مراجعه نمایند و حکم او را حکم امام دانند و در داستان حاج علی بغدادی که در کتاب مفاتیح الجنان نقل شده، حضرت حجت علیه السّلام به حاج علی فرمود: که مراجع #نجف_اشرف یعنی #شیخ_مرتضی_انصاری و شیخ محمد حسین کاظمینی و شیخ محمد حسن شروقی ، وکلاء منند و نیز فرمود آنچه از حق من به آنها رساندی قبول است .