هدایت شده از فقه و احکام
14.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#علامه_عسکری ره
#فتوکلیپ | #طلبگی
🎞 موضوع: بهترین وقف
🎙 حجتالاسلام والمسلمین #ناصری دام عزّه
⏱ زمان: ۲ دقیقه
📥 حجم: ۱۳ مگابایت
@nasery_ir
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
📖 @feqh_ahkam
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۸۸
🏷️ نتیجه ایستادن در برابر حق
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: هر كَس كه با حق در آويزد نابود مىگردد.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (دربارۀ رنج راه حقّ) فرموده است: هر كه براى حقّ چهرهاش را نمايان سازد (آنرا كمك و يارى نمايد) نزد نادانان مردم تباه گردد (از آنها سخت آزار بيند و در بعضى از نسخ نهج البلاغه جملۀ عند جهلة النّاس بيان نشده پس معنى فرمايش امام عليه السّلام چنين ميشود: هر كه از حقّ اعراض و دورى كند هلاك و تباه گردد، چون دورى كننده از كسى روى خويش باو متوجّه نمايد).
🇯 🇴 🇮 🇳
📖 امام عليه السلام در اين كلام نورانى از كسانى سخن مىگويد كه به مقابلۀ با حق بر مىخيزند. مىفرمايد: «آن كَس كه در برابر حق قد علم كند (و به مبارزه برخيزد) هلاك خواهد شد»؛ (مَنْ أَبْدَىٰ صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ)
اين كلام حكمتآميز با همين عبارت در لا به لاى خطبۀ شانزدهم نهج البلاغه آمده است كه شرح آن را در جلد اول در ذيل همان خطبه (صفحۀ 651) بيان كرديم و حاصل آن اين است كه هرگز به مخالفت و مقابلۀ با حق برنخيزيد؛ زيرا حق قدرتى دارد كه انسان را بر زمين مىكوبد؛ اگر در كوتاه مدت انجام نشود در دراز مدت انجام خواهد شد و تاريخ، به ويژه تاريخ اسلام، نشان مىدهد آنها كه به مقابلۀ با حق برخاستند چگونه طومار زندگانىشان در هم پيچيده شد.
نيز با توجّه به اينكه حق به معناى واقعيتهاى ثابت است و واقعيتها آثارى دارد و هر چه با آثارش به مخالفت برخيزند از ميان نمىرود، از اين رو سرانجام بر انسان غلبه مىكند و او را در هم مىشكند. درست مانند اينكه انسان بداند فلان راه، مستقيم و راه ديگر بيراهه است، اگر به مخالفت با راه مستقيم برخيزد و به بيراهه رود هرقدر تلاش و كوشش كند به مقصد نمىرسد و سرانجامش هلاكت است.
🗣️ بعضى از شارحان نهج البلاغه تفسير ديگرى براى اين جمله برگزيدهاند و آن اينكه هرگاه كسى در ميان مردم نادان به دفاع از حق برخيزد جان خود را به خطر انداخته چرا كه افراد جاهل و متعصب و لجوج با اينگونه افراد مخالفند و مفهوم آن اين مىشود كه هر كَس دفاع از حق كند بايد هزينههاى اين دفاع را در برابر مردم نادان بپردازد.
❌ ولى اين تفسير به هيچ وجه مناسب چنين گفتار حكيمانهاى نيست؛ زيرا اولاً در بعضى از متونِ لغت صريحاً آمده است كه جملۀ «أبْدىٰ صَفْحَتَهُ لَهُ» به معناى به مخالفت برخاستن است و مرحوم علامۀ شوشترى موارد فراوانى از كلمات عرب نقل كرده كه جملۀ «مَنْ أبْدىٰ صَفْحَتَهُ لَهُ» به معناى به مخالفت برخاستن است...
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
123 - خانه مهمانکُش
و نیز جناب آقای سبط نقل فرمودند که مرحوم آقا سید ابراهیم شوشتری که یکی از ائمه جماعت اهواز و بسیار محتاط و مقدس بود پس از #ازدواج سخت پریشان و مبتلا به فقر و تهیدستی می گردد به طوری که از عهده مخارج خود و خانواده اش برنمی آید، ناچار مخفیانه به #نجف_اشرف می رود و نزد یکی از طلبه های شوشتر در مدرسه می ماند. چند ماه که می گذرد کاروانی از شوشتر می آید و به او خبر می دهند که خانواده ات از رفتن تو به نجف باخبر شده اند و اینک #همسر و پدر و مادر و خواهرانت آمده اند .
نامبرده سخت پریشان می شود که در این موقعیت که نه جا دارد نه تمکن مالی، چه کند؟ به هر طوری که بود سراغ خانه خالی را از این و آن می گیرد به او نشانه دکانداری را می دهند که کلید خانه خالی در دست او است، به او مراجعه می کند، می گوید بلی ولی این خانه بدقدم است و هرکَس در آن نشسته مبتلا به پریشانی و مرگ زودرس می شود.
سید می گوید چه مانعی دارد ( اگر هم بمیرم چه بهتر از این زندگی فلاکت بار، زودتر راحت می شوم ) پس کلید خانه را می گیرد و داخل خانه می گردد می بیند تار عنکبوت همه جا را گرفته و خانه پر از کثافت و آشغال است و معلوم است که مدتها مسکون نبوده است.
پس از نظافت، خانواده اش را در آن جای می دهد، شب که می خوابد ناگهان می بیند عربی با عقال لف (که از عقالهای معمولی عربی سنگین تر و محترمانه تر است) آمد و با تشدد بر روی سینه اش نشست و گفت سید چرا در خانه من آمدی؟ الان تو را خفه می کنم .
سید در جواب گفت : من سید اولاد پیغبرم گناهی ندارم.
عرب گفت : بلی چرا در خانه من نشستی؟
سید گفت : حالا هرچه بفرمایی انجام می دهم و از تو هم اکنون اجازه می گیرم.
عرب گفت : خوب حالا یک چیزی. باید در سرداب بروی و آن را پاک و تمیز کنی و پرده گچی که بر آن کشیده شده برداری، آنگاه قبر من پیدا می شود باید زباله های آن را بیرون بری و هرشب یک #زیارت حضرت #امیرالمؤمنین علیه السّلام (ظاهرا #زیارت_امین_اللّه گفته بود) بخوانی و روزانه فلان مقدار (که از خاطر ناقل محو گردیده) قرآن بخوانی، آن وقت مانعی ندارد در این خانه بمانی.
سید گوید : به همان ترتیب سطح سرداب را که گچینه بود کندم به قبر رسیدم و سرداب را تنظیف کردم و هر شب زیارت #امین_اللّه و هر روز به #تلاوت #قرآن_مجید مشغول بودم، ولی از جهت مخارج، سخت در فشار بودم تا اینکه روزی در صحن مطهر نشسته بودم، شخصی که بعد معلوم شد حاج رئیس التجار معروف به سردار اقدس وابسته شیخ خزعل بود، مرا دید و احوالپرسی کرد و به عدد افراد خانواده ام یک لیره عثمانی داد و ماهیانه مبلغ معین مُکفی حواله داد و خلاصه وضعیت معیشت ما خوب شد و کاملاً در آسایش واقع شدیم .
ارواح به قبرشان علاقه مندند
این داستان مانند پاره داستانهای دیگر که نقل شد، گواه صدقی است بر بقای ارواح در #عالم_برزخ و اطلاعشان بر گزارشات این عالم.
و از این داستان به خوبی دانسته می شود که ارواح به محل دفن بدن و قبر خود علاقه مندند.
توضیح مطلب آنکه : روح سالها با بدن بوده و به وسیله آن کارها انجام داده، #معرفت ها و دانش ها کسب کرده، بندگی ها نموده و کارهای نیک کرده است و در برابر، خدمتها به آن بدن نموده و در #تربیت و تدبیر آن رنجها برده است. از اینجاست که محققین گفته اند علاقه نفس با بدن علاقه عاشق و معشوق است.
بنابراین، #پس_از_مرگ که از بدن فاصله می گیرد از آن قطع علاقه کلی نخواهد کرد و هرجا بدن باشد به آن محل بخصوص نظر دارد؛ پس اگر ببیند آن محل زباله دانی یا محل گناه و کثافت کاری شده سخت رنجیده می شود و مباشرین این زشتکاری را نفرین می نماید و شکی نیست که نفرین ارواح مؤثر است ، چنانچه در این داستان گفته شد آنهایی که در آن خانه ساکن می شدند چه نکبتهایی به آنها می رسید و به خیال فاسد خود می گفتند خانه بدقدم است .
ولی اگر کسی قبر را نظیف کند و نزد آن اعمال شایسته از قبیل #تلاوت_قرآن انجام دهد شاد می شوند و برایش #دعا می کنند چنانچه درباره سید مزبور گفته شد که به #برکت زیارت و قرائت قرآن نزد آن قبر، چه گشایشها که برایش شد.
هتک قبر مؤ من حرام است
و نیز باید دانست که روح شریف مؤ من محترم و مکرم و به عزت الهی عزیز است تا جایی که از امام باقر علیه السّلام مروی است که حرمت مؤ من از حرمت کعبه بیشتر و بالاتر است ( و در روایتی می فرماید هفتاد مرتبه حرمت مؤ من از حرمت کعبه بیشتر است ) و چون با بدنش مدتی متحد بوده پس بدن بی جان او هم محترم است ؛ چنانچه از آدابی که در شرع مقدس در تجهیز و تغسیل و تکفین و تدفین او رسیده به خوبی دانسته می شود تا جایی که در شرع مقدس هتک قبر مؤ من حرام شده مانند نبش قبر ، نجس کردن قبر ، زباله دانی کردن قبر و به طور کلی هرچه موجب هتک باشد حرام است و آنچه خلاف ادب باشد مکروه است مانند نشستن روی قبر یا بر آن راه رفتن و معبر قرار دادن آن تا برسد به اینکه فاجر ظالم متجاهر به فسق را نزدیک او دفن نکنند .
معجزه ای از امام کاظم (علیه السلام)
در این داستان دقت شود : در کتاب کشف الغمه که از کتب معتبر شیعه است در باب کرامات امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام می نویسد :
شنیدم از بزرگان عراق که خلیفه عباسی را وزیری بود کبیرالشاءن و دارائی فراوان و در اداره امور لشکری و کشوری کوشا و توانا و سخت مورد علاقه خلیفه بود تا اینکه وزیر مرد خلیفه برای تلافی خدمتگذاریهای اوامرکرد جنازه اش را در حرم امام هفتم مجاور ضریح مقدس دفن کردند متولی حرم مطهر که مردی متقی و متعبد و خدمتگذار به حرم بود ، شب را در رواق مطهر می ماند ، در خواب می بیند قبر آن وزیر شکافته شد و آتش از آن شعله ور و دودی که در آن بوی گند استخوان سوخته است از آن بیرون می آید تا اینکه حرم پر از دود و آتش شد . و امام علیه السّلام ایستاد پس به صدای بلند نام متولی را می برد و می فرماید
ص: 264
به خلیفه بگو ( نام خلیفه را می برد ) مرا آزار رساندی به سبب مجاورت این ظالم .
متولی بیدار می شود ترسان و لرزان . فورا آنچه واقع شده بود به تفصیل برای خلیفه می نویسد و به او گزارش می دهد .
در همان شب خلیفه از بغداد به کاظمین می آید ، حرم را خلوت می کند و امر می کند قبر وزیر را بشکافند و جسدش را بیرون آورده جای دیگر دفن کنند ، پس در حضور خلیفه چون قبر را شکافتند در آن جز خاکستر بدن سوخته ندیدند .
در سختیها نباید ماءیوس شد
به مناسبت داستان سید مزبور دو مطلب دیگر نیز تذکر داده می شود :
مطلب اول آنکه : آدمی اگر در شدت و سختی واقع شد نباید ماءیوس شود ، خصوصا اگر سختی پشت سرسختی و بلا پس از بلا به او رسید باید بیشتر امیدوار و منتظر فرج باشد مانند این سید بزرگوار که چون سختیهایش زیاد شد به طوری که مرگ خود را فرج می دید ، خداوند سختیهایش را برطرف فرمود و گشایشها در کارش داد .
در کتاب منتهی الا مال ، محدث قمی گوید از کلمات امام جعفرصادق علیه السّلام است که فرمود : ( ( هرگاه اضافه شودبلایی بربلایی ، ازآن بلا ، عافیت خواهد بود ) ) (1) .
و امیرالمؤ منین علیه السّلام فرمود : ( ( نزد پایان رسیدن سختی ، گشایش است و نزد تنگ شدن حلقه های بلا آسایش است ) )(2) .
و خداوند در قرآن فرمود : ( ( با دشواری آسانی است ) ) . باز فرمود : ( ( همانا با دشواری آسانی است ) ) (3) .
و نیز از امیرالمؤ منین علیه السّلام روایت فرمود : ( ( همانا برای نکبتهای روزگار
ص: 265
--------------------------------------------------------------------------------
1- ((اِذا اُضیفَ الْبَلاءُ اِلَی الْبَلاءِ کانَ مِنَ الْبَلاءِ عافِیَهٌ)).
2- ((عِنْدَ تَناهِی الِشّدَّهِ تَکُونُ الْفُرْجَهُ وَعِنْد تضایقِ حَلْقِ الْبَلاءِ یَکُونُ الرِّضاءُ)).
3- (اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ثُمَّ اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً).
نهایاتی است که لابد و ناچار باید به آن نهایت برسند پس هرگاه محکم و استوار گردید بر یکی از شما ، پشت کند سر خود را برای آن یعنی تسلیم شود و بر آن صبر نماید تا بگذرد و همانا به کار بردن حیله وتدبیر در آن ، در هنگامی که رو نموده است زیاد می کند در سختی آن ) ) .
شعر :
ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبت *** این شام صبح گردد و این شب سحر شود
گرفتاریها نتیجه بدکرداریهاست
مطلب دیگر : آنچه در بین مردم گفته می شود که فلان خانه مثلاً بدقدم است و هرکس در آن ساکن شد به تهیدستی یا گرفتاری تا مرگ زودرس مبتلا می شود ، حرفی است خراف و خالی از حقیقت و جز تطیر و فال بدزدن چیز دیگر نیست و حقیقت امر آن است که هر نوع بلایی که به آدمی می رسد تا برسد به مرگ زودرس و کوتاهی عمر ، سببش کردارهای ناشایسته خود انسان است . در قرآن مجید می فرماید : ( ( و آنچه به شما از مصیبت و بلا می رسد پس به سبب گناهان و زشتکاریهای شماست و خداوند از بسیاری از گناهانتان در می گذرد ) ) (1).