@qomirib 1_2044601020.mp3
زمان:
حجم:
7.36M
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
📖 کتاب سلام بر ابراهیم
🎙داستان زندگی شهید پهلوان بیمزار
🌷#شهید_ابراهیم_هادی
🍂انتشارات شهید ابراهیم هادی
🍂#قسمت_دوم
💚معلمی فداکار و اهل ورزش❤️
💚هميشه از خدا ميخواســت🌟گمنام بماند❤️
💚سالهاست كه ☀️گمنام و غريب در فكه مانده تا خورشيدي باشد براي راهيان نور❤️
💚پدر نام پيامبــري را بر او نهاد كه مظهر صبر و قهرمان توكل و توحيد بود❤️
💚همان دوران دبستان نمازش ترك نميشد❤️
💚به حرفهاي پدر خيلي اعتقاد داشت❤️
⬅️ کتاب سلام بر ابراهیم، زندگینامه ای مختصر و بیش از شصت خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر ابراهیم هادی است. در مقدمه کتاب سلام بر ابراهیم، آمده است: "این کتاب نه تنها یادآور شهیدی قهرمان، بلکه بیانگر احوال مردی است که با داشتن قهرمانی ها، پهلوانی ها، رشادت ها، مروت ها و... با دریافت مدال شهادت کمال یافت.
🔸️در عصری که نوجوان و جوان ما با تأثیر پذیری از الگوهای کم مایه در عرصه های ورزشی و هنری و... در کوره راه های زندگی، یوسف وار هر گامشان را چاهی در پیش و گرگی در لباس میش در کمین است، مروری بر زندگی ابراهیم ها می تواند چراغی در شب ظلمانی باشد. چرا که پیر ما فرمود: «با این ستاره ها راه را می شود پیدا کرد.»"
🍂این اثر حاصل بیش از پنجاه مصاحبه از خانواده، یاران و دوستان آن شهید است که همگی در گردآوری این مجموعه ارزشمند کمک رسان بودند. نویسنده کتاب سلام بر ابراهیم گروهی از نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی هستند.
🍂مـعـبــر🍂
https://eitaa.com/joinchat/982646820Ca955a9ff48
┈••✾•🍃🥀🍃•✾••┈
www.iranseda.irPart01_خاطرات شهید صیاد شیرازی.mp3
زمان:
حجم:
6.05M
🎧#کتاب_صوتی " خاطرات شهید صیاد شیرازی"
🎧#فصل اول
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَج
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
🌱با معبر همیشه #زائر_شهدا هستید👇
╭🥀
╰┈➤ @mabar14
www.iranseda.irPart02_خاطرات شهید صیاد شیرازی.mp3
زمان:
حجم:
5.7M
🎧#کتاب_صوتی " خاطرات شهید صیاد شیرازی"
🔴#فصل دوم
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَج
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
🌱با معبر همیشه #زائر_شهدا هستید👇
╭🥀
╰┈➤ @mabar14
www.iranseda.irPart03_خاطرات شهید صیاد شیرازی.mp3
زمان:
حجم:
5.98M
🎧#کتاب_صوتی " خاطرات شهید صیاد شیرازی"
🔴#فصل سوم
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَج
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
🌱با معبر همیشه #زائر_شهدا هستید👇
╭🥀
╰┈➤ @mabar14
www.iranseda.irPart04_خاطرات شهید صیاد شیرازی.mp3
زمان:
حجم:
5.59M
🎧#کتاب_صوتی " خاطرات شهید صیاد شیرازی"
🔴#فصل چهارم
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَج
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
🌱با معبر همیشه #زائر_شهدا هستید👇
╭🥀
╰┈➤ @mabar14
www.iranseda.irPart05_خاطرات شهید صیاد شیرازی.mp3
زمان:
حجم:
5.39M
🎧#کتاب_صوتی " خاطرات شهید صیاد شیرازی"
🔴#فصل پنجم
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَج
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
🌱با معبر همیشه #زائر_شهدا هستید👇
╭🥀
╰┈➤ @mabar14
www.iranseda.irPart06_خاطرات شهید صیاد شیرازی.mp3
زمان:
حجم:
5.08M
🎧#کتاب_صوتی " خاطرات شهید صیاد شیرازی"
🔴#فصل ششم
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَج
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
🌱با معبر همیشه #زائر_شهدا هستید👇
╭🥀
╰┈➤ @mabar14
www.iranseda.irPart07_خاطرات شهید صیاد شیرازی.mp3
زمان:
حجم:
5.11M
🎧#کتاب_صوتی " خاطرات شهید صیاد شیرازی"
🔴#فصل هفتم
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَج
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
🌱با معبر همیشه #زائر_شهدا هستید👇
╭🥀
╰┈➤ @mabar14
www.iranseda.irPart08_خاطرات شهید صیاد شیرازی.mp3
زمان:
حجم:
5.3M
🎧#کتاب_صوتی " خاطرات شهید صیاد شیرازی"
🔴#فصل هشتم
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَج
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
🌱با معبر همیشه #زائر_شهدا هستید👇
╭🥀
╰┈➤ @mabar14
4_5931679946962376181.mp3
زمان:
حجم:
13.62M
💠#کتاب_صوتی خاطرات شهید محمد حسین بشیری
🎶قسمت: اول
✍#نویسنده: محسن عمادی
قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود!
ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص) من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید.
فهمیدم ایشان خانم حضرت فاطمه الزهرا(س) هستند. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم.
خیلی خوشحال شد چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود.
با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟
فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید.
بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم.
📙برگرفته از کتاب سیدعماد
4_5931679946962376187.mp3
زمان:
حجم:
13.85M
💠#کتاب_صوتی خاطرات شهید محمد حسین بشیری
🎶قسمت: دوم
✍#نویسنده: محسن عمادی
قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود!
ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص) من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید.
فهمیدم ایشان خانم حضرت فاطمه الزهرا(س) هستند. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم.
خیلی خوشحال شد چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود.
با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟
فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید.
بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم.
📙برگرفته از کتاب سیدعماد
⏭شنیدن قسمت اول
⏮شنیدن قسمت سوم
4_5931679946962376189.mp3
زمان:
حجم:
11.66M
💠#کتاب_صوتی خاطرات شهید محمد حسین بشیری
🎶قسمت:سوم
✍#نویسنده: محسن عمادی
قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود!
ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص) من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید.
فهمیدم ایشان خانم حضرت فاطمه الزهرا(س) هستند. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم.
خیلی خوشحال شد چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود.
با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟
فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید.
بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم.
📙برگرفته از کتاب سیدعماد
⏭شنیدن قسمت دوم