فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
📺 حتماً ببینید
🎞 برشی از مستند روایت فتح
📽 روایتی از پدر و پسرانش؛
جنگ حقیقی جنگ با نفس اماره است.
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
❓ سهم شما از حضورتان و نقشتان در حماسهی عظیم دفاع مقدس چیست؟
#ژن_خوب
#معبر_۱۷
#دفاع_مقدس
#جنگ_حقیقی_جنگ_با_نفس_اماره
#شهید
#آزاده
#بسیجی
#روایت_فتح
🌹یاد باد آن روزگاران یاد باد...🌹
@mabar17
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
🔶 خاطرات آزادگان(خرید موشک)
🌹 شجاعت و پای بندی به نظام مقدس جمهوری اسلامی در وجود یکایک برادران آزادهی دریادل همواره موج میزد.
📄 روزی مأموران صلیب سرخ جهانی به اردوگاه ما آمدند؛
یکی از برادران از آنها تقاضای یک وکالت نامه رسمی کرد.
⁉️ مأموران صلیب سرخ از این درخواست غیرمعمول کاملاً متعجّب شده بودند و یکی از آن ها پرسید:
وکالتنامه رسمی برای چی میخواهی؟
🚀 برادر آزاده پاسخ داد،
یک وکالت نامه رسمی میخواهم
تا به پدرم وکالت بدهم
تمام اموالم را در ایران بفروشد
و با پول آن موشک بخرد و به بغداد بزند.
📖 منبع: کتاب طنز در اسارت، ص۱۱۶
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#دفاع_مقدس
#آزاده
#آزادگان
🌹سلامتی همهی آزادگان قهرمان صلوات🌹
@mabar17
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
🔶 خاطرات آزادگان (شفا در اسارت)
🔸 در اردوگاه تکریت۱۲،
اسیری به نام « فرزانه» حضور داشت
که از پا و کمر فلج شده بود.
✅ او هر روزش را به دعا و راز و نیاز با خدا میگذراند
و از درد به خود میپیچید.
🔆 باطنی مصفا و نیتی خالص داشت
و دست از توسل به امامان معصوم علیهم السلام هم برنمیداشت.
☀️ یک روز صبح،
سر و صدایی در اردوگاه پیچید
و موجی از شادی فراگیر شد.
🌹 «فرزانه» شفا یافته بود
و به خوبی راه میرفت.
🌼 خودش گفت:
《دیشب مولا علی علیه السلام به خواب من آمد.
وقتی بالای سرم ایستاد فرمود:
« بلند شو!»
گفتم:
«نمیتوانم»
ایشان فرمود:
«من به تو میگویم بلند شو!»》
🎊 شفا یافتن آقای فرزانه،
محیط یأس آلود و غم گرفته اسارت را پر از امید و شادمانی کرد.
🍪 مراسم شکرگزاری به جا آوردیم
و با وجود کمبود امکانات،
با خمیر خشک و آرد شدهی نانها با شکر، حلوا درست کردیم
و میان همه پخش کردیم.
🎤 #راوی: ایرج رحیمی
📖 منبع: کتاب "تنفس ممنوع"، ص۲۶۵
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#دفاع_مقدس
#آزاده
#آزادگان
🌹سلامتی همهی آزادگان صبور و قهرمان صلوات🌹
@mabar17