🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
🌹 خاکریز خاطرات
🌷 عملیات والفجر۸ در سنگر نشسته بودم که "شهید علی جلیلی" وارد شد.
❤️ سلام کرد و مرا در آغوش کشید
و پیشانیام را بوسید.
⁉️ علت این کار او را که پرسیدم.
♦️ گفت:
《این جای اصابت ترکش خمپاره است
ولی تو شهید نمیشوی.
فقط مجروح میشوی.》
✅ این را که گفت،
با من خداحافظی کرد و رفت.
چند روز بعد در اثر اصابت ترکش خمپاره به پیشانیام مجروح شده
و به پشت جبهه اعزام شدم.
🕊 در منزل که استراحت میکردم
علی به دیدارم آمد و گفت:
《من در عملیات بعدی شهید میشوم.》
❓به شوخی از او پرسیدم:
«از کدام قسمت ترکش میخوری؟»
🌷 پاسخ داد:
《من با ترکش خمپارهای شهید میشوم و بدنم میسوزد.》
💥 چند روز بعد که عملیات کربلای پنج پیش آمد،
با شنیدن خبر عملیات به خانوادهام گفتم
علی شهید شده است.
همگی با تعجب و ناراحتی از من خواستند این سخن را تکرار نکنم
اما من یقین داشتم او شهید شده است.
🌷 چند روز پس از عملیات، خبر شهادت او در شهر پیچید
و اعلام شد "علی" مفقودالجسد شده است.
📚 منبع: کتاب لحظههای آسمانی کرامات شهیدان، جلد سوم، نشر شاهد، ۱۳۸۹.
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#دفاع_مقدس
#کرامات_شهدا
#سردار_شهید_علی_جلیلی
🌷نثار روح مطهر سردار شهید "علی جلیلی" صلوات🌷
@mabar17