🍃🌺
توی تدارکات لشکر، یکی دو شب، می دیدم ظرف های شام را یکی شسته.
نمی دانستیم کار کیه.
یک شب، مچش را گرفتیم.
آقا مهدی بود.
گفت «من روزها نمی رسم کمکتون کنم.
ولی ظرف های شب با من»
#شهید_مهدی_زین_الدین
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
📖
#کتاب_بخونیم
عاشقانههای شهید زینالدین و همسرشان برای رسیدن به خدا ...
آقا مهدی گاهی ڪه یڪ حدیث یا یڪ جملهی زیبا پیدا میڪرد ، با ماژیڪ مینوشت روی ڪاغذ و میزد به دیوار . بعد در موردش با همدیگه حرف میزدیم ، هر ڪدام هر چه فهمیده بودیم ، میگفتیم . اینجوری آن جمله هم روی دیوار جلویِ چشممان میماند و هم توی ذهنمان ماندگار میشد ...
#شهید_مهدی_زین_الدین
📚 ڪتاب آقا مهدی ، ص۶۷
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🏴هر شب جمعه میرم کربلا
💞بعد از شهادتش، دو سه باری خوابش را دیدهام.
💞 آخرین بار که در خواب دیدمش، پرسیدم: مادر کجایی، چه خبر؟
💞گفت: دارم میرم کربلا. هر شب جمعه میرم کربلا، زیارت علی اکبر (علیه السلام)
#شهید_غلامعلی_رجبی
#شهید_مهدی_زین_الدین:
هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید آنها شما را نزد اباعبدالله الحسین(علیه السلام) یاد میکنند.
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃🌺🕊
✨✨حی علی الصلاة✨✨
#نماز_اول_وقت شهید مهدی زین الدین
"از بچگی یادش داده بودم که نمازهایش را اول وقت بخواند. فرمانده لشکر هم که شد،این قدر رعایت میکرد که رزمندههای دیگر هم به نماز اول وقت عادت کرده بودند و به فرمانده شان نگاه میکردند. بعد از شهادتش، چهار نفر از دوستانش در چهار شهر مختلف، خواب دیده بودند. همه یک خواب، که مهدی را با لباس احرام روی کعبه ایستاده است و طواف کنندهها را هدایت و فرماندهی میکند. از او میپرسند: «آقا مهدی! چی شده که شما اینجا هم فرمانده هستی و این مقام را داری؟ » مهدی میگوید: «این برای همان نمازهای اول وقتی است که در دنیا خواندم»."
(به نقل از پدر شهید)
#شهید_مهدی_زین_الدین
#سالروز_ولادت
🌺لحظات ناب بندگی
🌺در یک قرار معنوی
🌺بر سر سجاده عاشقی
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#شهید_مهدے_زین_الدین:
•
هر گاه #شب_جمعه شهدا را یاد
ڪــــردید، آنها نیز شــــما را نزد
#امام_حسین(ع) یـاد میڪنند!
@mabareshohada
خنده یِ اول صبح ات
چه شیرین است!
آدم دلشِ نمی آید،🌿
از تو✨
چشم بردارد..😍
#شهید_مهدی_زین_الدین
#سلام_صبحتون_شهدایی
@mabareshohada
خاطرهای از #شهید_مهدی_زین_الدین
🌷پلوخور🌷
شهید زین الدین علاقۀ عجیبی به بسیجیان داشت و شوخی هایش با آنان از همین عشق نقرط نشأت میگرفت.
او به بچههایی که خوب به خودشان میرسیدند و حسابی غذا میخوردند، میگفت: «پلو خور!»
یک روز در ستاد لشگر، موقع صرف غذا بچهها همه نشسته بودند. یکی از همین پلوخورها هم بود. آقا مهدی با بچهها هماهنگ کرد تا با شوخی جالبی مجلس را رونقی ببخشد. غذا که رسید، همه منتظر ماندند تا جناب پلوخور شورع کند. همین که دست برد و لقمه را آورد بالا، با اشارۀ آقا مهدی همه بچهها یکهو با صدای بلند گفتند: «یا... علی!»
بندۀ خدا که کاملاً غافلگیر و دستپاچه شده بود، بی اختیار لقمه از دستش افتاد پایین. خودش هم از تعجّب خنده اش گرفت!
🌷هندوانه و فلفل🌷
آقا مهدی هر وقت میافتاد تو خط شوخی دیگر هیچ کس جلودارش نبود.
یک وقت هندوانهای را قاچ کرد، لای آن فلفل پاشید، بعد به یکی از بچهها تعارف کرد. او هم برداشت، شروع کرد به خوردن.
وقتی حسابی دهانش سوخت، آقا مهدی هم صدای خنده اش بلند شد. بعد رو کرد بهش گفت: «داداش! شیرین بود؟!»
@mabareshohada
🍃🌸
فرازی از وصیت نامه شهید مهدی زین الدین به مناسبت سالگرد تولد :
در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می شود و کسی می تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف).
🌹نثار روح مطهرشون سه صلوات🌹
🕊 ☘️اللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ
وَآلِ مُحَمـَّدﷺوَ عَجِّـل فَرَجَهُـم☘️🕊
#شهید_مهدی_زین_الدین
#سالروز_ولادت
@mabareshohada
#نماز_اول_وقت
سفارش شهدا
♨️فرماندهی در برزخ
💢سرلشکر شهید مهدی زین الدین به نمازاول وقت خیلی اهمیت می داد.
💢پس از شهادتش او را در عالم رؤیا دیدند که مشغول زیارت خانه خداست و عده ای هم دنبالش بودند.
💢 از او پرسیدند شما این جا چه کاره اید؟!
💢گفته بود: به خاطر آن نمازهای اول وقت که خوانده ام در این جا فرماندهی این ها را به من واگذار کرده...
#شهید_مهدی_زین_الدین
#سالروز_شهادت
@mabareshohada
#خاطرات_شهید
💠نمازشب
●شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم حاج آقاگفت:می خواهیم بریم سفر، توشب بیاخونه مون بخواب. بدزمستانی بود.
سردبود. زودخوابیدم. ساعت حدودا 2 بود، در زدند، فکرکردم خیالاتی شده ام. درراکه بازکردم دیدم آقامهدی وچندتا از دوستانش ازجبهه آمده اند.
●آنقدرخسته بودندکه نرسیده خوابشان برد. هواهنوزتاریک بودکه باز صدایی شنیدم، انگار کسی ناله می کرد. ازپنجره که نگاه کردم دیدم آقامهدی توی آن سرمای دم صبح، سجاده انداخته توی ایوان ورفته به سجده...
#شهید_مهدی_زین_الدین
@mabareshohada
🌹سالروز شهادت شهید مهدی زین الدین🌹
(تو هیچی نیستی)
🍂چشمشان که به مهدی افتاد، از خوشحالی بال درآوردند. دورهاش کردند و شروع کردند به شعار دادن: «فرمانده آزاده، آمادهایم آماده!» هر کسی هم که دستش به مهدی میرسید، امان نمیداد؛ شروع میکرد به بوسیدن. مخمصهای بود برای خودش.
خلاصه به هر سختیای که بود از چنگ بچههای بسیجی خلاص شد، اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد، با چشمانی پر از اشک به خودش نهیب میزد: «مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا اینقدر بهت اهمیت میدن، تو هیچی نیستی؛ تو خاک پای این بسیجیهایی...»🍂
#خاطرات_موضوعی
#شهید_مهدی_زین_الدین
🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
🌹اینجا معبر شهداست 👇
↶【به ما بپیوندید 】↷
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🌹سالروز شهادت شهید مهدی زین الدین🌹
(تو هیچی نیستی)
🍂چشمشان که به مهدی افتاد، از خوشحالی بال درآوردند. دورهاش کردند و شروع کردند به شعار دادن: «فرمانده آزاده، آمادهایم آماده!» هر کسی هم که دستش به مهدی میرسید، امان نمیداد؛ شروع میکرد به بوسیدن. مخمصهای بود برای خودش.
خلاصه به هر سختیای که بود از چنگ بچههای بسیجی خلاص شد، اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد، با چشمانی پر از اشک به خودش نهیب میزد: «مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا اینقدر بهت اهمیت میدن، تو هیچی نیستی؛ تو خاک پای این بسیجیهایی...»🍂
#خاطرات_موضوعی
#شهید_مهدی_زین_الدین
🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
🌹اینجا معبر شهداست 👇
↶【به ما بپیوندید 】↷
🍃🌺 @mabareshohada 🌺