#سیره_شهدا
نامش را فراموش كردم ، اما پسری سيزده ساله بود كه پدرش راننده بود و در يك سانحه از دنيا رفت. ابراهيم خیلی مراقب اين پسر بود. برايش خرج می كرد ، او را باشگاه برد و وقتش را پر كرد بعد متوجه شد كه اينها مستأجر هستند و چند ماهی است اجاره منزلشان عقب افتاده .
روز بعد همان پسر در جمع ما گفت ، خدا اين همسايه روبرویی ما رو حفظ كن ، تموم اجاره های عقب افتاده را پرداخت كرد و به صاحبخانه ما گفته كه از اين به بعد اجاره ها را او پرداخت می كند !
او خوشحال بود و ابراهيم هم ساكت ، اما من می دانستم كه ابراهيم با همسايه صحبت كرده و هزينه ها را پرداخت كرده!!
خدای ابراهیم فرموده است ،
فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ
و اما ( به شکرانه این همه نعمت كه خدا به تو داده ) یتیم را خوار و رانده و تحقیر مکن.... (ضحی/9)
#شهیدابراهیم_هادی
📕 خدای خوب ابراهیم
🍃🌹
@mabareshohada
#سیره_شهدا
همسرم آنقدر روی مسئله ی اسراف حساس بود که همیشه میگفت حیاط خانه را باید جارو زد.نباید با آب شست.❤️آب مهریه ی مادرمان،حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)است❤️
مراسم عروسیمان یک مراسم خدا پسند بود☺️.مولودی خوانی بود و ...
همسرم تاکید داشت در این مراسم کاری نکنیم که طبق دستور و خواست خدا و ائمه اش نباشد.به همه تاکید کرده بود که ترقه بازی نکنند و باعث آزار همسایه ها نشوند💥.یکی از همسایه های مسن محل بعد از مراسم به منزل ما آمد و به محمد جواد گفت:خیلی دعایت کردم🍃.ان شاءالله هرچه از خدا میخواهی به تو بدهد که نگذاشتی ترقه بزنند!😊
شهید مدافع حرم محمدجواد قربانی🌹
#سالروز_شهادت
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#سیره_شهدا
باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود.
چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند ، همان موقع ابراهیم از راه رسید ، پاچه شلوار را بالا زد ، با کول کردن پیرمردها ، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد.
ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد ، هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت.
مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود!...
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام_بر_ابراهیم
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ @mabareshohada
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#سیره_شهدا
گفت ، توی دنیا بعد از شهادت فقط یک آرزو دارم ؛ اونم اینکه تیر بخوره به گلوم !
تعجب کردیم !!
بعد گفت ، یک صحنه از عاشورا همیشه قلبم منو آتیش می زنه ! ؛
بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر !
والفجر یک بود که مجروح شد ،
یک تیر توی آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش .
وقتی می بردنش ، داشت از گلوش خون می آمد ؛ می گفت ،
آرزویی ندارم مگر شهادت.....
#شهیدعبدالحسین_برونسی
📕 خاک های نرم کوشک
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e 🌺
#سیره_شهدا
در قم طلبه بود ، با شهید میثمی هم حجره بودند.
مصطفی یک عاشق واقعی بود ، سه شنبه ها با دوستانش با پای پیاده عازم جمکران بود.
وقتی مریض شد ، برادرش به دیدنش آمد ، وسایلش را جمع کرد تا به اصفهان برگردند ، یک کیسه لباسهای کارگری داشت.
از دوستانش پرسید ، این ها چیست؟!
گفتند ، مصطفی روزهای آخر هفته در کارخانه گچ کار میکند و مزد آن را به آیت الله قدوسی میدهد تا به شهریه طلبه های متاهل اضافه کند...
#شهیدمصطفی_ردانی_پور
📕 مصطفی
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e 🌺
#سیره_شهدا
🔻 مادر شهید :
🔅 از آیه قران مثال می زد و می گفت:
خدا در قران گفته اگر بعد از من سجده بر کسی واجب باشد آن هم پدر و مادر است،
خیلی تأکید به احترام پدر و مادر داشت،
از عشق زیادی که به او داشتم راضی شدم برود سوریه
چون نمی توانستم ناراحتی اش را ببینم.
خیلی خیلی به رضا وابسته بودم.
🌹شهید جاویدالاثر مدافع حرم رضا حاجی زاده🌹
#سالروز_ولادت
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃🌺🍃
#سیره_شهدا
تازه از جبهه آمده بود ، یک دستش توی جیبش بود ، دیده بوسی کردیم ،
عبدالله همیشه دو دستی ، دست می داد ، اما آن روز دستش را از جیب بیرون نیآورد .
همه کنجکاو شده بودیم تا راز آن دست درون جیب را بدانیم ، لذا همگی قرار گذاشته تا به زور دستش را بیرون بیاوریم ،
بعد ریختیم سرش ، و با شرمندگی دیدیم که دستش مجروح و باندپیچی شده ،
عبدالله برای پرهیز از ریا و خودنمایی ، جراحتش را نشان نمی داد.....
#شهیدعبدالله_زمانپور
📕 امام سجاد و شهدا ، ص38
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_احمد_اعطایی
🔺از شهدای اربعه حلب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سیره_شهدا
🔴 نامحرم
◽️همیشه سرش پایین بود
و تو چشمای نامحرم نگاه نمیکرد.
◽️روزسوم شهادتش
وقتے این پوستر رو زدند،
وقتےنگاهم افتاد،
گفتم؛ خودشه؛ اقا احمد!
◽️این عکس،
همه شخصیت توست...
#شهدایی_زندگی_کنیم
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
💚 #شهید_چمران چگونه همسرش را #باحجاب کرد؟👆👆👆
#همسر #زن #روسری #حجاب #بیحجاب #چمران #غاده #ایران #لبنان #شهید #یتیمخانه #مسلمان #امربمعروف #امر_به_معروف #هدیه #زیبا #سیره_شهدا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇 📥
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
💠🍃💠🍃💠
گفته بودند یک فرمانده تیپ قرار است باید برایتان سخنرانی کند ، اسمش #برونسی است.
منتظر یک ماشین آنچنانی بودیم که یک دفعه مردی با موتور گازی سبز رنگی روبروی در مدرسه ایستاد و می خواست برود داخل .
جلویش را گرفتیم و گفتیم کجا ؟ سخنرانی است فرمانده تیپ می خواهد بیاید سخنرانی کند.
مکثی کرد و گفت : من برونسی هستم.
#سیره_شهدا
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#سیــره_شهــدا
در طول آشناے ام با حاج موسے، ندیــدم ڪه یک بـار هــم نــمازشـب ایشــان قطــع شــود حتے شـــب هاےعملــیات...
عملیــات کربلاے ۵ در شــرف برگزارے بــود.
دیــدم حــاج موسے روے سنگــر رفتــہ، پتویے روے خود کشــیده و نمازشــب مےخوانــد. حتے در ارتفاعــات ملـخ خور ڪہ دو متــر برف آمــده بود و نیمے از سنــگر در برف بود، حاج موسےپتویے روے برف ها انداخـت و نمـاز شـب را اقامـہ کرد.
مقیــد بود روزهاے دوشـنبه و پنجشـنبہ هـم روزه بگیـرد.
حتی در والفجر ده، هنگام شهادت روزه بود!
#شهید_حاجموسی_رضازاده ❤️
سمت: جانشین لجستیک لشکر المهدی(عج) ﻓﺎﺭس
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌹 #سیره_شهدا
🍃مشارطه، مراقبه،محاسبه
در دفترچه یادداشتش، از کارهایی که مقید به انجامشان بود لیستی تهیه کرده بود به این شرح:
«خوشرفتاری با مردم، ذکر روزهای هفته، غذا خوردن با خانواده، اطلاع از اخبار، مسواک و بهداشت فردی، ورزش و پیادهروی، دروغ نگفتن، ادب در کلام، محاسبه اعمال روزانه.» گاهی به سراغ دفترچه میرفت و این موارد را مرور میکرد تا خیالش از بابت عمل بهتمامی آنها آسوده باشد.
🌹شهید مدافع حرم یدالله قاسم زاده
🌹 #سالروز_شهادت
@mabareshohada