eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
513 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
949 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
ڪسے است ڪه جز "خدا" ڪسے را نمےبیند... و ما ڪسانے هستیم ڪه جز "خود" ڪسے را نمےبینیم...💔😞 وآنگونه شد ڪه تو شدے و من هم....😔 صبحتون شهدایی🌷 @mabareshohada
☀️🕊🌸﹏🍃 🕊🌸 🍃 💎«» در آخرین ساعات زندگی در جهان خاکی مجروح شد، تیری به دستش اصابت کرد اما به خاطر حفظ روحیه نیروهایش به عقب برنگشت و عاقبت در ساعت 5 بعد از ظهر روز 22 بهمن 1364 در جزیره «بوارین» در حالی که فرماندهی «گردان تخریب» لشکر 21 امام رضا (ع) را بر عهده داشت در هوای دوست تا باغ ملکوتش پر زد و بر دل یاران، غمی ابدی گذاشت. 💎پیکر مطهر «» در بهشت رضا آرام گرفت اما خاطراتش هنوز هم بر دل بچه‌های گردان تخریب تیپ 21 امام رضا (ع) آتش می زند، باشد که ما هم مثل یاران آفتاب شویم. و باد. ─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─ "" اللَّهمَّﷺصَلِّﷺعَلَىﷺمُحمَّـدٍﷺوآلﷺِمُحَمَّد @mabareshohada ‌‌‌ـ🍃 ـ☀️🕊🌸﹏🍃
✨♥️✨♥️✨ 🌷 #خاطــــرات 🔶زیاد نذر و نیاز میکردم که طوریش نشه و اتفاقی برایش نیفته. عباس میگفت مامان این نذرو نیازها رو نکن،نذر کن آدم زیر ماشین نره ،برق نگیرش، دزد نشه، بی دین نشه ، مال مردم خور نشه، اگه آدم در راه خدا بره شکر داره،افتخاره. یکبار رو به رویم نشست و گفت:ببین مامان،اینقدر تو رو دوست دارم که دنیا در مقابلش هیچی نیست اما #شهید شدن را هم دوست دارم، دست از سر ما بردار،این شیری که به ما دادی ماستش میکنیم و بهت میدیم. من آرزو ندارم زن بگیرم، پیر بشم ، 4 تا بچه داشته باشم که وقتی مُردم زیر تابوتم لا اله الا الله بگن.نه جونم،من دوست دارم شهید بشم. وقتی دیدم اینطوری داره التماس میکنه و قسمم میده، دیگه نذرو نیاز نکردم... 🌷 #شھیـد_تفحص‌_عباس_‌صابری سـالروزشھــــادتــ♥️✨ شادی روحش #صلوات 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🍁یکى از بچه ها شیرینى بچه اش را آورده بود. تعارف کردیم یکى برداشت☺🍰🍩. 🍂گفتم «خب شما کى تولد  تون رو مى آرید😉؟» 🍀گفت «من نمى بینمش که هم بیارم.😔» قبل از دیدن بچه اش شد 😢 💕 ❄@mabareshohada
اینقدر مهربانند که دست من و شما رو میگیرند و تو سفره پربرکت و دعوت میکنن... مطمئنا کسی که و با تمام وجود بهشون بشه دست خالی بر نمیگرده 🍃🌹@mabareshohada
آوینی 🌾به یادم افتاد که اگر آن روز ، مظلومانه و غریبانه، سر و جان و پسر و برادر و چیز خود را در راه حق نداده بود، امروز نه سخـــــنی از حق بر جای مانده بود و نه ما وجود می‌یافتیم. 😔❤ برادر، جایی برای ای و اگر‌ها باقی نمانده است. 🚫 هنوز نگذشته است و کــــــاروان هنوز در راه است و اگر تو را هوس کــرب و بلاست، بسم‌اللّه ... @mabareshohada
⬛️◼️◾️▪️ دنیایم را با شما آذین بستہ‌ام.. تا با شما نفس بڪشم... با شما زندگے ڪنم تا مگر روزے مثل شما بشوم... روزی ڪنار نامم بنویسند ... @mabareshohada
براستی صاحب   .....!!! روزی بر سر مزار فرزندم در گلزار بهشهر رفته  بودم. دیدم زن و شوهری بر سر پسرم نشسته‌اند و به شدت گریه می‌کنند. رفتم نزدیک شون و علت را جویا شدم. به آنها گفتم که این مزار من است اما در این قبر نیست که شما اینقدر برایش گریه می‌کنید. پسر من است. در ضمن من اصلا شما را نمی‌شناسم. از سر و وضعشان هم معلوم بود که شمالی نبودند. خانمی که گریه می‌کرد در جواب من گفت:  فرزند دارم که از ناحیه دو پا بود. دوا و درمان‌های ما نتیجه نداد و از سلامتی‌اش ناامید شدیم اما پسرم یک شب در خواب دید که به سراغش آمده است و به او می‌گوید که از جایش شود. پسرم در پاسخ جوان می‌گوید که من فلج هستم و قادر به راه رفتن نیستم. می‌گوید برخیز تو یافته‌ای من از مازندران هستم. فرزندم از خواب بلند شد در حالی که شفا گرفته بود. من تمام شهرهای را یک به یک رفتم و روی سنگ مزارها را خواندم. تا اینکه بالاخره در گلزار شهدای بهشهر(اینجا) این سنگ قبر را پیدا کردم. پدر می‌گفت: نشستم و دوباره برایم مسلم شد که فرزندم است ..... هدیه به روح 🍃🌹 @mabareshohada
﴾﷽﴿ زمستون اون سال برف شدیدی باریده بود. زمین از شدت سرما یخ زده بود. دوست نداشتیم از اتاق‌هامون و کنار بخاری تکون بخوریم. تو اون سرما دیدیم روح‌الله نیست. کل پادگان رو دنبالش گشتیم. نبود که نبود. نیم ساعت بعد، اومد. پرسیدیم کجا بودی؟ گفت: اون سگی که تو پادگان بود، نیستش. بچه‌هاش از گشنگی همش پارس می‌کنن. رفتم شیر خریدم. گرم کنم، کمی توش نون خرد کنم بدم این طفلی‌ها بخورن تو سرما نمیرن. با تعجب نگاهش کردیم. اولین مغازه نزدیک پادگان، کیلومتر‌ها فاصله داشت و ماشین خور هم نبود. این همه راه، توی سرما، پیاده رفته بود و خودش رو تو زحمت انداخته بود چون طاقت گرسنگی چند سگ کوچک را نداشت. همچین آدمی عجیب نیست که جونش رو برای نجات انسان‌های مظلوم فدا کنه... این است فرق #شهید با ما... #شهید_روح_الله_قربانی 🌹 به نقل از: همدوره ای شهید 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌹🕊🌹 #شهید مدافع حرم حسین علی پور ابراهیمی #متولد ۱۳۵۰ آستانه اشرفیه #شهادت ۱۳۹۵/۳/۲۴ حلب سوریه #سرگذشت و نحوه #شهادت شهید بسیجی مدافع حرم «حسینعلی پور ابراهیمی» سال ۱۳۵۰ در روستای درگاه، از توابع شهرستان آستانه اشرفیه استان گیلان چشم به جهان گشود. وی به عنوان رزمنده در جبهه جنگ حضور داشت و جانباز جبهه‌های ۸ سال دفاع مقدس بود. این بسیجی سرافراز که شوق ایثار و شهادت داشت، پس از اینکه داعش به خاک سوریه و عراق تجاوز کرد،برای دفاع از حرم حضرت #زینب_کبری (سلام الله علیها) به سوریه رفت،سرانجام در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ در نبرد با تروریست‌های تکفیری و مزدوران صهیونیسم، در منطقه جنوب حلب سوریه به جمع یاران خود پس از سالها پیوست و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🌹شادی روحش #صلوات 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
خوش اومدی مسافر من مهمان داریم 🇮🇷 امروز روز لباس های خاکی ⇜روز قبرهای خالی ⇜روز مزارهای بی ⇜و روز مادر مزار است امروز روز تشییع 150 است که نمیدانیم کجا منتظرشان هستند امروز روز انتظار 150 مادری است که هنوز چشم به راهند... کاش همه کبوترها برگردند🕊 خدا می داند چند مادر به دیدار پسرهایشان آمدند بی انکه بدانند کدام تابوت علی اکبر مظلوم آن ها را در برگرفته است... امروز هوای شهر را با بوی عطر آگین شهدا عوض میکنیم🌹 ز کوچه هاست که بوی میآید...🌷 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌺🍃🌺 ✍️آنان ڪہ یڪ عمر مرده اند یڪ لحظہ هم نخواهند شد... شهادت یڪ عمر زندگے است نہ یڪ اتفاق... 🌷 🌺🍃🌺 ว໐iภ↬ @mabareshohada 🕊🕊