💕🕊💕
💌#وقت_سلام ✋
نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه میخواهد
کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه میخواهد
عطش دارم،تو درجریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد
💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐
☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸
#التمــاس_دعـا
❤️زندگیتون امام رضایی❤️
#لطفا_نشر_حداکثری
👈 #فوروارد_یادتون_نره 🌹
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
#لالہ_های_آسمونے
🔷بعد از #شهادت ايشان يك روز خيلي دلم گرفته بود و با عكسش درد و دل كردم. باز هم از آن حرفاي قديمي زدم، از تنهايي قبر و قيامت گفتم. همان شب خواب ديدم در يك جاي #تاريكي قراردارم، به سمت جلو شروع به حركت كردم، يكدفعه به داخل يك چاه بزرگ افتادم و تنه يك درخت هم به سمت من پرتاب شد. همان لحظه ديدم محمدآقا با #لبخندي كه به لب داشت دستم را گرفت و من را از چاه بيرون كشيد.
🔶محمد آقا به لحاظ اخلاقي، فردي صبور، #مهربان و با اخلاق بود. هميشه بنده را شرمنده اخلاق و رفتارش مي كرد. در طول مدتي كه با هم زندگي كرديم حتي يك بار هم خشم و #عصبانيتش را نديدم، جز يك بار، وقتي يكي از اقوام مطلب نادرستي را در خصوص مقام معظم رهبري عنوان كردند ديدم خيلي عصباني شد و همان لحظه يك جواب محكم، درست و دندان شكن به ايشان داد و خيلي خوب و به جا از #رهبري دفاع كرد.
🔷اهل نماز شب و #گريه هاي نيمه شب بود طوري كه گاهي از اوقات با گريه هاي نماز شب ايشان بنده براي نماز بيدار مي شدم، ميديدم دارد با خدا راز و نياز مي كند و #اشك ميريزد. يك قرآن توجيبي داشت كه هميشه همراهش بود و آنرا قرائت ميكرد. معمولاً هر زماني كه در زندگي با مشكلي مواجه ميشد، با ذكر صلوات حلش مي كرد. با اين ذكر زياد مانوس و محشور بود. يک روز برادر ايشان تصادف خيلي سختي داشتند. طوري كه همه فاميل از اين موضوع ناراحت بودند. اما محمدآقا خيلي #صبور و خونسرد بود. مي گفت تا خدا نخواد هيچ اتفاقي نمي افتد.
✍️ به روایت همسر بزرگوارشهید
#شهید_محمد_منتظرقائم🌷
#سالروز_شهادت
┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
🏴🏴🏴🏴
#رزق شب چهارم محرم
#طفلان_حضرت_زینب
یا زینب مدد
✦✦✦
خوبه هر جوونی از دنیا می خواد بره، آخرین لحظه مادر بالا سرش بیاد، چشماشو ببنده، خیلی مهمه جوون، مادر بالا سرش باشه، بابا خوبه، اما مادر چیز دیگه ای است، مادر که بیاد، اون آخر لحظه یه نازی می کنه، اما بچه های زینب (سلام الله علیها) هر چی منتظر موندند مادر نیومد … .
اینقدر این دو تا آقا غریب بودند، وقتی ابی عبدالله خواست بره میدان، بدن این دو را بیاورد، فرمود: عباس جان ! یا تو برو، یا من می رم، یکی باید بغل خیمه ها بمونه، لذا دیدند حسین (علیه السّلام) تنهایی، یکی رو بر این دست، یکی بر دست دیگر گذاشته از میدان می آید، ای غریب آقا … .
چه وداعی،چقدر جانسوز است!
کربلا؛« کرب ِوَالبُکاء» شده است
مادری پشت پرده ی خیمه
دست بر دامن دعا شده است
منبع:كتاب گلواژه های روضه
🌴کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 🌴👇👇
🔷⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
┄┅═══••✾❀✾••═══┅
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
به نیت سلامتی و تعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#صفحه_384
🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺
❄️🍃🌹🍃❄️
384_Page.MP3
1.03M
☘️🌺☘️
#فایل_صوتی_بسیار_زیبا
#صفحه_384_قرآن_کریم
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
درشفاعت شهدا دستِدرازی دارند👌
عکسشان را بنگر چــهره نازی دارند😍
مابه یادآوری خاطره ها محتاجیـم😭
ورنه آنانبه منوتو چه نیازیدارند👌
بیاد امام و شهدا صلوات
#صبحتون_شهدایی🌺🍃
@mabareshohada
#سیره_شهدا
شب حمله مشخص شد.
حسن شروع کرد به نوحه خواندن.
وقتی گفت ،
شهادت از عسل شیرین تر است
هق هقش ، بلند شد.
نشست روی زمین و زار زد ،
از اول روضه رفته بود سجده ، کف سنگر سه تا پتو انداخته بودند ،
سر که برداشت از اشک ، تا پتوی سوم خیس شده بود.....
#سردارشهیدحسن_باقری
📕 یادگاران ، ج ۴ص۹۵
🏴
@mabareshohada
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ #ڪتاب_عارفانه🌙(فوق العاده قشنگ) #قسمت_چهل_و_چهارم عمل عرفانی (دوستان شهید)
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#کتاب_عارفانه 🌙(فوق العاده قشنگ)
#قسمت_چهل_و_پنجم
🌿🌿🌿
نماز صبح را در مسجد امین الدوله خواندیم.
من دیدم که احمد آقا بعد از نماز به محل بسیج رفت و مشغول استراحت شد.
من بارها از خود ایشان شنیده بودم که خوابیدن در بین الطلوعین #مکروه است.
پس چرا احمدآقا...
بعد از نماز مغرب از ایشان همین موضوع را سوال کردم.
گفت : من دیشب به خاطر برنامه های بسیج کم خوابیده بودم.
ترسیدم به خاطر خستگی و کسالت ، در طی روز دچار #لغزش یا #برخورد_تند با دیگران شوم.
برای همین استراحت کردم.
کارها و اعمال عرفانی احمداقا برای همه ی شاگردان و دوستان درس عبرت بود.
هرکس به فراخور وجود خود از خرمن ویژگی های ایشان بهره میبرد و استفاده میکرد.
ایشان هیچ گاه گِرد #گناه نچرخید.
یک بار در نامه ای نوشته بود : ((مؤمن سنگینی معصیت را چون کوه اُحد بر روی شانه های خود حس میکند.))
همیشه توصیه میکرد گناه را #کوچک نشمارید و از انجام کار های نیک نهراسید.
در نامه ای که از جبهه برای یکی از دوستانش نوشته بود آورده :
امام صادق (علیه السلام) فرمودند : 🔻
در توصیه های شیطان به یارانش آمده است که سه خصلت در بنی آدم بگذارید تا من خیالم راحت شود.
1️⃣ کارهای #پُرمعصیت را نزد آن ها #کوچک جلوه دهید.
2️⃣ کارهای پسندیده و خوب را نزد آن ها
#سخت( و بزرگ)جلوه دهید(تا انجام ندهند.)
3️⃣ تکبر وخود پسندی را نزد آن ها به وجود آورید.
برادران محترم ؛ نکند خدای نکرده در این سه دام شیطان که در آن غوطه ور هستیم بیشتر آلوده شویم.
مؤمن واقعی اگر یک معصیتی انجام دهد،سنگینی آن را مانند کوه احد بر شانه اش حس میکند.
اما منافق اگر معصیتی انجام دهد،مانندکسی است که مگسی را از روی صورتش بلند کند.
«دیدار یار»
[جمعی از دوستان شهید]
بزرگان دین ما بر این عقیده اند که راه دیدار با مولا و صاحب و امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باز است.
حتی برخی از بزرگان راه وصول و ملاقات با حضرت را برای مخاطبان خود بیان می دارند.
اما همین علما می گویند :
اگر کسی مدعی دیدار با چهره ی دلربای حضرت شد و این را وسیله ای برای کسب شهرت و...قرار داد او را تکذیب کنید.
کما اینکه در این دوران، مدعیان دروغین ملاقات با حضرت زیاد هستند و دکان این افراد مشتری های زیادی دارد.
اما باید گفت انسانی که در اوج بندگی خدا قراردارد.
جوانی که با #گناه و معصیت میانه ای ندارد.
وشخصی که به خاطر خدا از لذات دنیا گذشته است، یقیناً مراتب کمال را یکی پس از دیگری طی خواهد کرد.
کسی که صبح هر روز بعد از نماز جماعت #دعای_عهد را ترک نمی کند.
هرجمعه با مشقت بسیار دعای ندبه را برگزار میکند ، کسی که به خاطر جشن نیمه شعبان بسیار تلاش میکند
همیشه برای نوجوانان از مولایش وامام زمان می گوید
این شخص با بقیه حسابش فرق دارد.
او اگر برای ما از باطن عالم و حقیقت اعمالمان می گفت بلافاصله ادامه می داد :
این ها را می گویم #که_شما_هم_بالا_بیایید.
نه اینکه به این #دنیای_ظلمانی
دل خوش کنید وخود را از فیض بزرگ عالم محروم کنید.
احمد آقا در سنین جوانی و نوجوانی به جایی رسیده بود که راه های آسمان را بهتر از راه های زمین میشناخت.
یکبار خیلی به او اصرار کردیم که احمد آقا شما امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را #دیده_اید❓
مثل همیشه خیلی زیرکانه از پاسخ به این سؤال شانه خالی کرد.
او با جواب های سطحی و اینکه همه باید مطیع دستورات آقا باشیم و مشاهده ی حضرت
#نشانه_ی_کمال نیست و... به ما پاسخ داد.
از طرفی شاید سن ما برای شنیدن و چنین مطلبی زود بود.
یکبار با احمد آقا و بچه های مسجد امین الدوله به زیارت قم و جمکران رفتیم.
در مسجد جمکران پس از اقامه ی نماز به سمت اتوبوس برگشتیم.
ایشان هم مثل ما خیلی عادی برگشت.
راننده گفت اگر می خواهید سوهان بخرید یا جایی بروید و...
یک ساعت وقت دارید.
ماهم راه افتادیم به سمت مغازه ها، یک دفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیابان شروع به حرکت کرد❗️
یکی از رفقایم را صدا کردم.
گفتم : به نظرت احمد آقا کجا میره⁉️
دنبالش راه افتادیم.
آهسته شروع به تعقیب او کردیم❗️
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی با کسب اجازه از
انتشارات ومولف برای تایپ.
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃🌺
27 سال داشت و اهل همدان بود. از آن بچه های دوست داشتنی که هر پدری آرزوی آن را دارد.
مظلوم، متین، خوش رفتار، درسخوان و ... به تازگی هم ازدواج کرده بود.
هر سال در ایام محرم به مناسبت شهادت سرور و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین علیه السلام در منزل پدریاش مراسم عزاداری برپا میکردند تا اینکه بنا بر گفته خودش:
یکی از همان روزها (محرم 1388)، بعد از مراسم خیلی خسته شده بودم آخرشب بود خوابیدم کمی قبل از اذان صبح بود که در خواب شهید علی چیت سازیان را دیدم، چند نفری هم همراه ایشان بودند که من نشناختم. ایشان رو به من کرد و گفت: حتما به مراسم شما می آیم و به شما سر می زنم.
درحالیکه لبخند قشنگی روی لبانش نقش بسته بود که زیبایی و نورانیت چهره اش را دو چندان می کرد. دلتنگی شدیدی مرا احاطه کرد و دوست داشتم که با آنان باشم، موقع خداحافظی گفتم: علی آقا من میخواهم همراه شما بیایم ، گفت: شما هم می آیی اما هنوز وقتش نرسیده است!
محمد غفاری در تاریخ سیزدهم شهریور 1390 در ارتفاعات جاسوسان منطقه سردشت و در درگیری مستقیم با گروهک تروریستی پژاک شهید و در گلستان شهدای همدان به خاک سپرده شد.
#شهید_محمد_غفاری
#شهید_مظلوم_نیروی_صابرین
#شهید_امنیت
#سالروز_شهادت
┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
🌷نوبت "والسابقین الے ارادته" است
خوشا کسانے که
به دریای حسین علیه السلام پیوستند،
ڪسانے لیاقت رسیدن به امام را یافتند
که اهل رقابت باشند.
هشت سال پیش در چنین شب و سحری مشیت خداوند ، گروهی را به #سردشت و ارتفاعات #جاسوسان کشید، وقت پاداش مجاهدتهای بندگان مخلص حضرت حق بود...
و چه پاداش و اجری بهتر از غلطیدن در خون در پیشگاه الله جل جلاله..
شهادتنامه ی عشاق امضا شده بود...🕊
#شهیدمحمدجعفرخانی خوابی دید :
مولایمان سیدالشهدا علیه السلام مژده وصل این شهید و یارانش را دادند.
فرمانده جعفرخانی یارانش را در جوار سیدالشهدا علیه السلام دیده بود.
🌷اسامی شهدا در ۱۳شهریور۱۳۹۰
#سردار_شهیدمحمدجعفرخانی
#شهیدعلی_بریهی
#شهیدمحمدغفاری
#شهیدیوسف_فدایی_نژاد
#شهیدحسین_رضایی
#شهیدصمدامیدپور
#شهیدمحمدمحرابی_پناه
#شهیدمصطفی_کمیل_صفری_تبار
#شهیدمسلم_احمدی_پناه
#شهیدمجتبی_بابایی_زاده
#شهیدمحمدمنتظرالقائم
#شهیدسیدمحمودموسوی
#یادشان کنیدباذکر #صلوات 🌹
┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
✨🏴✨
بازار حـُســـــین(علیه السلام )
در هم
مےخـرد
پیـر و جــوان را
حــبیب و وهــب را
┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
🍃🌷🕊
نماز خواندن
نماز خواندنش همیشه با طمانینه همراه بود، آرامش عجیبی در نماز خواندنش دیده می شد هیچ وقت عجله نمی کرد حتی اگر باید به کاری می رسید و انجام آن دیر شده بود...🍃با تواضع و خشوع کامل به نماز می ایستاد مانند گدایی که مقابل شاهی ایستاده باشد🌸...قنوت که می گرفت دستانش را بالاتر از حد معمول می آورد و گردنش را به سمت راست کج میکرد و آنچه می خواست را به خدا می گفت مطمئنم" اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک..." یکی از خواسته هایش بود...💔
نمازش را بلند می خواند اما وقتی به قنوت می رسید آرام و بی صدا چیزهایی می گفت طوریکه دیگر نمی توانستی حرف های خصوصی_اش را با خدا بشنوی سجده هایش را طولانی به جا می آورد و بعداز اتمام نماز بلافاصله و بدون اینکه حالاتش عوض شود تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) را می گفت خیلی از اوقات به اتاقش می رفت و با عبایی که برایش هدیه خریده بودم در خلوت نماز می خواند...🌹
همیشه مهر نمازش تربت کربلا بود و روی این قضیه خیلی مراقبت داشت و بعد از نماز بلافاصله روی تربت را می پوشاند و می گفت:شیطان منتظر است جایی تربت امام_حسین_(علیه السلام) را بدون پوشش پیدا کند واز آن استفاده ببرد.
راویت_از_همسرشهید
#شهید_سجاد_طاهرنیا
┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
🌷🏴🌷
یک شب بعد از هیئت فهمیدند که مسئول هیئت رفته و ممکن است دیگر هیئت برپا نشود.
در خانه🏡 اصغر جمع شدند. همان طور که نشسته بودند، محرم چایی☕️ اش را سرکشید و گفت:
«چرا ناراحتید مسئول هیئت رفته که رفته، مهم پرچم حضرت زهرا (سلام الله علیها) ست که باید بالا باشه.
اگر کسی نیست هیئت را نگه داره ما که هستیم. هر کاری می کنیم تا پرچم هیئت فاطمیون زمین نمونه.
به نظرم پول روی هم بگذاریم و هر هفته خانه یکیمون هیئت بگیریم.»
بچه ها از خدا خواسته قبول😃کردند و گفتند «خودت باید مسئول هیئت بشی»
قبول نمی کرد و می گفت من خادم هیئتم.
هر هفته خودش پرچم 🏴ها را می زد. چراغ💡 هیئت را شروع می کرد.
ایستگاه صلواتی راه می انداخت. نمایشگاه های مختلف برگزار می کرد.
به حضرت زهرا (سلام الله علیها) ارادت خاصی داشت.
همیشه آخر هیئت سفارش می کرد روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخوانند😔 تا روزی هیئت زیاد شود.
پنج شنبه ها بعد از سخنرانی🎙مداحی شروع می شد.
🌷 #شهید_مدافع_حرم_محرم_ترک
┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
💕🕊💕
💌#وقت_سلام ✋
نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه میخواهد
کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه میخواهد
عطش دارم،تو درجریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد
💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐
☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸
#التمــاس_دعـا
❤️زندگیتون امام رضایی❤️
#لطفا_نشر_حداکثری
👈 #فوروارد_یادتون_نره 🌹
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🏴🏴🏴
#رزق شب پنجم محرم
#عبدالله_ابن_الحسن _علیه السلام
هیچ کدام از شهدا قبل از عبدالله بن حسن (علیه السّلام) زمین خوردن حسین (علیه السّلام) را ندیدند، اینها به بابا رفتند، هیچ کس نبود با مادر وقتی قباله ی فدک را گرفت، زمین خوردن مادر را ببینه …
یا حسین مدد
یکی از شهدای کربلا ، عبدالله بن حسن است ، وقتی پدر بزرگوارش امام حسن مجتبی شهید شد ، عبدالله تازه به دنیا آمده بود ابی عبدالله برای او هم عمو بود و هم به منزله پدر .
روز عاشورا ، ابی عبدالله ، عبدالله را به خواهر بزرگوارش زینب سپرد عبدالله مرتب تلاش می کرد که خودش را به وسط معرکه برساند ولی عمّه اش زینب مانع می شد .
اما یک مرتبه عبدالله خودش را از دست زینب رها کرد و گفت : به خدا قسم از عمویم جدا نمی شوم . آمد خودش را به دامن عموی بزرگوارش انداخت ، ابی عبدالله او را در آغوش گرفت . در همین لحظات بود یکی از دشمنان آمد ضربتی به امام حسین بزند تا شمشیرش بلند کرد عبدالله دست خودش را سپر قرار داد در نتیجه بعد از فرود آمدن شمشیر دستش به پوست آویخته شد در این مقطع فریاد زد : یا عماه ! عمو جان ! دیدی با من چه کردند 1 ابی عبدالله برادر زاده را در آغوش گرفت فرمود : عزیزم صبر کن به زودی به جد و پدر و عموهایت ملحق می شوی . هنوز دلجویی امام تمام نشده بود که حرمله ملعون گلوی نازکش را هدف تیر خود قرار داد در آغوش عمو به شهادت رسید 2.
1. شهید مطهری ، حماسه حسینی ، ج 1، ص 312 – 310 .
2. سوگنامه آل محمد ، محمد اشتهاردی ، ص 289 .
🌴کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 🌴👇👇
👇
🔷⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
@mabareshohada 🍃🌺
┄┅═══••✾❀✾••═══┅
11[1] (1).mp3
1.17M
✧ در سوگ ماهتاب ✧✦•
🌙 شب پنجم ماه حزن و ماتم
🏴 مرثیه #عبدالله_ابن_الحسن علیه السلام
🎤 مداحی بسیار زیبا
عمه عموی من غریبه
🔷🔸ڪانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا🔸🔷
@mabareshohada
385_Page.mp3
856K
☘️🌺☘️
#فایل_صوتی_بسیار_زیبا
#صفحه_385_قرآن_کریم
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
به نیت سلامتی و تعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#صفحه_385
🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺
❄️🍃🌹🍃❄️
༻﷽༺
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله🌷
اے دیدنٺ بهانہترین خواهش دلم
فڪرے بڪن براےمن و آتش دلم
دسٺ ادب بہ سینۂ بیتاب مےزنم
صبحٺ بخیر حضرٺ آرامش دلم
#سلامارباب❤️
#صبحتونحسینے
🏴
@mabareshohada
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ #کتاب_عارفانه 🌙(فوق العاده قشنگ) #قسمت_چهل_و_پنجم 🌿🌿🌿 نماز صبح را در
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#کتاب_عارفانه 🌙(فوق العاده قشنگ)
#قسمت_چهل_و_ششم
هیچ سر و صدایـے از سمت ما نمی آمد.
یڪ دفعہ احمد آقا برگشت و گفت: چرا دنبال من مے آیید!؟
جا خوردیم.
گفتم:
شما پشت سرت رو مے بینی❓
چطور متوجہ ما شدے؟ احمد آقا گفت: کار خوبی نکردید. برگردید.
گفتیم:
نمی شه، ما با شما رفیقیم.
هر جا برے ما هم می یایم، در ثانی اینجا تاریک و خطرناکہ، یک وقت کسے، حیوانی، چیزی به شما حمله می کنہ...
گفت:
خواهش می کنم برگردید. ما هم گفتیم: نه، تا نگی کجا می ری ما برنمی گردیم❗️
دوباره اصرار کرد و ما هم جواب قبلی...
سرش را انداخت پایین.
با خودم گفتم:
حتماً تو دلش داره ما رو دعا می کنه!
بعد نگاهش را در آن تاریکی به صورت ما انداخت و گفت: طاقتش رو دارید❓ می تونید با من بیایید⁉️
ما هم که از همه ی احوالات احمد آقا بی خبر بودیم گفتیم :
طاقت چی رو، مگه کجا می خوای بری⁉️
نَفسی کشید و گفت: #دارم_میرم_دست_بوسی_مولا.
باور کنید تا این حرف را زد زانوهای ما #شُل_شد. ترسیده بودیم. من بدنم لرزید.
احمد این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین طور که از ما دور می شد گفت: اگه دوست دارید بیاید بسم الله
نمی دانید چه حالی بود.
شاید الان با خودم می گویم ای کاش می رفتی اما آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود. با ترس و لرز برگشتیم.
ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس می آید.
چهره اش بر افروخته بود. با کسی حرف نزد و سر جایش نشست.
از آن روز سعی می کردم بیشتر مراقب اعمالم باشم.
بار دیگر شبیه این ماجرا در حرم حضرت عبدالعظیم پیش آمد.
🌿🌿🌿
یڪے از برنامه هاے همیشگے و هر هفته ی ما زیارت مزار شهدا در بهشت زهرا( سلام الله علیها) بود.
همراه احمد آقا مےرفتیم و چقدر
استفاده می کردیم.✅
خاطرم هست که یکی از هفته ها تعداد بچه ها کم بود.
برای ما از ارادت شهدا به معصومین علیهم السلام و مقام شهادت و... می گفت.
در لا به لای صحبت های احمد آقا به سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمی شناختم.
همانجا نشستیم. فاتحه ای خواندیم. اما احمد آقا گویی مزار برادرش را یافته حال عجیبی پیدا کرد❗️
در مسیر برگشت آهسته سؤال کردم:
احمد آقا آن شهید را می شناختی❓ پاسخ داد: نه❗️
پرسیدم: پس برای چه سر مزار او آمدیم؟
اما جوابی نداد. فهمیدم حتماً یک ماجرایی دارد!
اصرار کردم.
وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: اینجا #بوی_امام_زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را می داد.
مولای ما قبلاً به کنار مزار این شهید آمده بودند.
البته چند بار برای من گفت:
اگر این حرف ها را می زنم فقط برای این است که #یقین شما زیاد شود و به برخی مسائل اطمینان پیدا کنی.
و تا زنده ام نباید جایی نقل کنی.
احمد آقا در دفترچه یادداشت و سررسید آخرین سال خود نیز از این دست ماجراها نقل کرده است.
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی با کسب اجازه از
انتشارات ومولف برای تایپ.
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺