{چون فرو بندم دوچشمم منظرِچشمم تویی👀🔗💕}

#قفلی🚶‍♂! عاشق نشویا دگر دل ندهیا آدمک‌ ساده‌بمان‌‌ ساده‌بمان‌بچه،نشیا(: !

یه چند نفر میفرستن اینور؟(:🚶‍♂ #فور

+ و چه شیرین است یادت ؛ تلخیِ زندگی ام باشد :) !

تو میدانی که من بی تو نخواهم زندگانی را ؛ - مولانا‌‌

هممون اولین شب آشناییمون با یه نفر تا صبح نخوابیدیم و شبو با فکر اون صبح کردیم :)! -شبت‌بخیر🌚🌵

اندوه من اینست ڪه در دفتر شعرم یک بیت به زیبایی چشم تو نـدارم🍁😍 『مَبـه‍‌‌وت|ᴍᴀʙʜᴏᴛ』

هرکه خواهد در حق ما هر چه خواهد گو بگوید ما نمی‌داریم دست از دامن دلدار خویش - سعدی🌱

دستت را که میگیرم می دانم ناب تر از تو دست های تو دستی نیست!🥺💚 『مَبـه‍‌‌وت|ᴍᴀʙʜᴏᴛ』

عاشقی از داغ غیرت مُرد و با خونش نوشت : دل نمی‌بندی ولی محبوب دل‌هایی چقدر( :

اگرچه در دل من اشتياق ديدن توست هميشه روى لب تو خدا نگهدار است . . !

‏- دکتر گفت ۴۸ ساعت طول می‌کشه تا دارو از بدنتون خارج شه . + چقدر طول می‌کشه تا خاطره‌ی‌یه‌ آدم‌از‌ وجودت‌ بره‌بیرون؟!'( :💔

👀🌿

توبه کردم که دگر شعر نگویم همه عمر اگر‌این‌ عشق‌غزل‌خیز‌تو‌ رخصت بدهد...❤✨ 『مَبـه‍‌‌وت|ᴍᴀʙʜᴏᴛ』

خیلی سخته تظاهر به بی‌تفاوتی وقتی دلت داره از جاش کنده میشه : )﮼‏

خودت رو از کسی دریغ نکن ! شاید واقعا کسی به امید تو زندگی میکنه . .( :

—

-اون روزا خیلے قشنگ بود، همیشه با خودم میگم کاش هیچوقت تموم نمیشد،ولے خب هیچۍ همیشگے نیست؛ آدما عادت میکنن،دوست ندارن روزاے خوبشون تَموم بِشہ، ولے هیچوقت این اِتفاق نمیفته .همیشہ دلم میخواست با ڪارهایے که میکردی زیر چشمی بهم نگاه میکردے و بعضی مواقع میخندیدی بیای بگی عاشقتم ولے... اینا همش یه خیال بود،اره یه خیال تویے ڪه اصلا جواب سلام منو نمیدادی من چه توقعی باید داشته باشم،ڪه دوسم داشته باشے یادمه به هر درے خودمو میزدم که بیام ببینمت،سختیش اینجاس فقط،من هشت سالم بود عاشقت شدم دقیقا هشت سالہ هنوزم‌دوست‌دارم ولے‌نمیدونم با چہ دلے عاشقت شدم،عاشق کسے ڪه دشمنه جونمه . . (: عاشق ڪسی وقتی منو میبینه خودشو به اون راه میزنه،میدونم دلیل این کارات چی بود،دلیل این بود ڪه با حرفاشون پیش تو منو بد کردن کاری کردن ڪه حاضر نیستی یک ثانیه ببینی منو روزی ڪه برام خبر اوردن رفتے دل دادی بہ اون دختری ڪه هر روز تو مدرسه باهاش چشم تو چشم میشم،همون روز همون لحظه دلم سیاه شد‌ازش میدونم اون تقصیری نداره،مقصر اصلے تویی خب دلہ دیگه میگیره . . ڪاش توهم مث بقیه برام غریبہ بودے و دیگہ هیچوقت نمیدیدمت [اگر مغرور بی اعصاب نبودے قید خودم میزدم بهت میگفتم ڪه عاشقتم ولی حیف . . ] دیگہ کار از کار گذشت تو رفتے دل دادے به یکی دیگہ دل دادی به کسی کہ حتے تو رو نمیخاد ،قبولت نداره رفتے و برات آرزو میڪنم با فرصت دادن به آدمی که قبولت نداره پشیمون نشے مَن عاشق او بودم ، و او عاشق او .. [بہِ قلمِ ʜ.ɴ تاریخ=۱۴۰۱/۷/۲۱]

هم آمدنت را دوست داشتم ‏هم انتظار آمدنت را؛ ‏حالا بگو ‏تو زيباترى ‏يا انتظار آمدنت؟|❥︎ 『مَبـه‍‌‌وت|ᴍᴀʙʜᴏᴛ』