eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
5.3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
28 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن ارتباط با ادمین تبادل وتبلیغ @yazaahrah
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارشنبه تون متبرک به ذکر پرنور💚🌼 🌼 صلـوات 🌼 بر حضرت مُحَمَّدٍ و خاندان مطهرش 🌼 💚اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌼وَ آلِ مُحَمَّدٍ 💚وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @madadazshohada🌸🍃
سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت 🌸 🗓 امروز  چهارشنبه ☀️  ۲۴ مرداد   ١۴٠۳   ه. ش   🌙 ۹ صفر   ١۴۴۶  ه.ق 🌲   ۱۴ آگوست  ٢٠٢۴   ميلادی @madadazshohada🌷🍃
🌺توسل به امام جواد در روز چهارشنبه🌺 سلام🌷 .@madadazshohada . دوستای خوبم،امروز یه توسل خیلی مجرب به امام جواد داریم😍خودم که عاشقشم😁😉 .@madadazshohada . 🤔حالا چطوریه این توسل؟ . 👈در روز چهارشنبه . 👈بعد از نماز ظهر وعصر . 👈دورکعت نماز به نیت هدیه به امام جواد خونده بشه (دقیقا مثل نماز صبحه فقط نیتش فرق داره) . 👈بلافاصله بعد از نماز،۱۴۶مرتبه این ذکر گفته بشه: . 👈ماشاالله لاحولَ ولا قوةَ الّا بالله . 👈وبعدش حاجتتون رو میخواید. . . ✅بچه ها این توسل به امام جوادخیلی خیلی مجربه وخیلیا ازش حاجت گرفتن،حتما بخونید 🤗 . ✅این پست رو سیو کنید تا گمش نکنید،برای دوستای گُلتون هم بفرستید. ‌. ✅من هرهفته چهارشنبه ها یاداوری میکنم تا هممون بخونیمش هرهفته. . ✅بچه ها امام جواد خیییییلی مهربوووووونه ،مطمئن باشید توسل کنید نتیجه میگیرید،پس با ناامیدی نخونید،با امیدواریِ کامل متوسل بشید😍😍😍 . . دعا برای سلامتی وظهور امام مهربونمون یادمون نره♥ https://eitaa.com/madadazshohada ⭕️ما هر چهارشنبه به نیابت شما انجام میدیم جهت سفارش به آیدی👇👇👇👇 @yazaahrah
حاجت روایی شما با نماز توسل به امام جواد در چهارشنبه ها ❤️😍 حتماامروز بخونید🙏 @madadazshohada
🪴 🌿﷽🌿 ضامن معتبر (این داستان مربوط به سه دهه پیش است که از زبان علامه حسن‌زاده آملی نقل می‌شود) اذان مغرب نزدیک بود و من باید برای نماز مغرب و عشاء آماده می‌شدم، به طرف اتاق رفتم، گنجه را باز کردم. سفره خاک را برداشتم و گشودم، کف دست‌هایم را با خاک،‌ آشنا ساختم، تکاندم و بر صورت کشیدم؛ از بالای پیشانی تا زیر ابروان و ... بله، من تیمم کردم، 5 سال بود که تیمم می‌کردم، دیگر خسته شده بودم. آب برای چشمانم ضرر داشت و من هم سخت به آن‌ها نیازمند بودم. بدون چشم که نمی‌شود مطالعه کرد، تدریس کرد، نوشت و یا حتی به خوبی راه رفت. یک عالم دینی و یک محقق علمی، اگر پا نداشته باشد، می‌تواند به کارش ادامه دهد، ولی بدون چشم هرگز! پزشک معالجم می‌گفت: اگر به چشمانت نیاز داری، نگذار قطره‌ای آب به آن برسد. درست به خاطر دارم که شب چهارشنبه، اول اسفندماه سال 1363 هجری شمسی بود. نماز که خواندم سفره شام پهن بود. مثل همیشه شام مختصر و سبکی تناول کردم اما در عین حال، مزاجم بنای بهانه را گذاشت و در آن هوای سرد مرا به داخل حیاط کشاند و تا ساعت 12 شب به پیاده‌روی و قدم زدن وا داشت. بدجوری خسته شده بودم و خواب هم به من فشار می‌آورد، ولی من سعی می‌کردم تا حد امکان دیرتر به رختخواب بروم تا اندکی غذایم هضم شود. بالاخره به رختخواب رفتم. هنوز سرم به بالش نرسیده بود که خوابم برد، خوابی عمیق و شیرین. خودم را در محضر ولی ‌الله‌ الاعظم، حضرت امام علی بن موسی‌الرضا (علیه السلام) دیدم، خواستم چیزی بگویم اما جرأتش را پیدا نکردم، آقا با نگاهی مملو از مهر و محبت به من نگریست و با اشاره دست و گاه خود به من فهماند که؛ چرا این روزها کمتر خود را به ما نشان می‌دهی؟ سعی کردم چیزی بگویم. می‌خواستم عرض کنم که آقا، خودتان که بهتر می‌دانید این روزها چقدر مشغول تدریس و تألیف بوده و گرفتارم، البته همه اینها هم در جهت خدمت به شما است، ولی ... ولی در عین حال چشم! اطاعت می‌کنم. همین صبح زود به زیارت بی‌بی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) مشرف خواهم شد و عذر خواهم خواست، حق با شماست. مدتی است که به زیارت بی‌بی مشرف نشده‌ام... توی همین افکار غوطه‌ور بودم که آقا، بزرگوارانه، مسیر سخن را تغییر داد و اجازه نداد که بیش از آن خجالت بکشم و فرمود: ما ضامن چشمان توایم، ناگهان از خواب بیدار شدم، به سوی شیر آب رفتم و با خیال راحت وضو گرفتم، دیگر هیچ بیم و واهمه‌ای از جهت چشمانم نداشتم زیرا معتبرترین ضامن، آن را ضمانت کرده بود، همان آقایی که به «ضامن آهو» معروف است. دیگر چشمانم درد نمی‌کردند و اکنون نیز که چند سال از آن زمان می‌گذرد از هر جهت سالم‌اند، هیچ شکی ندارم که تا آخر عمر، چشمانم سالم بوده و بینایی خوبی خواهم داشت. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🪴 🪴 🪴 🪴 💞فقط‌عاشقای‌ . @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بدن مطهرش پس از ۸ سال شناسایی شد و آوردن..
در چهارم آذر سال ۱۳۹۴ «حمید سیاهکالی مرادی»، «زکریا شیری» و «الیاس چگینی» در نبرد با گروه‌های تکفیری در سوریه شهید شدند
آقاالیاس از شهادتش خبر داشت ، چون من معتقدم امضای شهادت آقا الیاس رو خانم حضرت معصومه(س) امضاء کردند. دلیلش هم سفری بود که مردادماه همون سال ۹۴ به قم داشت. برای آموزش یک دوره عقیدتی رفته بود قم. وقتی برگشت دیگر اون آقا الیاس سابق نبود؛ کاملاً فرق کرده بود؛ عوض شده بود؛ اون آقا الیاسی که دائماً شوخی می‌کرد و فقط می‌گفت و می‌خندید دیگه آروم شده بود. ساکت شده بود و کم حرف. مهربانی‌هاش هم چند برابر شده بود و نگاه‌ها و رفتارهاش کاملاً جور دیگری بود و من این تغییر رو خیلی ملموس حس می‌کردم. ◀️بحث رفتن به سوریه هم که اصلاً مطرح نبود. من دائم به خودم‌ می‌گفتم چرا آقا الیاس اینطوری شده؟ چرا اینقدر آروم شده؟ چرا کم حرف می‌زنه و همه‌اش توی خودشه؟ نکنه اتفاقی افتاده و داره از من پنهان‌ می‌کنه؟ اصلاً فکرم به سمت هیچی نمی‌رفت و برام خیلی سئوال بود. یاد حرف یکی از اقواممون می‌افتم که یکبار برای خنده و شوخی به من می‌گفت: به من نگاه کن بگو اگر من سوریه برم شهید می‌شم؟ منم خندیدم و گفتم: اینو خانومتون باید بگه چون موقع رفتنتون حالاتتون فرق می‌کنه..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 بسم الله الرحمن الرحیم 💚 💠 لبیک حق: ۴۰ سالگی 💠مزار: گلستان شهدای اصفهان، قطعه خیبر۲، ردیف۴، شماره ۴ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 💖 کانال مدداز شهدا https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🕊🌷 شهید والامقام عبدالرسول زرین در سال 1320 در روستای قلعه گل از توابع استان کهکیلویه و بویر احمد دیده به جهان گشود. 🌹🍃وی در ۴ سالگی پدر و در سن ۶ سالگی مادرش را از دست داد، سرپرستی او را دایی اش بر عهده گرفت. ✨شهید زرین در سن ۱۶ سالگی به اصفهان نقل مکان کرد و مشغول کار در مغازه لباس فروشی شد. بعد از مدتی کار و تلاش تشکیل خانواده داد. همسری مومن و صبور برگزید و خداوند ۷ فرزند به او هدیه داد. ✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 💥شهید عبدالرسول زرین با شروع جنگ، راهی غرب کشور شد و بعد از آن به جبهه جنوب اعزام شد و در کنار سردار شهید حاج حسین خرازی به نبرد پرداخت. 🌟او را گردان تک‌نفره صدایش می‌کردند. این لقب را فرمانده اش شهید خرازی به او داده بود و همیشه می‌گفت بعد از توکل به خدا و اهل‌بیت (ع)، امیدم به دستان عبدالرسول است. 💥 شهید عبدالرسول زرین اعجوبه بود برای خودش تا جائیکه برای پیدا کردن او بهترین تک‌تیراندازهای دنیا را اجیر کرده بود و میان بعثی‌ها به «صیاد خمینی» معروف شده بود. 🌟 زرین در مدت حدود ۴ سال حضورش در جبهه‌ها بیش از ۳ هزار تیر شلیک کرد. معتقد بود تیرها از بیت‌المال تهیه می‌شود و نباید خطا رود. 💥او دوره نظامی چندانی ندیده بود، اما مهارت زیادی در هماهنگ کردن امور جنگی داشت. عبدالرسول عادت زیبای دیگری هم داشت؛ هر بار که می‌خواست دست به اسلحه شود اول وضو می‌گرفت و با ذکر این آیه از سوره انفال که آمده است: «وَمَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ...؛ چون تو تیر (یا خاک) افکندی نه تو بلکه خدا افکند» تیر را شلیک می‌کرد. بعد هم تعداد تیرها را در دفترش می‌نوشت. معتقد بود نباید اسراف شود؛ برای همین همه دقت خود را برای تیراندازی به‌کار می‌گرفت. 🌟شهید خرازی، عبدالرسول را دست راست خود می‌دید. حضور او در جبهه امنیت‌خاطری بود برای رزمنده‌ها. 💖 کانال مدداز شهدا 💖 @madadazshohada ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ « »