🔷چند قدم از طرف مادر بزرگم در مسیر اربعین قدم برداشتم..
۵کیلومتری کربلا خوابیدیم.
خوابش دیدم
خووووشحال اومد
گفت قدمهات بهم رسید
خییییلی جام خوب شد..
✅زوار اربعین ، در ثواب قدمهاتون ، اموات و شهدا و اجدادتون یادتون نره
✍🏻قاضی زاده
استاد پناهیان:
این بی قراری دل ها در اربعین
مصداق همان آرام نگرفتن خون
امام حسین(؏) تا ظهور است
و هرچه به ظهور نزدیک تر می شویم
این التهاب بیشتر می شود ...
#امام_زمان
#اربعین
#اربعین_۱۴۴۵
@madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 گریه صاحب موکب و مادرش در یکی از نقاط جنوبی عراق به دلیل اتمام عبور زوار اربعین از منطقه آنها و تمام شدن توفیق خدمت به زوار سیدالشهداء علیه السلام...
اشکم دراومد ،ماکجاو...
#حب_الحسین
#اربعین۱۴۴۵
#اربعین
@madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک زندگی چطور متلاشی می شود، وقتی که دستور خدا توش عمل نشود...
@madadazshohada
داستان زن بی حجابی که به شوهرش خیانت کرد . بی حجابها تو خونه بمونن با پرتوقعیشون شوهرشون رو آزار میدن تا جایی که مجبورن زنشون رو بفرستند سر کار. سر کار میفرستن خیانت میکنن...
#حجاب
@madadazshohada
✍ مگه احترام به مادر از این شگفتانگیزتر هم هست؟
#متن_خاطره
منتظر بودم مجتبی از جبهه برگرده. اما شب شد و هر چه انتظار کشیدم نیومد و خوابم برد. صبحِ زود پا شدم تا برم نون بگیرم. همه جا رو برف پوشانده بود. دربِ خونه رو که باز کردم ، دیدم پسرم توی کوچه رویِ برف نشسته و به خواب رفته. بیدارش کردم و گفتم: کی از جبهه برگشتی مادر؟!!! سلام کرد و گفت: نصف شد رسیدم. گفتم: پس چرا در نزدی تا بیام باز کنم و بیای داخل؟ گفت: مادر جان! ترسیدم نصف شب با در زدنِ من هُل کنید و از خواب بپرید، واسه همین دلم نیومد بیدارتون کنم. پشت در خوابیدم که صبح بشه...
📌خاطرهای از زندگی شهید مجتبی خوانساری
📚راوی: مادر شهید
#احترام_به_والدین
#شهیدخوانساری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕شهیدخوانساری💕بودیم
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
*برادر شهید*
🌺 مدد از شهدا 🌺
@madadazshohada #کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_اول_پدرانه✍ عملکت به على اكبر شماءکه سن وسال تازه فهم
@madadazshohada
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_اول_پدرانه✍
خجالت میکشم باور کنید وقتی مداح جلسه به من نگاه می کند و روضه ی علی اکبر شما را می خواند از خ.جالت آب میشوم من کجا و شما کجا، ولی راستش روزی که توی معراج شهدا نشستم کنار پیکر ،نوید همه ی روضه هایی که تا آن سن و سال از علی اکبر شما شنیده بودم برایم زنده شد. تازه فهمیدم وقتی این همه سال روضه خوان میگفت که شما کنار پیکر جوان رشیدت نشسته ای و گفته ای علی الدنیا بعدک ،العفا چه حالی داشتی تازه نوید من كجا و علی اکبر شبه پیغمبر شما کجا! ولی خب ما پدرهای شهید دلمان به همین خوش است. به اینکه ذره ای از دریای داغ شما را چشیده ایم فقط ذره ای آن روز توی ،معراج نمیدانم چرا دلم خواست کنار پیکرش دراز بکشم و بغلش کنم توان نشستن نداشتم اصلاً دستم را انداختم دور پیکر کفن پیج شده اش و با صدای بلند گریه کردم مثل بچه ای که مادرش را از دست داده باشد. بوسیدمش قربان صدقه ی قدو بالایش رفتم منزل جدیدش را تبریک گفتم چه روزی بود روی زمین نبودم انگارهیچ وقت به چنین لحظه ای فکر نکرده بودم حتی وقتی نوید بار آخر از سوریه زنگ زد و گفت که تاچند روز نمیتواند زنگ بزند آن روز هم به شهادتش فکر نکردم به این فکر کردم که قرار است طبق روال هر ساله اش برود پیاده روی اربعین بیاید پیش شم
ا.
@madadazshohada
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗/ #پارتپنجم✨
🌷خاطره شهادت🌷🕊
🕊🌻🌿
《همسر سپهبد علی صیادشیرازی بعد از ترور همسرش در خاطرهای وضعیت جسمی و روحی شهید، یک روز قبل شهادت را اینطور روایت کرد:》
«یادم هست شب قبل از شهادتش -۲۰ فروردین ۱۳۷۸ - را در مشهد بود. آن روزها مادرش مریض بود. شب را تا صبح در بیمارستان و کنار مادر مانده بود و روز بعدش را آمده بود تهران.
خیلی خسته بود با این حال مقداری به درس ریاضی بچهها رسیدگی کرد.
صبح روز شهادت ساعت ۶:۳۰ بامداد، با من خداحافظی کرد اما من به دلیل مشغله کاری متوجه خداحافظی اش نشدم و او رفته بود.
هنوز دقایقی از رفتنش نگذشته بود که صدای شلیک گلوله آمد و من با این تصور که بچهها در کوچه ترقهبازی میکنند توجهی به صدا نکردم اما به دنبال صدای شلیک، فریاد و گریه پسرم مهدی بلند شد که «مامان بیا بابا رو کشتن.»
سراسیمه از خانه بیرون پریدم، علی غرق خون، پشت فرمان ماشین به همان حالت نشسته، چشمهایش بسته بود، مثل وقتهایی که از فرط خستگی، روی صندلی خوابش می برد.
آن قدر شوکه شده بودم که حتی نتوانستم کسی را صدا بزنم. برگشتم داخل منزل، گوشی تلفن را برداشتم و به چند نفر زنگ زدم اما هیچ کس جواب نداد وقتی دوباره به کوچه برگشتم همسایهها علی را به بیمارستان برده بودند.
بچهها را که نگران پدرشان بودند، دلداری دادم و راهی مدرسه کردم. گفتم:
«بابا تیر خورده اما اتفاقی نیفتاده» در حالی که میدانستم علی همان لحظه به شهادت رسیده است.
خواب دیده بود یکی از دوستان شهیدش آمده و او را با خود برده است. از شبی که این خواب را دید تا آن صبح که آرام و راحت روی صندلی ماشین خوابیده بود، کمتر از یک ماه نگذشت که به آرزوی دیرینش رسید.»
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
@madadazshohada
16.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هر_صبح_یک_سلام✋
روزت را زیبا کن!
عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم❤
@madadazshohada
مَن عاشِقانه هایِ خودم را دوشَنبه ها
با یاحَسَن به "فاطِمه" تَقدیم می کُنَم
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#اربعین
#شاهچراغ
@madadazshohada
🖤سلام دوستان
امروز سالگرد مادر عزیزم( مرحومه زینب دودانگه) هستش...
منت روی سر بنده بزارید با یک فاتحه وصلوات ویک ذکر یا حسین مهمانش کنید....
خیر ببینید
یا حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
جواب قابل تامل پسران بیادبی که به ناموس مردم در خیابان تعدی میکنند!
@madadazshohada
وقتی از آنها پرسیده میشود که شما سراغ چه دخترانی میروید؟!
قاضی زاده:
❤️اثر یک زیارت امام حسین ؛
یکی از پسرهای فامیل رو برادرم یک بار برد اربعین ،
زمین تا آسمون تغییر کرد..
الان سال ها گذشته اما خدا رو شکر تغییر نکرده،نماز خون شد
پایه ثابت کار خیر شد
امام حسینی
الان هر ماه پول واریز می کنه برای کار خیر
مشکل این همه جای امام حسین تصمیم می گیرن
کی باید بره کی نباید بره
امام حسین یکی میبره قدرت تواناییش ایمانش قوی تر کنه برای کارهای بزرگ
یکی می بره طعم عشق بچشه
امام حسین می دونه این سالها زمان میبره تا آدم بشه ، امام با یک زیارت میبرتش آخر میشه عاشق امام حسین
یکی میبره اتمام حجت کنه
یکی می بره پاکش کنه..
کاش یک ذره به امام حسین اعتماد داشتید..
جوانان و خانوادتون ببرید بسپرید دست امام حسین علیه السلام..
🔷استاد ما میفرمود ؛
اگر جوان نا اهل داری یکبار ببرش کربلا ، اگر درست شد الحمدلله
اگر درست نشد ، دیگه این شخص اصلاح شدنی نیست..
✍🏻قاضی زاده
@madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش آمدید از همه دنیا
محبت حسین جمعمان میکند
خوشآمد گویی عراقیها به زائران اباعبدالله
این مداح عراقی نفس حقی داره انصافا
#حب_الحسین_یجمعنا
@madadazshohada
شهید رجائی در سال 1312هجری شمسی، در قزوین متولد شد. در سن 4 سالگی از نعمت داشتن پدر محروم شد و تحت تکفل مادری مهربان قرار گرفت. درسال 1327 به تهران مهاجرت کرد و سال بعد وارد نیروی هوائی شد. در مدت 5 سال خدمت در نیروی هوائی، دوره متوسطه را با تحصیل شبانه گذراند. در سال 1335 به دانشسرای عالی وارد شد و دوره لیسانس خود را در رشته ریاضی به پایان برد و به سمت دبیر ریاضی در وزارت فرهنگ استخدام گردید.
در اردیبهشت 1342 به علت فعالیتهای سیاسی علیه رژیم طاغوت دستگیر و 50 روز زندانی شد. پس از آزادی با شهید باهنر به سازماندهی مجدد هیئت موتلفه پرداخت و داوطلبانی را به جبهه فلسطین اعزام کرد. پس از بازگشت در سال 1353 دستگیر و دو سال در زندانهای انفرادی رژیم پهلوی انواع شکنجه ها را تحمل نمود.
شهید رجائی در سال 1358، مسئولیت وزارت آموزش و پرورش را به عهده گرفت و به دنبال تمایل مجلس در تاریخ 18/5/1359 به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران به مجلس معرفی و با رأی قاطع به نخست وزیری انتخاب شد و با عزل بنی صدر از جانب امام به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران معرفی گردید و سرانجام در هشتم شهریور ماه 1360 توسط ایادی دشمنان انقلاب به فیض رفیع شهادت نائل آمد. اگر بخواهیم بهتر و دقیق تر به زندگی شهید رجایی نگاه کنیمچیزی که بیشتر به چشم میآید، سخت کوشی اوست.