🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕شهید اکبر اقابابایی💕بودیم
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
*برادر شهید*
🌺 مدد از شهدا 🌺
@madadazshohada 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @madadazshohada به شرط عاشقی پارت بیست و نه علی روی زمین کنار بقیه نشست.ب
@madadazshohada
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#به_شرط_عاشقی
پارت سی
@madadazshohada
علی وحسین کنار هم نشسته بودندوهردوناراحت به رمین خیره بودند.
_طفلی زنش حسین...چی میکشه...
+آره...
صحنه شهادت محمد جلو چشمش آمد.شروع کرد به اشک ریختن.
_حسین میگف حضرت زینب اومده.
..خدایا....خودت به خانوادش صبر بده.
+میگف امشب ازامام علی(ع)شهادتمومیگیرم...قبل اینکه بخواد،امام علی داد بهش.
_حسین....یچیزی بهت میگم..اگه شهید شدم برسونش به ماماینا...وصییته..
+ب....بگو...
_به ماماینابگواگه شهید شدم بیشتر از همه حواسشون به سمیه باشه....دورشو بگیرن...نذارن زیاداذیت شه...تنهاش نذارن.اون طاقتشو نداره...
سرش راروی شانه حسین گڋاشت و هق هق کرد:همسرای شهداچجوری تحمل میکنن حسین؟
اون اولای عقد،یه شب اومدن خونمون...سمیه داش سالاد خرد میکرد..دستشو برید..داشتم سکته میکردم حسین....طاقت نداشتم اونطوری ببینمش...چطوری تحمل میکنن عشقشون....تمام زندگیشون....بره شهید شه.
+بنظر من اونااجرشون بیشتر از خود شهداس.
_حسین بعدمن سمیه چیکارمیکنه؟؟چطوری زندگی میکنه؟؟نباید میاوردمش توزندگیم.بعدمن چقد میخواد سختی بکشه!!
+خداخودش طاقتشو میده علی.مطمئن باش.خودش حواسش هس به خانمت.
_میدونم....فقط این یکم دلمو گرم میکنه.اینکه خداحواسش هس به بنده هاش.هوامونو داره،نمیڋاره تنهابمونیم.....محمدوکی میبرنش ایران؟
+نمیدونم.باید از فرمانده بپرسیم.....
به قلم🖊️:خادم الرضا
@madadazshohada
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@madadazshohada
🌸🌸🌸🌸🌸
به شرط عاشقی
پارت سی ویک
@madadazshohada
مانتوی مشکی اش را باشلوار لی مشکی وروسری مشکی پوشید.چادرمشکی ساده اش راهم پوشیدوکیفش را دردست گرفت.ازاتاقش خارج شد.سینا هم ازاتاقش خارج شد:اماده ای سمیه؟
+بله داداش،بریم.
ازپدرومادرشان خداحافظی کردند وازخانه خارج شدند.امشب شب بیست و سوم ماه رمضان است.سمانه خانم وآقا مهدی باهم به مسجد میرفتندوسمیه هم باسینا به بیت رهبری میرفتند.بعدازچهل وپنج دقیقه به بیت رسیدند.سمیه ازسینا خداحافظی کردوبه سمت زنانه رفت.گوشه ای نشست وقرآنش رابازکرد وشروع کردبه خواندن سوره عنکبوت.حین خواندن اشک هایش فروریختند.قرآن رابست،سرش راروی زانوهایش گذاشت وهق هق کرد.بین گریه هایش گفت:خدایا...علی موسالم برگردون،طاقت ندارم چیزیش شه طاقت ندارم...
انشب کلی گریه کرد و از خدا سلامتی علی را خواست.
🌷🌷🌷@madadazshohada
هشت روز بعد،یعنی روزاول ماه شوال سمیه به خانه خانواده علی رفت تاسری بهشان بزند،ازتاکسی پیاده شدوازراننده تشکرکرد.زنگ رافشرد.
بعدازچندثانیه صدای عالیه آمد:سلام زنداداش خوش اومدی بیاتو.بعددررا باز کرد.سمیه به طبقه بالارفت.عالیه دم در ایستاده بود:سلام سمیه جون.
+سلام عزیزم.
=بیابغلم.چندروزه نیومدی مدرسه.دلم خیلی تنگ شده برات.
+فدات شم.
=خدانکنه.توفدای من شی جواب علیو کی میده؟
وپشت بندش خندید....
@madadazshohada
به قلم🖊️:خادم الرضا
ادامه دارد....
@madadazshohada
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌺 مدد از شهدا 🌺
@madadazshohada #کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_سوم_همنفس✍ ما هم خوشبختانه زیاد رفته بودیم همدان و چند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مدد از شهدا 🌺
@madadazshohada #کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_سوم_همنفس✍ ما هم خوشبختانه زیاد رفته بودیم همدان و چند
❥:@madadazshohada
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_سوم_همنفس✍
و به فروشنده گفته ای ۱۰۰ درصد مامانم همین رو انتخاب میکنه شک نکن!»هربار که میخواستیم برویم خانه ی پدرخانمت، چقدر ما را حرص میدادی. خواهرت بیشتر حرص و جوش می خورد .البته هی از در اتاق تورد می شد و می گفت: نوید پاشو تنبل خان دیر شد، همه استرس دارن غیرتو! تو هم بیخیال میخوابیدی روی تخت و به عکسهای بالای سرت خیره می شدی به شهدایی که عکسشان را زده بودی روی سقف اتاق. درست جایی که برق چشمهایشان بیفتد توی نگاه تو تازه نیم ساعت به رفتن با آرامش همیشگی بلند میشدی و حوله ات را بر میداشتی و میرفتی حمام جیغ خواهرت در می آمد ولی بی فایده بود! هیچ وقت نفهمیدم وقتی به عکس آن شهدا خیره می شوی، به چی فکر میکنی. هیچ وقت نخواستم باور کنم این قدر مشتاق شهادتی. حتی وقتی که روی دیوار اتاقت درست روبه روی جایی که نماز میخوانی آن شعرها و مناجاتها را میدیدم می دیدم نوشتهای یا رب المستغفرين بالاسحار می فهمیدم سحرهای تو شبیه بقیه ی آدمهایی که میبینم نیست ولی نمیخواستم باور کنم. قبل ازدواج می دیدم می نشینی توی اتاق و توی دفترت می نویسی؛ ولی نمیدانستم داری با خدای خودت مناجات میکنی به خواهرت میگفتم ببین بچه م به زن خوب گیرش نیومد داره غصه میخوره رفته تو خودش داره درد دلاش رو مینویسه! بعضی وقت ها دلمان میخواست مثل قبل بیشتر بیایی توی هال و کنار ما بنشینی و با هم حرف بزنیم؛ مثل همان وقتها که از اتاقت می آمدی بیرون و با خنده به من و خواهرت میگفتی خب بیاین غیبت کنیم!
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗 / #پارتسیوسوم
@madadazshohada
سوال :برای مشرف شدن به زیارت عتبات عالیات و مشهد مقدس چه ذکری بخوانیم؟
پاسخ حجت الاسلام محمد علی جاودان
برای اسیران کربلا بسیار صلوات بفرستید با همان نیت ،برای مدیونین در وادی السلام هر شب یک حمد و ۱۱ توحید بخوانید هدیه کنید امیدواریم نتیجه دهد
سوال : خواهش می کنم توصیه ای برای توفیق بیشتر برای زیارت به بنده بکنید که به شدت در این مورد کم سعادتم
پاسخ:برای توفیق زیارت، صلوات حضرت رضا علیه السلام را زیاد بخوانید تا هم توفیق زیارت ایشان را پیدا کنید هم به برکت ایشان به زیارت امام حسین علیهالسلام بروید
📕کتاب نسیم های گره گشا ص ۲۲۰ و ۲۲۱
مولف قربانعلی طالبی
@madadazshohada
═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑ ❁═
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
@madadazshohada
❣#سلام_امام_زمانم❣
☀️صبحی نو سر زد و زندگی
به برکت نفس های زهرایی شما آغاز شد
و این نهایت امیدواری است
که در هوای یادتان، نفس می کشیم
و در عطر نرگس بارانِ نامتان،
دم می زنیم ...
شکر خدا که در پناه شماییم
🍃✋ السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان