رئیسجمهور کشور شهید شده است.
مجلس قبل به پایان رسیده و مجلس تازهنفس هنوز انتخاب رئیس نکرده است.
در حال حاضر کشور نه رئیسجمهور دارد، نه رئیس مجلس!
اما سر سوزنی در بین مردم نگرانی احساس نمیشود.
چون ایران شما را دارد آقا!
سایهتان مستدام😍
(نذرسلامتی وظهورامام زمان وسلامتی نائب برحقشان امام خامنهای عزیز وهدیه به ارواح پاک محمدوال محمد وتمامی پیامبران وشهداوعلماوامام خمینی وشهدای خدمت ایت الله رئیسی وهمراهانش کام مبارکتان را خوش بوومعطربه عطر14صلوات کنید)خداوند به فرستنده صلوات به گلوی بریده علی اصغر سلامتی وعاقبت بخیری عطاکنه 🙏🇮🇷
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای رضای خدا
دنبال کار مردم افتادی
خدا کاری کرد مردم دنبالت بیوفتن
آره حاجی ! معامله با خدا باخت نداره!
💠تهران - تشییع پیکر آیت الله رئیسی و همراهان
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور
#رئیسی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@madadazshohada
🍃🌺زیارتنامه شھدا🌺🍃
✨بـسماللهالࢪحمنالࢪحـیم✨
السَّلامُعَلَیکُمیَااَولِیاءَاللهِوَاَحِبّائَهُ،
اَلسَّلامُعَلَیکُمیَااَصفِیَآءَاللهِوَاَوِدّآئَهُ،
اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصَارَدینِاللهِ،
اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصارَرَسُولِاللهِ،
اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ،
اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَفاطِمَةَسَیِّدَةِ
نِسآءِالعالَمینَ،اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍالحَسَنِبنِعَلِیٍّالوَلِیِّالنّاصِحِ ،
اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَبیعَبدِاللهِ ،
بِاَبیاَنتُموَاُمّیطِبتُم،وَطابَتِالاَرضُ
الَّتیفیهادُفِنتُم،وَفُزتُمفَوزًاعَظیمًا ،
فَیالَیتَنیکُنتُمَعَکُمفَاَفُوزَمَعَکُم.
🌹شهدای سانحه بالگرد حامل رئیسجمهور
🌷 شهید آیت الله سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور
🌷 شهید سید محمدعلی آلهاشم، امام جمعه تبریز
🌷 شهید حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه
🌷 شهید مالک رحمتی، استاندار آذربایجان شرقی
🌷 شهید سردار سید مهدی موسوی، رئیس یگان حفاظت رئیسجمهور
🌷 شهید سرهنگ خلبان سید طاهر مصطفوی
🌷 شهید سرهنگ خلبان محسن دریانوش
🌷 شهید سرگرد فنی بهروز قدیمی
#رێیسی #شهید_جمهور #سیدالشهدای_خدمت
شادیروحشھداصلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَالْفَـــرَج
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕شهدای سانحه بالگرد حامل ریاست جمهوری و همراهان 💕بودیم
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
* برادران شهید*
🌺 مدد از شهدا 🌺
#مدافع_عشـــــق #قسمت_هفتاد_و_یکم ❤️#هوالعشــــــق سمتم می آید، پارچ را از دستم میگیرد وزل میزند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مدد از شهدا 🌺
#مدافع_عشـــــق #قسمت_هفتاد_و_یکم ❤️#هوالعشــــــق سمتم می آید، پارچ را از دستم میگیرد وزل میزند
#مدافع_عشـــــق
#قسمت_هفتاد_و_دوم
❤️ #هوالعشــــــق
چه عجیب که خرد شدم از رفتنش...
اما احساس غرور میکنم از اینکه همسر من انتخاب شده بود!
جمعیت صلوات بلندی میفرستد و دوستانش یک به یک وارد میشوند...
همگی سر به زیر اشک میریزند...
نفراتی که آخر از همه پشت سرشان می آیند...اورا روی شانه میکشند
"دل دل میکنم علی!!دلم برای دیدن صورتت تنگ شده!"تورا برای من می آورند!درتابوتی که پرچم پر افتخارسه رنگ رویش را پوشانده.تاج گلی که دور تا دورش بسته شده آرام گرفته است.آهسته اورا مقابلمان میگذارند.میگویند خانواده اش...محارمش نزدیک بیایند!
زیر بازوهای زهرا خانوم را زینب و فاطمه گرفته اند.حسین آقاشوکه بی صدا اشک میریزد.علی اصغر را نیاوردند...سجاد زودتر از همه ما بالای سرش آمده...از گوشه ای میشنوم.
_برادرش روشو باز کنه!
به تبعیت دنبالشان می آیم...نزدیک او!
قابی که عکس سیاه و سفیدش در آن خودنمایی میکندمی آورند و بالای سرش میگذارند.نگاهش سمت من است!پر از لبخند!
نمیفهمم چه میشود...
فقط نوا تمام ذهنم را در دست گرفته و نگاه بی تابم خیره است به تابوت او!میخواهم فریاد بزنم خب باز کنید.مگه نمیبینید دارم دق میکنم!
پاهایم را روی زمین میکشم و میروم کنار سجاد می ایستم.نگاه های عجیب اطرافیان آزارم میدهد...
چیزی نشده که!!فقط...
فقط تمام زندگیم رفته...
چیزی نشده...
فقط هستی من اینجا خوابیده...
مردی که براش جنگیدم...
چیزی نیست...
من خوبم!
فقط دیگه نفس نمیکشم!
همرازو همسفر من...
علی من!...
علی...
سجاد که کنارم زمزمه میکند
_گریه کن زن داداش...تو خودت نریز...
💞
گریه کنم؟چرا!!؟؟...بعد از بیست روزقراره ببینمش...
سرم گیج میرود. بی اراده تکانی میخورم که سجاد با احتیاط چادرم را میگیردو کمک میکند بنشینم...
درست بالای سراو!
کف دستم را روی تابوت میکشم...
خم میشوم سمت جایی که میدانم که صورتش قرار دارد...
_علی؟...
لبهام رو روی همان قسمت میزارم...
چشمهایم را میبندم
_عزیز ریحانه...؟...دلم برات تنگ شده بود!
سجاد کنارم مینشیند
_زن داداش اجازه بده...
سرم را کنار میکشم.دستش راکه دراز میکند تاپارچه را کنار بزند.التماس میکنم
_بزارید من اینکارو کنم...
سجادنگاهش را میگرداندتا اجازه بالاسری ها راببیند...اجازه دادند!!
مادرس آنقدر بی تاب است که گمان نمیرود بخواهد این کار را بکند...زینب و فاطمه هم سعی میکنند او را آرام کنند...خون در رگ هایم منجمد میشود.لحظه ی دیدار...
پایان دلتنگی ها...
💞
دستهایم میلرزد...گوشه پرچم رامیگیرم و آهسته کنار میزنم.
نگاهم که به چهره اش می افتد.زمان می ایستد...
دورش کفن پیچیده اند...
سرش بین انبوهی پارچه سفیدو پنبه است...پنبه های کنار گونه و زیر گلویش هاله سرخ به خود گرفته...
ته ریشی که من با آن هفتادو پنج روز زندگی کردم تقریبا کامل سوخته...
لبهایش ترک خورده و موهایش هنوز کمی گردو خاک رویش مانده.
دست راستم را دراز میکنم و باسر انگشتانم آهسته روی لبهایش را لمس میکنم...
"آخ دلم برای لبخندش تنگ شده بود"
آنقدر آرام خوابیده است که میترسم با لمس کردنش شیرینی اش رابهم بزنم...دستم کشیده میشود سمت موهایش...آهسته نوازش میکنم
خم میشوم...انقدر نزدیک که نفسهایم چند تار از موهایش را تکان میدهد
_دیدی آخر تهش چی شد!؟...
تو رفتی و من...
بغضم را قورت میدهم...دستم را میکشم روی ته ریش سوخته اش... چقدر زبر شده...!
_آروم بخواب...
سپردمت دست همون بی بی که بخاطرش پر پر شدی...
فقط...
فقط یادت نره روز محشر...
با نگاهت منو شفاعت کنی!
انگار خدا حرف هارا برای من دیکته کرده.
صورتم را نزدیک تر می آورم...گونه ام راروی پیشانی اش میگذارم...
_هنوز گرمی علی!!...
جمله ای که پشت تلفن تاکید کرده بودی...
"هرچی شد گریه نکن...راضی نیستم!"
تلخ ترین لبخند زندگیم را میزنم
_گریه نمیکنم عزیز دلم...
ازمن راضی باش...
ازت راضی ام!
✍ ادامه دارد ...
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »
#مدافع_عشـــــق
#قسمت_هفتاد_و_سوم
❤️ #هوالعشــــــق
@madadazshohada
+ اسمع و افهم...
اسمع وافهم...
چه جمعیتی برای تشییع پیکر پاکش آمده!
سجاد در چهار چوب عمیق قبر مینشیند و صورت علی را روی خاک میگذارد.
خم میشود و چیزی در گوشش میگوید...
بعد از قبر بیرون می آید.چشمهایش قرمز است و محاسنش خاکی شده.برای بار آخر به صورتش نگاه میکنم...نیم رخش به من است!لبخند میزند...!برو خیالت تخت که من گریه نخواهم کرد!
برو علی...برو دل کندم...برو!!
این چند روز مدام قرآن و زیارت عاشورا خواندم و به حلقه ی عقیقی که او برایم خریده است و رویش دعا حک شده،فوت کردم.
حلقه را از انگشتم بیرون میکشم و داخل قبر میندازم...مردی چهارشانه سنگ لحد را برمیدارد...
یکدفعه میگویم
_بزارید یه بار دیگه ببینمش...
کمی کنارمیکشدومن خیره به چهره ی سوخته و زخم شده اش زمزمه میکنم
_راستی اونروز پشت تلفن یادم رفت بگم...
منم دوستت دارم!
و سنگ لحد را میگذارد
💞
زهرا خانوم با ناخن از زیر چادر صورتش را خراش میدهد..
مرد بیل را برمیدارد،یک بسم الله میگوید و خاک میریزد...
با هربار خاک ریختن گویی مرا جای او دفن میکنند
چطور شد...که تاب آوردم او رابه خاک بسپارم!
باد چادرم را به بازی میگیرد...
چشمهایم پر از اشک میشود...وبالاخره یک قطره پلکم را خیس میکند...
_ببخش علی...اینا اشک نیست...
ذره ذره جونمه...
نگاهم خیره میماند...
تداعی آخرین جمله اش...
_میخواستم بگم دوستت دارم ریحانه!
روی خاک میفتم...
#خداحافظ_همراز...🌹
خاڪ، موسیقیِ احساس تو را میشنود.
✍ ادامه دارد ...
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »
19.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوستان این فیلم کوتاه دیشب ازبرنامه جهان آرا شبکه افق پخش شد برای اولین بار وقتی دیدم واقعا سوختم چه رییس جمهوری ازدست دادیم قدرش ندونستیم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭این خونش هست
8.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویری متفاوت از دیدار صبح امروز خانواده شهید رئیسی با رهبر انقلاب در حاشیه مراسم نماز صبح امروز بر پیکر رئیس جمهور شهید و همراهان گرامی
➕ لحظاتی منتشرنشده از حضور شهید رئیسی در کنار رهبر انقلاب
#رئیسی_عزیز
#سید_شهیدان_خدمت
@madadazshohada