خبرنگار در مصاحبه با شهید یوسف قربانی از او میپرسد:
یوسف جان! غواص یعنی چی؟
و شهید قربانی جواب میدهد:
غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج).
باز خبرنگار از او میپرسد: یوسف جان! حرف آخرت چیست؟
و شهید به زیبایی این شعر را میخواند: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند/ روبهصفتان زشتخو را نکشند/ گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز/ مردار بود هر آن که او را نکشند.
#هفته_دفاع_مقدس
به یاد #شهید_یوسف_قربانی
@madadazshohada
@madadazshohada
کسی رو تو دنیا نداره👈یه فاتحه براش بفرستید .ان شاءالله که شفیع ما باشن..
غواصی که کسی را نداشت و برای آب نامه می نوشت..
🌷نامه برای آب...
همرزم یوسف میگوید هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز. یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم کسی را ندارم که !!!!
🌷نقاشی
یکی از کارهای مورد علاقه شهید یوسف قربانی نقاشی کردن و نوشتن بود. به هر چادری که قدم می گذاشت بر روی دیوارهای آن اشکال گوناگون را رسم می کرد. این کارش بچه ها را واقعا ذلّه کرده بود. مدام می گفتند: یوسف! بابا این چه کاریه که می کنی؟ چادرها را خراب نکن.
ولی او گوشش به این حرفها بدهکار نبود و کار خودش را می کرد. یادم هست یک روز به چادر یعقوبعلی محمدی رفته بود که ذوق هنری اش گل می کند و شکل همه افراد چادر را به گونه ای روی دیوارهای چادر نقاشی می کند به نحوی که همه جای چادر پر از نقش و نگار می شود اصلا او از کار نوشتن و کار رسم خوشش می آمد و این کارش هم گاهی برایش درد سرآفرین هم می شد. به عنوان مثال یک روز که در مقر آموزش لشگر عاشورا بوده است، کچ را برداشته و آیه زیر را بر روی تخته سیاه می نوسید: " فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما"
با توجه به این که آیه به اصطلاح در آرم سازمان (مجاهدین خلق) وجود دارد حساسیت حفاظت اطاعات لشگر را برانگیخته بود و لذا می آیند و می پرسند که چه کسی این آیه را بر روی تخته سیاه نوشته است؟ و شهید یوسف قربانی می گوید من نوشته ام. حفاظت اطلاعات به او مظنون شده و به گمان اینکه او یک منافق نفوذی است او را بازداشت می کنند. از طرف دیگر برای اینکه بتوانند به طور غیر مستقیم از زیر زبان او حرف بکشند، یکی از بچه های گردان خودشان را همراه او می کنند تا پیش او از امام و انقلاب بدگویی و انتقاد کند از عملکرد امام که: بله! امام در مورد جنگ تحلیل درستی ندارد و دارد اشتباه می کند. اصلا ما جنگ می کنیم که چه؟ و... شهید قربانی با شنیدن این حرفها حسابی از کوره در رفته و با او گلاویز می شود. آن بنده خدا بعد از خوردن یک کتک مفصل داد و قال راه می اندازد که: ای بابا به دادم برسید این مرا کشت. بالاخره چند نفری می آیند و او را از دست شهید قربانی می گیرند هنگامی که از یوسف می پرسند: تو که طرفدار امام و انقلاب هستی پس چرا این آیه را روی تخته سیاه نوشتی؟
او می گوید: مگه کار بدی کردم؟ این یک آیه قرآنه! مگه نوشتن قرآن هم گناهه؟ حالا اگه دیگران از آن سوء استفاده می کنند و به بیراهه می روند گناه من چیه؟!
🌷پیش از عملیات کربلای 5 بود. ما در موقعیت شهید اوجاقلو ـ در کنار رود کارون ـ دوره آموزش غواصی را می گذراندیم. یکی از روزها به دلیلی از من خواسته شد تا به گروهان دیگری منتقل شوم، ولی من نپذیرفتم، کلی هم ناراحت و عصبانی شدم. هرگز فراموش نمی کنم که او پیش من آمد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت: ـ چته پسر؟ این همه اخم و تخم می کنی که چی؟ آسمان که به زمین نیومده! اصلا بگو ببینم تو برا چی به جبهه اومدی؟ ها؟ برا تفریح؟ یا برا مهمونی؟ آدم که نبومده با این حرفا دلخور بشه؟ من نمی دونم اگه تو به جای من بودی چکار می کردی؟ فکر نمی کنم در این دنیای بی در و پیکر به اندازه من رنج و تنهایی کشیده باشی؟ از اول زندگیم همزاد غم و غصه بودم و همراه درد و رنج بزرگ شدم. در آسمان بلند زندگی ام یک ستاره آشنا هم برایم سوسو نمی زند! او راست می گفت. در دنیای به این بزرگی، هیچ کس و کاری نداشت. وقتی که به مرخصی می آمد، اکثرا در پایگاه بسیج بود. گاهی هم بچه ها او را به خانه خود دعوت می کردند. اما هرگز از خود ضعف و ناتوانی نشان نمی داد و جزع و فزع نمی کرد. همیشه سرزنده و شاداب بود.
کتاب زندگی به سبک شهدا، ناصر کاوه
برگرفته از کتاب زندگینامه غواصان دریادل زنجان🥀😢
« #شهدا رو یاد کنیم با ذکر یک صلوات»
@madadazshohada
🌺 مدد از شهدا 🌺
✅کرامت امام حسین علیه السلام به یک جوان بیکار 🔷 قسمت اول 👈🏽(از زبان خادم حسینیه) جلوی در حسینیه نیم
2⃣
✅کرامت امام حسین علیه السلام به جوان بیکار؛
ادامه ماجرا..
👈🏽سنگهارو جلوی حسینیه خالی کردیم و کارگران مشغول سنگ کاری حسینیه شدند..بعد از اتمام کار دوباره رفتیم اون شهر پیش اون کارخونه دار برای تشکر..
👈🏽صاحب کارخانه بعد از حال و احوال گفت از من تشکر لازم نیست..
از امام حسین تشکر کنید.. بشینید براتون بگم سرگذشت من چی بود..
👈🏽من توی یه کارخونه کار میکردم منو بیرون کردن ..
خرج خونه رو من میدادم..
خیییلی دلم شکست..
یه روز یکی از کارخونه دارها که قبلا منو توی کارخونه قبلی دیده بود فهمید من بیکارشدم گفت بیا پیش خودم کارکن..
👈🏽طولی نکشید مادرم گفت میخوام برات زن بگیرم..گفتم خیر باشه کیو ایشالا؟؟
گفت دختر همین حاجی که تو کارخونه اش کار میکنی بگیرم برات؟؟
گفتم ننه ولمون کن ؛ اونا تیپ و کلاسشون بمن کارگر مستضعف نمیخوره..
👈🏽ننم گفت خدارو چه دیدی..شاید قسمت شد.. از ما انکار ؛ از ننمون اصرار..گفتم ننه دوباره بیکار میشم..
زنگ نزن..گفت تو حرف نزن😐
گوشی دست گرفت به صاحب کارخونه زنگزد برای امر خیر ....
✒ادامه دارد..
📚 خاطرات مستند
مهدی قاضی زاده
@nooranamazashab
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿این شهیدعزیزمون انقدرحاجت میده
که خودم شخصا بارها بهشون متوسل
شدم وجواب گرفتم😍
💌روز سه شنبه ۳ مرتبه سوره یس نذر
شهید صالحی خوانساری میکنید
(شهیدی که بعداز شهادت کارنامه
دخترش رو امضا کردن )
دو تا سه شنبه سوره یس رو فقط
یکمرتبه میخونید تا هفته سوم اگر
صلاح خداوند باشه حاجت روا میشید🤲🏻
💢نکته: عزیزان هرکسی توانایی خوندن
نداره ما بجای شما نایب میشیم و
میخونیم
⭕️جهت سفارش به آیدی زیر پیام بدید 👇 👇
@yazaahrah
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
از حاج قاسم پرسیدند: بهترین دعا چیست؟
گفت: شهادت...
گفتند: خب عاقبت بخیری که بهتر است
حاج قاسم گفت: ممکن است کسی عاقبت بخیر شود ولی شهید نشود؛ ولی کسی که شهید بشود حتما عاقبت بخیر هم میشود...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@madadazshohada
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید 👌👌👌
درخواست یک جوان از شهید رئیسی در دوران انتخابات و مناظرات تلویزیونی:
نباید بهشون رحم کنی، جوابشون رو بده !
#رئیسی_عزیز
#شهید_خدمت
#انتخـابات
#رئیس
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@madadazshohada