🌺 مدد از شهدا 🌺
🦋 #پروانه_ای_دردام_عنکبوت #نویسنده خانم ط_حسینی #قسمت۶۷ 🎬 بالاخره ناریه امد ،صبحانه ای باهم خوردیم
🦋 #پروانه_ای_دردام_عنکبوت
#نویسنده خانم ط_ حسینی
#قسمت۶۸ 🎬
همراه ناریه سوار ماشین شدیم ,به طرف شهرحرکت کردیم,داخل شهرشدیم,مثل اینکه کل این شهر زمانی برای ورود داعش جشن وسرور برپا کرده بودند,الان پشیمان از کردارخودشان هر کدام به گوشه ای درسوراخ خود خزیده بودند,شهر عاری از روح وسرزندگی بود.
ناریه چندجا سرک کشید,وای خدای من,مسیری را که میرفت خوب میشناختم,به سمت سوله های ورودی شهر موصل بود,قلبم به شدت میتپید,دعا میکردم ناریه مسیرش راعوض کند با ترس گفتم:کجا میرویم ,داریم از شهر خارج میشیم که...
ناریه:یه اردوگاه دیگه این طرف هست مختص زنان اسیر دولت اسلامیست,امروز برای اولین بار ازمن خواستند به اونجا سری بزنم,مثل اینکه بعضی زنها مشکلاتی دارند و...
با تعجب گفتم:مگه چه کاره ای؟میری امربه به معروف کنی؟
زد زیرخنده وگفت:نه من اچارفرانسه ام خخخخ,میرم ویزیت کنم.
من:مگه دکتری؟؟
ناریه:اگه به جنگ دولت اسلامی نخورده بودم ,الان دکتری هم گرفته بودم,اخه میدونی وقتی با عدنان ازدواج کردم ,اون دوست نداشت زنش عامی باشه,باتشویق عدنان رشته پزشکی رفتم ویکسال هم خوندم که دیگه خورد به پیوستن به داعش...البته بگم وقتی اومدیم سوریه درسم را زیرنظر عدنان که واقعا پزشک حاذقی بود ادامه دادم وهرچی یادم داد فراگرفتم,الانم درحد خودم ویزیت میکنم,تازه عدنان بیچاره حتی مدرک پزشکی افتخاری هم برام گرفته بود.
پیش خودم گفتم پزشکی افتخاری دیگه چه صیغه ای هست،حالا باچیزایی که تواین مدت کوتاه از داعش دیده بودم،پزشکی افتخاریش را راحت تر قبول میکردم...
وای رسیدیم سوله ها،من چه کنم؟اگه کسی منو ببینه وبشناسه چی؟؟چکارکنم خدایا؟؟؟
بازهم توکل برخداکردم و...
#ادامه_دارد ..
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🦋 #پروانه_ای_دردام_عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۶۹ 🎬
نزدیک ورودی سوله ها نگهبان ایست داد ,ناریه ایستاد.
وای خدای من ,این که ابواسحاق بود,خداراشکرکردم که روبنده دارم ودر دل دعا میکردم تا هیچ کس مرا نشناسد.
ابواسحاق:بفرما خواهرمجاهد،چه میخواهید؟
ناریه:برای ویزیت امدم,مثل اینکه خانمی اینجا حالش خوب نبود,زنگ زدند به من...
ابواسحاق:اوه اوه,اون دخترک ایزدی...دیشب ,اخرشب تمام کرد....دیرامدی خانم دکتر وخنده ی زشتی کردوگفت:بفرمایید گلویی تازه کنید,چای عراقی,قهوه ترک ....نوشیدنی خنک...هرچه میلتان است ,فراهم میکنم.
ناریه روبنده اش رابالا زدوباخشم نگاهی به ابواسحاق کرد وگفت:مجاهد به وظیفه ات برس,نگهبانی بده,مابرای میهمانی نیامده ایم ودور زد که برگردیم.
نفسم راکه داخل سینه حبس کرده بودم ,بیرون دادم وگفتم:چه باتحکم برخورد کردی,نمیترسی برایت مزاحمتی ایجادکنند؟
ناریه:گفتم که با مجاهدان باید اینگونه برخوردکرد وگرنه صاحبت میشوند,درثانی,خیلی بیجا میکنند که بخواهند برای من مشکل ایجاد کنند,من وهمسرم جز اولین مجاهدینی بودیم که به دولت اسلامی پیوستیم,با ریختن خون امثال شوهرمن اینان جان گرفتند...
باخودگفتم:باریختن خون مظلومان,باسربریدن بی پناهان وباجوانمرگ شدن لیلا وامثال لیلاها شما حیوانات خونخوار جان میگیرید ,نام مجاهد برای شما وامثالتان خیلی زیادی بزرگ است.
ناریه بدون اینکه حرفی بزندماشین را نگه داشت...نگاهی به اطرافم کردم ودیدم همه جا بیابان است وتاورودی شهر فاصله,داریم,یک لحظه ترسیدم وگفتم,نکند افکارم رابرزبان اوردم وناریه میخواهد...
که ناریه در بغل من رابازکرد وگفت:پاشو برو اونطرف بشین,میخوام ازت یه راننده بسازم.
من:قبلا چندسری پشت ماشین نشستم.
ناریه بالبخندی:نه میخوام ببینم دست فرمانت چطوره
وقتی این حرکات ناریه رامیدیدم,باورم نمیشد که این زن داعشی,هست,اما همیشه یه چیزی ته قلبم میگفت ازاین مار خوش خط وخال بترس..
نشستم پشت رول وحرکت کردم,اخه طارق خیلی وقتا ماشینش را به دستم میداد وبه قول خودش مشق رانندگی میکردیم.
آه طارق.....کجایی برادرم.....
علی,علی.....توکجایی؟؟خدااااا من کجام؟؟من اینجا وسط این حرامیان چه میکنم؟؟خداااااا
#ادامه_دارد ..
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🦋 #پروانه_ای_دردام_عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۷۰ 🎬
قبل از اذان برگشیم اردوگاه ,اخه خیلی دلم شوربچه ها رامیزد وناریه هم ماشین رابرداشت تا به نماز وامربه معروفش برسد.
بچه هابا دیدنم خوشحال شدند وعمادکه انگار گریه کرده بود از شادی بالا وپایین میپرید,به خودم قول دادم دیگه لحظه ای تنهاش نگذارم,با این سن کمش دردهای بزرگی تحمل کرده,من باید مرهمی باشم بردردهایش تا شایدزبان الکنش بازشود.
هنگام خواب دوباره ناریه رابه حرف گرفتم تا ادامه ی داستان زندگی اش راتعریف کند,هنوز راز پاسپورتها را کشف نکرده بودم.
ناریه بعدازاینکه مطمین شد بچه ها خوابند ادامه داد...
چی بگم برات از زندگی پرمشقتم،وقتی که من وعدنان به خانواده هایمان اعلام کردیم که به داعش پیوستیم وامروز وفرداست که راهی شام شویم,پدر من باکمال افتخار موافقت کرد وپدر عدنان سختگیرانه مخالفت کرد ومعتقدبود من وعدنان باید تحصیلاتمان درطب را ادامه دهیم,باید یک توضیح کوچک هم بدهم ,درسته که هم عشیره ی ما وهم عدنان اهل سنت بودیم اما دراعتقادات کمی باهم متفاوت بودیم اعتقادات ما که ناشی از پیروی ازمحمدبن عبدالوهاب بود مثل حکومت سعودی ،وهابی بود یعنی مثلا ما به زیارت اهل قبوراعتقادنداشتیم اما عشیره ی عدنان که حنفی بودند معتقدبه این سنت بودند,ما زیارت رفتن ومقبره وضریح ساختن برای علما وبزرگان رابدعت دردین ومرده پرستی میدانستیم اما انها این اعمال را احترام به بزرگان مینامیدند,ما یاعلی ویامحمد و..گفتن را شرک به خدا وکمک ازغیرخدا میدانستیم اما انها یامحمد گفتن را کمک ازواسطه وحجت حق میدانستند ,هرچه که ما به علی ,خلیفه ی چهارم وفرزندانش بغض وکینه داشتیم انها برای علی وفرزندانش احترام وعزت قایل بودند,خلاصه اینکه اعتقادات ما مبنی براعتقادات دولت اسلامی داعش بود اما ازانها باما تفاوت داشت...
اما بااین احوالات ومخالفتهای,ابوعدنان،من وعدنان راه خودرا رفتیم وابوعدنان محرمانه ودورازچشم عدنان به من اخطار داد که پیوستن عدنان به داعش را ازچشم من میداند واگر کوچکترین چشم زخمی به عدنان واردشود,من تقاص پس خواهم داد وکاش وای کاش همان موقع از تصمیمان برگشته بودیم ,اما...
#ادامه_دارد ..
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃
🍃
🌹
اول صبح بگویید حسین جان رخصت✋
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد🤲
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین 🚩
و علی علی بن الحسین🚩
و علی اولاد الحسین 🚩
و علی اصحاب الحسین🚩 (علیهالسلام )
🌹
🍃@madadazshohada
🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃
💫♥️🍃♥️🍃💫
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
♥️با توسل به جمیع شهدا و شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️
🍀قرار هست چهل روز بصورت ویژه با واسطه قراردادن شهدا، بریم در خانه خدا و اهلبیت و مدد بگیریم ازشون.....
🌸شهدای عزیز این چله🌸
شهدای عزیز❤️
1- 🌷شهید سید ابراهیم رئیسی✅
۲- 🌷شهیدمحمد علی رهنمون ✅
۳- 🌷شهید علی اکبرابوترابی ✅
۴- 🌷شهیدعلی اصغر خنکدار ✅
۵- 🌷شهیدحاج قبادشمس الدینی✅
۶_ 🌷شهیدعباس دانشگر ✅
۷- 🌷شهیدمهدی نوروزی ✅
۸- 🌷شهیدمصطفی ردایی پور ✅
۹- 🌷شهیدعلی آقا عبداللهی ✅
۱۰- 🌷شهید سعید شاهدی ✅
۱۱- 🌷شهید سید محمود اعتصامی✅
۱۲- 🌷شهید سید میثم تراهی ✅
۱۳--🌷شهید حسن ابراهیمی ✅
۱۴--🌷شهید محمد استحکامی
۱۵-🌷شهیدحامد بافنده
۱۶-🌷شهیدامیر سیاوشی
۱۷-🌷شهیدمجید خدمت(مجیدسوزوکی)
۱۸-🌷شهیدحجت الله رحیمی
۱۹-🌷شهیدمحسن دین شعاری
۲۰-🌷شهید علی یزدانی
۲۱-🌷شهید حسن منزوی
۲۲-🌷شهیدغلام عباس اللهیاری
۲۳-🌷شهیدمحمود بیضایی
۲۴-🌷شهیدعلی عابدینی
۲۵-🌷شهیدعارف کاید خورده
۲۶-🌷شهیدرضا چراغی
۲۷-🌷شهیدمحمد حسین میر دوستی
۲۸🌷-شهیدسید احمد قریشی
۲۹-🌷شهیده نسرین افضل
۳۰-🌷شهیدمحمود پرتوی
۳۱-🌷شهید حامد سلطانی
۳۲-🌷شهید فرهاد کاظمی
۳۳-🌷شهید علیرضا محمدی پور
۳۴-🌷شهید سید میلاد مصطفوی
۳۵-🌷شهید محمد رضا تورجی زاده
۳۶-🌷شهید مهدی ثامنی
۳۷-🌷شهید علی اصغر پارسا
۳۸-🌷شهیدمنصور حسین نژاد
۳۹-🌷شهیدیونس زنگی آبادی
۴۰-🌷شهید مجید سلمانیان
روز اول👈🏼 ۲۷ خرداد✅
روز دوم👈🏼 ۲۸ خرداد ✅
روز سوم👈🏼 ۲۹ خرداد ✅
روز چهارم👈🏼 ۳۰ خرداد ✅
روز پنجم👈🏼 ۳۱ خرداد ✅
روز ششم👈🏼 ۱ تیر ✅
روز هفتم👈🏼 ۲ تیر ✅
روز هشتم👈🏼 ۳ تیر ✅
روز نهم👈🏼 ۴ تیر ✅
روز دهم👈🏼 ۵ تیر ✅
روز یازدهم👈🏼 ۶ تیر ✅
روز دوازدهم👈🏼 ۷ تیر ✅
روز سیزدهم👈🏼 ۸ تیر ✅
روز چهاردهم👈🏼 ۹ تیر
روز پانزدهم👈🏼 ۱۰ تیر
روز شانزدهم👈🏼 ۱۱ تیر
روز هفدهم👈🏼 ۱۲ تیر
روز هجدهم👈🏼 ۱۳ تیر
روز نوزدهم👈🏼 ۱۴ تیر
روز بیستم👈🏼 ۱۵ تیر
روز بیست ویکم👈🏼 ۱۶ تیر
روز بیست دوم👈🏼 ۱۷ تیر
روز بیست وسوم👈🏼 ۱۸ تیر
روز بیست وچهارم👈🏼 ۱۹ تیر
روز بیست وپنجم👈🏼 ۲۰ تیر
روز بیست وششم👈🏼 ۲۱ تیر
روز بیست وهفتم👈🏼 ۲۲ تیر
روز بیست وهشتم👈🏼 ۲۳ تیر
روز بیست ونهم👈🏼 ۲۴ تیر
روز سی ام 👈🏼 ۲۵ تیر
روز سی ویکم👈🏼 ۲۶ تیر
روز سی دوم👈🏼 ۲۷ تیر
روز سی سوم👈🏼 ۲۸ تیر
روز سی وچهارم👈🏼 ۲۹ تیر
روز سی وپنجم👈🏼 ۳۰ تیر
روز سی وششم👈🏼 ۳۱ تیر
روز سی وهفتم👈🏼 ۱ مرداد
روز سی وهشتم👈🏼 ۲ مرداد
روز سی ونهم👈🏼 ۳ مرداد
روز چهلم👈🏼 ۴ مرداد
🌼روزتون شهدایی🌼
❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ویک زیارت عاشورا هدیه به شهید همون روز ( زیارت عاشورا اختیاری هستش اجبار نیست)
🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼
🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم به آقا رسول الله صلی الله علیه وآله وخانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🌷
❤️حاجت روا ان شالله❤️
🌷التماس دعا🌷
@madadazshohada
💫♥️🍃♥️🍃💫
⭕️با یک رای به جلیلی گویا ۲ رای داده ایم⭕️
▫️اگر به جلیلی رأی بدهیم و رییسجمهور شود
▫️ یعنی یک رأی هم به قالیباف برای بازگشت به ریاست مجلس داده ایم
▫️و هر دو کاندید انقلابی را در راس قوا خواهیم داشت...✅
درود بر همه انقلابیون✌️
💔 پدر حامد رفت بیمارستان و رسید بالای سر حامد ؛ دید که حامد چشمهایش را، دستهایش را همانجا در لاذقیه جا گذاشته...دید تن پسرش جابهجا پر از ترکش است:« بعد از آن هرکسی از ایران زنگ میزد و از من میپرسید وضعیت حامد چطور است، میگفتم برو مقتل حضرت ابوالفضل را بخوان.»
جانبازی حامد اما یک خاطره قدیمی را در ذهن پدر زنده کرد ، یاد روزهایی افتاد که حامد میگفت:«دوست دارم مثل حضرت عباس(ع) از خواهرش دفاع کنم.»
حالا حامد هم، دستهایش را داده بود، تا بال دربیارود و بپرد سمت آسمان ... همان دستهایی که قطع شدنشان او را در سوریه و بین غیرایرانیها معروف کرده بود به شهید ابوالفضلی.
#شهید_حامد_جوانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@madadazshohada
🌹 #مدیون_حسن_و_مادر_حسنیم
.
▪️حسن ابراهیمی .اهل روستای بشل سوادکوه و بسیجی لشکر ویژه ۲۵ کربلا.بچه اول خانواده بود.چهارده سالگی رفت جبهه ، پانزده سالگی شهید شد.دوستی میگفت اون روزی که میخواست بره جبهه ، بخاطر جثهی کوچکش پوتین برای پاش بزرگ بود ، تو پوتینش پنبه گذاشت تا سایز پاهاش بشه▪️۱۴ خرداد ۱۳۶۶ تو کردستان حسن بشهادت رسید.پیکرش سر نداشت.مادر با اصرار فراوان خواهان دیدن پیکر پسرش شد.از آن روز به بعد مادر حسن دچار افسردگی شدید و عوارض ناشی از آن دیدار آخر شد. آری تا قیامت به حسن و مادرش مدیونیم !
.
#حسن_ابراهیمی
.
💢@madadazshohada
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهیدامروز چله مون شهید حسن ابراهیمی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#روزتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@madadazshohada