﷽ 🔰 اشکِ بر حسین(علیه‌السلام)، شوقِ بر بهشت ✍🏻 آیت الله العظمی بهجت(رحمةالله‌علیه) فرمود: «روز قیامت که از کسی چیزی نمی‌خرند، یک قطره اشک بر امام حسین(علیه‌السلام) را مانند دُری برای آدم نقد می‌کنند.» آنجا بهای اشک و ارزش قدم به قدمی که انسان برای #زیارت_امام_حسین(عليه‌السلام) برداشته معلوم می‌شود. ✍🏻 در مجالس امام حسین(عليه‌السلام) یا در پیاده‌روی #اربعین، به شوق رضایت امام حسین(عليه‌السلام) همه‌ مال خود را با عشق و شوق، به زائر امام حسین(عليه‌السلام) می‌دهند. چرا؟ چون می‌دانند، جایگزین می‌شود. ⬅️ شوق به بهشت که نعمت ابدی است، سختی و رنج را برای انسان راحت می‌کند. 📌 برگرفته از جلسات «شوق بهشت» استاد امینی خواه

آن لحظه که احساس تنهایی میکنید.... تنها چیزی که شما را آرام می‌کند من هستم🥺❤️

🎬 #ببینید | ویدئو کلیپ «مدیریت جنگ» ▫️شهید حاج قاسم سلیمانی: «یکی از موضوعاتی که بر جنگ ما اثرگذار شد، صحنهٔ مدیریت جنگ بود. چطور پدر و مادر بر خانواده و فرزندان اثرگذارند؟ مسئولیت و مدیریت چنین نقشی دارد. ویژگی فرماندهان شهید ما، ویژگی خاصی بود. امتیازی بین فرمانده و رزمنده نبود.» https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4

ژنرال سلیمانی بعد از اینکه ژنرال سلیمانی وعده می دهد که کمتر از سه ماه دیگر داعش را از روی زمین محو می کند سر کرده داعش و عوامل آنها در شهر بوکمال واقع در سوریه بودند که هم مرز با کشور عراق هم هست و داعشی ها شهر را با هفت لایه امنیتی پوشش داده بودند که جبهه مقاومت نتواند به شهر نفوذ کند سردار سلیمانی به فرمانده جوان ایرانی و نیروهای همراهش که بیشتر غیر ایرانی بودند و تکاوران زبده مقاومت بودند دستور داده بود که به هر قیمتی شده است به شهر نفوذ کنند و مسجد جامع شهر بوکمال را تصرف کنند بعد از چندین روز فرمانده جوان ایرانی و نیروهایش با لباس مبدل موفق می شوند شبانه به مسجد جامع شهر بوکمال نفوذ کنند و با بیسیم به حاج قاسم اطلاع می دهند نزدیکی های صبح بیسیم را به بلندگوی مناره مسجد وصل می کنند و به حاج قاسم اطلاع می دهند حاج قاسم پشت بیسیم می گوید این صدای انقلاب اسلامی ایران است و این جمله را چند بار تکرار می کند صدای سردار قاسم سلیمانی از بلند گوهای مسجد جامع شهر بوکمال طنین انداز می شود و همزمان نیروهای آن فرمانده جوان ایرانی هم در صحن مسجد جامع شروع به تیر اندازی هوایی می کنند داعش فکر می کند که صدها رزمنده ایرانی و از جمله ژنرال سلیمانی در مسجد جامع حضور دارند وآن قسمت از شهر را نیروهای مقاومت گرفته اند و بلافاصله آن قسمت از شهر راتخلیه می کنند و عقب نشینی می کنند بعد از چند روز شهر بوکمال آخرین پایگاه داعش به وسیله نیروهای مقاومت از داخل و بیرون محاصره میشود و سقوط می کند https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4

یکی از رزمندگان می گفت: سال ۶۴ توفیق تشرف به حج تمتع یافتم. یک شب از فرط خستگی روی کوه مروه خوابم برد. در عالم رویا جمعی از رزمندگان شهید و زنده را دیدم که محرم به لباس احرام در حال طواف بودند. بین آنها شهید حسین خرازی را دیدم. از او پرسیدم: تو کجا؟ اینجا کجا؟ با تبسمی گفت: با آخرین پرواز آمدم و با اولین پرواز هم برمی گردم. وقتی به اصفهان برگشتم به دیدن حسین رفتم و جریان خواب را برایش گفتم. خوشحال شد و گفت: ان شاءالله سال آینده مشرف می شوم. از آنجا که او را در خواب جزء شهدا دیده بودم کمی نگرانش بودم. او سال بعد به مکه مشرف شد و بعد از حج به شهادت رسید. 🎙#شهید_حاج_احمد_کاظمی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @madadazshohada

💚شهیدعرفه💚 🌾خاطره ای از شهید احمدکاظمی 🌹 همراه سردار رفته بودیم اصفهان ماموریت موقع برگشتن بردمان تخت فولاد به گلزارشهدا که رسیدیم گفت بچه ها دوست دارین دری از درهای بهشت روبه شما نشون بدم؟ گفتیم چی ازاین بهتر سردار 🌸کفش هایش را درآورد وارد گلزارشد.یکراست بردمان سر مزار شهید خرازی گفت وبایقین گفت ازاین قبر مطهر دری به بهشت باز میشه نشستیم موقع فاتحه خواندن حال وهوای سردار تماشایی بود. در آن لحظه ها هیچکدام ازمانمیدانستیم که این حال وهوا حال وهوای پروازاست به ده روز نکشید که خبر شهادت خودش راهم شنیدیم. 🪴وصیت کرده بود حتما کنار شهید خرازی دفنش کنند دفنش هم کردند. 🦋تازه از آن روز فهمیدیم که بنابود ازاینجا در دیگری هم به بهشت باز بشود. 💚 به پاس سوابق باارزش، فرماندهی عالی و قدمت مدیریت بالا،از دست مقام معظم رهبری، سه مدال فتح دریافت کرده بود.💥🌹 #شهید_احمد_کاظمی 🌷🌱💫 @madadazshohada

هیچ لازم نیست کاری که برای خدا میکنیم رو بگیم... اگه کار برای خداست گفتن پس برای چیه؟!🌱 #شهیدحسین‌خرازی

نگاه به چهره #شهدا عبــادت است ... عبـادتی از جنسِ مقبـول به درگاه الهی. کاش شفـاعتی شاملِ حالمـان شود..🌱 #روزتون_شهدایی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @madadazshohada

بعد از قطع شدن دستش دکتر ۴۵ روز بهش استراحت داده بود. آوردیمش خانه؛ عصر نشده گفت: «بابا، من حوصله‌م سر رفته..» گفتم: «چیکار کنم بابا؟» گفت:«منو ببر سپاه، می‌خوام بچه‌ها رو ببینم» بردمش.. تا ساعت ده شب خبری نشد ازش. ساعت ده تلفن کرد گفت: «من اهوازم؛ بی‌زحمت داروهام رو بدید یکی از بچه‌ها برام بیاره ..! #شهیدحسین_خرازی 🌿 @madadazshohada