eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
5.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
2.5هزار ویدیو
28 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن ارتباط با ادمین تبادل وتبلیغ @yazaahrah
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 مدد از شهدا 🌺
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت پنجاه و دوم ▫️از حیرت آنچه می‌گفت تمام تنم تب کرده و ادامۀ حرف‌هایش را
📕رمان 🔻قسمت پنجاه و سوم ▫️تیزی کلامم خماریِ این خواستگاری ناخواسته را از سرش پراند که سرش را بالا آورد، مستقیم نگاهم کرد و من به تلخی توبیخش کردم: «وقتی راضی نیستید، چرا اومدید؟» ▪️تکه سنگ صیقلی و کوچکی دست زینب بود و با دقت نگاهش می‌کرد و پاسخ سؤالم در چشمان مظلوم همین دختر بود که مهدی نفس بلندی کشید و بی‌صدا زمزمه کرد: «زینب داره از بین میره. وقتی کنار شما آرومه، من راضی‌ام.» ▫️صورت شکسته و چشمان غمزده‌اش گواهی می‌داد عشق فاطمه هر لحظه در قلبش شعله می‌کشد و من چطور می‌توانستم وارد زندگی‌اش شوم وقتی تنها به هوای زینب راضی به ازدواج با من بود! ▪️خبر نداشت از سال‌ها پیش چه احساسی به او پیدا کردم و حالا با این خواستگاری اجباری چه زجری می‌کشم که بی‌خبر از حال خرابم، با لحنی لبریز حیا عذابم می‌داد: «من امشب خیلی شرمنده شما شدم، شما همون یکی دو روز که مراقب زینب بودید، منو مدیون خودتون کردید و این خواستۀ ما، خیلی خودخواهیه!» ▫️با هر کلمه، تپش قلبم تندتر می‌شد و کام دلم تلخ‌تر و شاید ادامه حرفش به این راحتی قابل گفتن نبود که دوباره نگاهش به زمین افتاد؛ باز با کف دست پیشانی‌اش را خشک کرد، چندبار لب‌هایش را از هم گشود و نشد حرفش را بزند که بلاخره دل به دریا زد و چند قدمی جلوتر آمد. ▪️اجازه گرفت و با فاصله از من لب باغچه نشست؛ می‌دیدم دستانش به نرمی می‌لرزد و با لحنی لرزان‌تر حرف دلش را زد: «شما اصلاً به زینب فکر نکنید، خیال کنید امشب یه خواستگار اومده تو این خونه. این مرد رو قبول می‌کنید یا نه؟» ▫️همانطور که سرش پایین بود، نیم‌رخ صورتش را نگاه کردم و از همین زاویه، خاطرۀ آن شب در ماشین و میان تاریکی جاده، در دلم طوفان کرد؛ مگر می‌شد فراموش کنم شبی که مرا از جهنم داعش نجات داده و در پناه حمایتش تا خانۀ نورالهدی رسانده بود و مگر می‌توانستم چنین مردی را رد کنم؟ ▪️اما مطمئن بودم او مرا نمی‌خواهد و همین نخواستنش روی شیشۀ احساسم ناخن می‌کشید که در برابر لحن گرم و مهربانش، به تندی طعنه زدم: «مگه شما به خاطر خودم اومدید خواستگاری که من شما رو مثل یک خواستگار عادی ببینم؟» ▫️به سمتم صورت چرخاند و با لبخند تلخی، دلم را به محکمه کشید: «می‌بینید من تو این برزخ گیر افتادم، می‌خواید بیشتر عذابم بدید؟» ▪️چشمانش در هم شکسته و از نگاه و لحن و کلامش درد می‌بارید: «من اگه شما رو قبول نداشتم که الان اینجا نبودم ولی اگه زینب نبود، اصلاً به ازدواج فکر نمی‌کردم.» ▫️با اینهمه صراحت احساسش، خلع سلاحم کرد و این‌بار نه برای سرزنش که برای راضی کردن دل خودم با لحنی ساده پرسیدم: «من می‌دونم همسرتون رو خیلی دوست داشتید، حالا چجوری می‌تونید با یکی دیگه زندگی کنید؟» ▪️انگار غم از دست دادن فاطمه، دل این مرد نظامی را نازک کرده بود که شیشۀ چشمانش با همین تلنگر شکست، یک قطره بی‌صدا چکید و درمانده‌تر از من پرسید: «به‌نظرتون راه دیگه‌ای برام مونده؟» ▫️زینب خودش را به پهلویم چسبانده بود، می‌دیدم کنار من آرامش دارد و دلم نمی‌آمد رهایش کنم اما زندگی با مردی که مرا نمی‌خواست، ممکن نبود و باید این ماجرا همین‌جا تمام می‌شد که با دلی خون، تیر خلاصم را زدم: «شما می‌دونید من چهار ماه پیش طلاق گرفتم؟» ▪️می‌دانستم او دیگر دلی برای عاشق شدن ندارد اما دلم نمی‌آمد این دختر تنها را پس بزنم و خواستم با خبر طلاقم، منصرفش کنم که نگاه خیره‌اش تا چشمانم کشیده شد. ▫️به روشنی پیدا بود جا خورده و می‌خواست تعجبش را پنهان کند که مردد تکرار کرد: «طلاق گرفتید؟» ▪️منتظر پاسخم پلکی نمی‌زد و چشمانش طوری رو به صورتم ثابت مانده بود که این‌بار من نگاهم را ربودم و زیر لب پاسخ دادم: «چهار سال پیش ازدواج کردم و رفتم آمریکا تا چهار ماه قبل که طلاق گرفتم و برگشتم پیش خانواده‌ام.» ▫️مطمئن بودم از همین خبر پشیمان خواهد شد و او می‌خواست بیشتر بداند که با مکثی کوتاه و لحنی نجیب پرسید: «اگه اشکالی نداره، میشه دلیلش رو بگید؟» ▪️ای کاش می‌پرسید دلیل ازدواجم چه بوده تا تمام دردهای مانده بر دلم را نشانش دهم؛ از تهدیدهای وحشتناک عامر و آبرویی که می‌خواست از من و مهدی با هم ببرد تا بداند حیثیت او و آرامش همسرش، بخشی از دلیل من برای این ازدواج اجباری بوده است. ▫️از دلیل طلاقم پرسیده بود و من چهارسال در زندگی با عامر، زجرکش شده بودم و نمی‌خواستم حرفی بزنم که فقط به آخرین جرم عامر اعتراف کردم: «به من خیانت کرد.» ▪️سرم پایین بود و منتظر بودم تا انصرافش را از این خواستگاری اعلام کند و بر خلاف آنچه انتظار داشتم، احساسش را به پایم ریخت: «من الان خیلی بیشتر ازتون خجالت می‌کشم چون شما یه بار زندگی‌تون خراب شده، حالا این انصاف نیس که یه بار دیگه آینده‌تون به‌خاطر من از بین بره.»... 📖 ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ✍️ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃 🍃 🌹 اول صبح بگویید حسین جان رخصت✋ تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد🤲 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین 🚩 و علی علی بن الحسین🚩 و علی اولاد الحسین 🚩 و علی اصحاب الحسین🚩 (علیه‌السلام ) 🌹 🍃@madadazshohada 🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃
💫♥️🍃♥️🍃💫 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 ♥️با توسل به جمیع شهدا و شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️ 🍀قرار هست چهل روز بصورت ویژه با واسطه قراردادن شهدا، بریم در خانه خدا و اهلبیت و مدد بگیریم ازشون..... 🌸شهدای عزیز این چله🌸 شهدای عزیز❤️ 1- 🌷شهدای گمنام✅ ۲- 🌷شهید سید حسن نصرالله✅ ۳- 🌷شهیدسیدهاشم صفی الدین✅ ۴-🌷شهید علیرضا اسحاقی✅ ۵- 🌷شهید حجت اسدی✅ ۶_ 🌷شهید ناصر کاظمی✅ ۷- 🌷شهید حمید رضا زمانی✅ ۸- 🌷شهید سجاد طاهر نیا✅ ۹- 🌷شهید محمد امین صمدی✅ ۱۰- 🌷شهید سعید کریمی✅ ۱۱- 🌷شهیدعلی آقا زاده✅ ۱۲- 🌷شهیدحسین محمدی✅ ۱۳--🌷شهید صادق امید زاده✅ ۱۴--🌷شهیدسجاد منصوری✅ ۱۵-🌷شهید حمزه جهان دیده✅ ۱۶-🌷شهیدمحمدمهدی شاهرخی فر✅ ۱۷-🌷شهیده معصومه کرباسی ✅ ۱۸-🌷شهید علی الهادی✅ ۱۹-🌷شهید سردار سنوار✅ ۲۰-🌷شهیدسردار نیلفروشان ۲۱-🌷شهید امین کریمی ۲۲-🌷شهید علی حیدری ۲۳-🌷شهیدعلی قوچانی ۲۴-🌷شهید محسن زیارتی ۲۵-🌷شهید رضا کارگر برزی ۲۶-🌷شهیدعلی کبودوندی ۲۷-🌷شهیدسید مهدی موسوی ۲۸🌷-شهیدعلی شرفخانلو ۲۹-🌷شهیدعلی فاتحی نصر آبادی ۳۰-🌷شهیدرضا پور خسروانی ۳۱-🌷شهیدمحمد اسلامی جهرمی ۳۲-🌷شهیدمجید سلمانیان ۳۳-🌷شهید علیرضا هاشمی پناه ۳۴-🌷شهیدسید علی کاشی ۳۵-🌷شهیدسید مهدی جلالتی ۳۶-🌷شهید حسین امان اللهی ۳۷-🌷شهیدمحسن صداقت ۳۸-🌷شهیدعلی آقابابایی ۳۹-🌷شهیدعلی صالحی روزبهائی ۴۰-🌷شهیدیوسف قربانی روز اول👈🏼 ۱۰ آبان✅ روز دوم👈🏼 ۱۱ آبان✅ روز سوم👈🏼 ۱۲ آبان✅ روز چهارم👈🏼 ۱۳ ابان✅ روز پنجم👈🏼 ۱۴ آبان✅ روز ششم👈🏼 ۱۵ ابان✅ روز هفتم👈🏼 ۱۶ آبان✅ روز هشتم👈🏼 ۱۷ آبان✅ روز نهم👈🏼 ۱۸ آبان✅ روز دهم👈🏼 ۱۹ آبان✅ روز یازدهم👈🏼 ۲۰ آبان✅ روز دوازدهم👈🏼 ۲۱ آبان✅ روز سیزدهم👈🏼 ۲۲ آبان✅ روز چهاردهم👈🏼 ۲۳ آبان✅ روز پانزدهم👈🏼 ۲۴آآبان✅ روز شانزدهم👈🏼 ۲۵ آبان✅ روز هفدهم👈🏼 ۲۶ آبان✅ روز هجدهم👈🏼 ۲۷ آبان✅ روز نوزدهم👈🏼 ۲۸ آبان✅ روز بیستم👈🏼 ۲۹ آبان روز بیست ویکم👈🏼 ۳۰ آبان روز بیست دوم👈🏼 ۱ آذر روز بیست وسوم👈🏼 ۲ آذر روز بیست وچهارم👈🏼 ۳ آذر روز بیست وپنجم👈🏼 ۴ آذر روز بیست وششم👈🏼 ۵ آذر روز بیست وهفتم👈🏼 ۶ آذر روز بیست وهشتم👈🏼 ۷ آذر روز بیست ونهم👈🏼 ۸ آذر روز سی ام 👈🏼 ۹ آذر روز سی ویکم👈🏼 ۱۰ اذر روز سی دوم👈🏼 ۱۱ آذر روز سی سوم👈🏼 ۱۲ آذر روز سی وچهارم👈🏼 ۱۳ آذر روز سی وپنجم👈🏼 ۱۴ آذر روز سی وششم👈🏼 ۱۵ آذر روز سی وهفتم👈🏼 ۱۶ آذر روز سی وهشتم👈🏼 ۱۷ آذر روز سی ونهم👈🏼 ۱۸ آذر روز چهلم👈🏼 ۱۹ آذر 🌼روزتون شهدایی🌼 ❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ویک زیارت عاشورا هدیه به شهید همون روز ( زیارت عاشورا اختیاری هستش اجبار نیست) 🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼 🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم به آقا رسول الله صلی الله علیه وآله وخانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🌷 ❤️حاجت روا ان شالله❤️ 🌷التماس دعا🌷 @madadazshohada 💫♥️🍃♥️🍃💫
دیروز مردی بود که نامش با مقاومت گره خورده؛ ، مردی که نماد شجاعت و ایستادگی شد. 🇵🇸🔥 او کسی بود که وقتی به چشمانش نگاه می‌کردی، غرور و غیرت را می‌دیدی. مردی که تحمل دیدن اشک‌های کودکان و زنان فلسطینی را نداشت و با هر نفس، برای آزادی سرزمینش از چنگال صهیونیسم می‌جنگید. ✊🕊 سنوار پس از سال‌ها ، دوباره به میدان برگشت؛ نه برای انتقام، بلکه برای حق‌خواهی، برای مردمش. او می‌دانست که دشمنش معنای جنگ مردانه را نمی‌فهمد، اما ایستاد، پایدار و استوار. 💪✨ و در نهایت، او بود که پیروز میدان شد؛ چرا که به آرزویش رسید و به درجه رفیع دست یافت. 🌹❤️ تولدت مبارک، ای الگوی شجاعت برای نسل‌ها، ای مرد میدان! 🕊🔥 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
سـ🍁ــلام روزتون پراز خیر و برکت 🗓 امروز دوشنبه ☀️  ۲۸ آبان   ١۴٠۳  ه. ش 🌙  ۱۶ جمادی الاولی   ١۴۴۶  ه.ق  🌲 ۱۸ نوامبر   ٢٠٢۴    ميلادی 🍁🍂https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به شهید_سيدمهدی_يحيوی متوسل شوید متولد : ۱۱ فروردين ۱۳۴۱ شهادت :۲۳ فروردين ۱۳۶۳ ❇️ در كرج به دنيا آمد.قبل از انقلاب در پخش اعلاميه و نوارهای سخنرانی و ... امام تلاش می‌كرد ❇️با تشكيل جهادسازندگی عضو فعال اين نهاد شد و با شروع درگيری‌های منافقين درغرب كشور به آنجا رفت ❇️سیدمهدی با آغازجنگ تحميلی عازم جبهه‌های جنوب شد،درعمليات كرخه به عنوان تخريب‌چی شركت كرد.مدتی به عنوان محافظ بيت امام خمينی (ره) انتخاب شد برای آزادی قدس جزو اولين گروه اعزامی بود كه به لبنان رفت. ❇️همزمان با عمليات والفجر مقدمات عازم جبهه شد.️سرانجام همونطور که به دوستانش گفته بود با اصابت تركش خمپاره در فكه به شهادت رسيد. 🌷 باب كرامات برای وی باز شده بود، در خواب ۱۴ معصوم(عليهم‌السلام) را ديده بود كه همه با هم نشسته‌اند و پیامبر او را به جمع خود دعوت كرده بود 🖊️مادرشهید : 🔹️معلمی بود که روزهای سه‌شنبه بچه‌های كلاسش را برای خواندن زيارت عاشورا و برنامه‌های مذهبی به امام‌زاده محمد(ع) می‌آورد. آن معلم تعريف میكرد كه من هيچگاه سيدمهدی را نديده و نمی‌شناختم. شبی در خواب ديدم كه قبرشان باز است و صورت ايشان كاملا خيس، به طوريكه آب از ريش‌هايش می‌چكيد و گوشه سمت راست قبرشان نوشته شده بود "قطعه‌ای از بهشت". 🔹️ در خواب نام ايشان را به صورت ندايی سيد مهدی يحيوی شنيدم.فردای آن شب به امام‌زاده محمد حصارک کرج آمدم و آن قبر را پيدا كردم. از آن روز به سيدمهدی متوسل شدم و زيارت عاشورا را خواندم. در خانه مريضی داشتم كه شفايش غيرممكن بود و با توسل به شهيد شفا يافت. 🌟صلوات بر محمد و آل محمد تقدیم به روح پاک شهیدان