دوستان میخواهیم برای یه خانواده نیازمند کولر کوچیکی تهیه کنیم
هوا گرمه یه لحظه خودتون رو جای اون خانواده بزارید
خنکای بهشت نصیبتون
۶۱۰۴۳۳۷۸۶۵۴۵۶۶۳۴
میتراابیاری
لطفاً و خواهشا بعد واریز خبر بدید.
۰۹۱۲۴۳۸۵۹۳۱
من زیاد واریزی دارم که همه رو با ذکر نیت یادداشت میکنم تا مدیون شما نشم لطفاً خبر بدید.
هرکس خبر نده بعد مدتی به جای صدقه رد میکنم.
₪◤~~~~~☆💛☆~~~~~◥₪
سلامتی بزرگترین نعمت خداست، از خداوند منان بابت سلامتی بدنمون تشکر میکنیم با خدمت به یک بیماری که هم درد روحی فقر داره
و نداشتن دارو باعث درد جسمی است .
به نیت زکات سلامتی به دو بیمار نیازمند کمک کنید.
مشارکت در تهیه داروی و درمان نيازمندان ⤵️
💳۶۱۰۴۳۳۷۸۶۵۴۵۶۶۳۴
میتراابیاری
آرزو داریم بهترین ها در زندگی قسمت و روزی شما بشه و تنتون نیازمند طبیبان مباد..
₪◤~~~~~☆💛☆~~~~~◥₪
لطفاً بعد واریز پیامک بدید
۰۹۱۲۴۳۸۵۹۳۱
یا بعد واریز به آیدی زیر پیام بدید
@Abyari313
https://eitaa.com/joinchat/924975434Cced7bb2487
⚘⚘ دعوتید به کانال نماز شب ⚘⚘
با ما همراه باشید تا همه ی مطالب زیر را در کانال دریافت بفرمابید:
🔵 اهمیت وفضائل نماز شب در قرآن وروایات
🔵 عوامل سلب وتوفیق نمازشب
🔵 توصیه بزرگان وعلما در مورد نماز شب....
🔴از سیل عظیم ثواب و فضیلت نماز شب غافل نباشیم....تنبل نباشیم 🔴
از طریق لینک به ما بپیوندید :
👇👇👇👇👇
╭═━⊰🍃🌺🌻🍃⊱━═╮
@nooranamazashab
محمدحسین را همه به قصه دلبری اش می شناسند. همان روایت عاشقانه پسرمذهبیای که سخت دلباخت. شاید باورش برای خیلی از ما سخت بود مردی که سردار سلیمانی در توصیف او گفت آزادسازی حلب را مدیون محمدحسین هستیم. همان کسی که سرسختیاش در مقابله با دشمن شهید همت را برای مان دوباره زنده کرد. چنین شخصیت احساسی و قلب مهربانی داشته باشد. مادر شهید معتقد است هنوز خیلی از ابعاد شخصیتی محمدحسین شناخته نشده. به مناسبت وفات ام البنین و سالروز تکریم مادران شهدا به منزل شهید محمدخانی رفتیم و با مادر بزرگوار ایشان گفتگو کردیم.
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
مادر شهید محمدخانی پسرش را اینطور برایمان روایت میکند: تیر 1364 که محمدحسین به دنیا آمد پدرش جبهه بود و بعد از 15 روز برگشت. محمدحسین فرزند دوم خانواده ما بود و یک خواهر بزرگ تر داشت. دوران کودکی اش در زمان جنگ تحمیلی سپری شد. از همان کودکی پایش به راهپیمایی و تشییع پیکر شهدا، مسجد و هیئت باز شد. محمدحسین را همراه خودم به این مراسم ها میبردم. یادم میآید بچه که بود همان اوایل هیئت خوابش میبرد. همین وجود محمدحسین در هیئت و نفس کشیدن در آن فضا باعث عاقبت بخیری اش شد.
به دلیل ارادتی که به اباعبدالله داشتیم اسمش رو محمد حسین گذاشتیم
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
از دوران نوجوانی عاشق سپاه و شهادت بود. با شهدا خیلی رفیق بود و شاید بخش عمده ای از زندگی اش را صرف شهدا کرد. گاهی از بیرون که میآمد با شیطنت میگفت سلام بر مادر شهید محمدخانی! «میخندد. صورتش جان میگیرد. محمدحسین با همین حرفایت مادرت را آماده کردی؟! آرام آرام حرف رفتن را زده بودی و گوشش را آشنا کرده بودی با این واژه سنگین مادر شهید. که اگر روزی کسی در خانه را زد و خبر شهادت ات را آورد. دلش هری نریزد و پاهایش سست نشود از شنیدن این واژه ؟! از شنیدن ترکیب اسم تو با واژه خونین شهید؟!»
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
دلتنگ که می شوم فقط مزارش آرامم میکند وقتی میروم کنار مزارش حالم خوب میشود. احساسی خوبی پیدا میکنم و تا چند روز انرژی دارم. گاهی هم گلایه میکنم و میگویم محمدحسین این چه کاری بود که با ما کردی؟! «راست میگوید هر بار که میروم بهشت زهرا، کنار مزارت نشسته. برایت شاخه های گل هدیه میآورد، مزارت را آب و جارو میکند و به مهمان هایت خوشآمد میگوید. فرقی نمیکند صبح، شب، عصر هر بار که مسیرت به قطعه 53 گلزار شهدا بخورد مادرت را میبینی که فارغ از هیاهوی اطرافش تو را تماشا میکند. مثل همان وقت هایی که بودی قربان صدقه قد و بالایت میرود و برایت وان یکاد میخواند. مادر است دیگر دلخوش به همین رفت وآمد هاست. حق دارد. دوری سخت است.»
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕شهید محمد حسین محمد خانی💕بودیم*
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
*برادرشهید*