حجت که از دوران نوجوانی شیفته و عاشق خادمی مجلس امام حسین (ع) بود، عَلَم تشکیل هیأت را برپا کرد و تمام ذکر و فکرش گرداندن هیأت بود. حتی شب قبل شهادتش نیز از کارهای هیأت غافل نبود. با زمزمه خبر شهادت شهدای فاطمیون محلهشان، برای هر چه بهتر برگزار شدن مراسم این شهدای حرم سنگ تمام گذاشت. در زمان حیاتش، ۳ نفر از شهدای فاطمیون در جوار امامزاده شعیب فیروزآباد شهرری آرامیده بودند تا اینکه خود حجت هم شهید مدافع حرم شد.
موقعی که پیکرش آمد، به پدرش گفتند: چون شهید ایرانی است، هر جای حرم بخواهید میتوانید دفنش کنید. اما پدر حجت تنها یک جمله گفت: فرقی میان شهدای فاطمیون و شهدای ایرانی حرم نیست. حجتم را کنار همان شهدا دفن کنید.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#حجت_اصغری_شیبانی
@madadazshohada
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕شهید حجت اصغری شیبانی💕بودیم*
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
*برادر شهید*
🌺 مدد از شهدا 🌺
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_هجدهم برگه هارا گذاشت جلوی رویم. کاغذ کوچکی هم گذاشت روی آن ه
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_نونزدهم
نزدیک در به من گفت :«رفتم کربلا زیر قبه به امام حسین (ع)گفتم :«برام پدری کنید فکر کنید منم علی اکبرتون! هر کاری قرار بود برای ازدواج پسرتون انجام بدید ، برای من بکنید !»😔
دلم را برد ،
به همین سادگی...☺️
پدرم گیج شده بود که به چه چیز این آدم دل خوش کرده ام .
نه پولی ، نه کاری ، نه مدرکی ، هیچ ...
تازه بعد ازدواج می رفتیم تهران .
پدرم با این موضوع کنار نمی آمد . می پرسید :«تو همه اینارو میدونی و قبول می کنی ؟!»🤔
پروژه تحقیق پدرم کلید خورد .
بهش زنگ زد : « سه نفر رو معرفی کن تا اگه سوالی داشتم از اونا بپرسم !» شماره و نشانی دونفر روحانی و یکی از رفقای دانشگاهش را داده بود.
وقتی پدرم با آن ها صحبت کرد ، کمی آرام و قرار گرفت .
نه که از محمد حسین خوشش نیامده باشد .
اما برای آینده و زندگی مان نگران بود .
برای دختر نازک نارنجی اش 😅
حتی دفعهٔ اول که او را دید ، گفت :«این چقدر مظلومه !»😕
باز یاد حرف بچه ها افتادم ..
حرفشان توی گوشم زنگ می زد :((شبیه شهداس))
یاد حس و حالم قبل از این روزها افتادم!
محمد حسینی که امروز می دیدم ، اصلا شبیه آن برداشت هایم نبود ..
برای من هم همان شده بود که همه می گفتند❤️
پدرم کمی که خاطر جمع شد ، به محمد حسین زنگ زد که «می خوام ببینمت !»
قرار و مدار گذاشتند برویم دنبالش .
هنوز در خانهٔ دانشجوی اش زندگی می کرد.
من هم با پدر و مادرم رفتم .
خندان سوار ماشین شد . برایم جالب بود که ذره ای اظهار خجالت و کم رویی در صورتش نمی دیدم😂
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
💖 کانال مدداز شهدا 💖
@madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیستم
پدرم از یزد راه افتاد سمت روستایمان اسلامیه .
وسیر تا پیاز زندگی اش را گفت : از کوچکی اش تا ازدواج با مادرم و اوضاع فعلی اش . بعد هم کف دستش را گرفت طرف محمد حسین و گفت :«همهٔ زندگی م همینه ، گذاشتم جلوت . کسی که می خواد دوماد خونه من بشه ، فرزند خونه منه و باید همه چیز این زندگی رو بدونه !»☺️
اون هم کف دستش را نشان داد و گفت :« منم با شما رو راستم !»
تا اسلامیه از خودش و پدر و مادرش تعریف کرد ، حتی وضعیت مالی اش را شفاف بیان کرد . دوباره قضیه موتور تریل را که تمام دارایی اش بود گفت .
خیلی هم زود با پدر و مادرم پسر خاله شد!😐😂
موقع برگشت به پیشنهاد پدرم رفتیم امامزاده جعفر (ع)
یادم هست بعضی از حرف ها را که می زد ، پدرم برمی گشت عقب ماشین را نگاه می کرد ، از او می پرسید :«این حرفا رو به مرجان هم گفتی ؟»🤔
گفت :«بله!»
در جلسه خواستگاری همه رابه من گفته بود 😅
مادرش زنگ زد تا جواب بگیرد .
من که از ته دل راضی بودم
پدرم هم توپ را انداخته بود در زمین خودم .
مادرم گفت :« به نظرم بهتره چند جلسه دیگه با هم صحبت کنن !»😁
کور از خدا چه میخواهد ، دو چشم بینا!
قار قرار صدای موتورش در کوچه مان پیچید.
سر همان ساعتی که گفته بود رسید : چهار بعد از ظهر از روز های اردیبهشت.
نمی دانم آن دسته گل را چطور با موتور این قدر سالم رسانده بود 😂
مادرم به دایی ام زنگ زد که بیاید سبک سنگینش کند .
نشنیدم با پدر و دایی ام چه خوش و بش کردند .
تا وارد اتاقم شد پرسید :«دایی تون نظامیه ؟»🤔
گفتم :«از کجا می دونید؟»
خندید که «از کفشش حدس زدم !»😂
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
💖 کانال مدداز شهدا 💖
@madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
روي جلد نوشته بود: دفترچه محاسبات نفس
وصيتنامه اش دو خط هم نمي شود!
نوشته:
"ولا تكونوا كالذين نسوا الله فانسٰهم انفسهم"...
همانند كساني كه خداي را فراموش كردند و خداوند به كيفر خدافراموشي، خودشان را از يادشان برد، نباشيد.
چقدر خوب میشه که برای خودمون دفترچه ی محاسبات نفس داشته باشیم،قبل از اینکه خدا مارو محاسبه کنه خودمون این کارو انجام بدیم😔❤️
شهید علی بلورچی
برای توسل به شهید امروز ۵صلوات بفرستیم
🔴 جوانان بنی هاشم بیایید ....
🔻مرحوم ایت الله سید محمدکاظم قزوینی که از علما و واعظ کم نظیری بودند میفرمودند یک شب در کربلا خوابی دیدم
دیدم در محضر یک سید بسیار نورانی و زیبا هستم، حضرت فرمود سید محمد کاظم من از این شعری که شما ایرانی ها میخوانید خیلی خوشم می آید
عرض کردم اقا شما چه کسی هستید،فرمود علی اکبر!
صلوات الله علیه
منظور حضرت همان شعر معروف بود؛
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
@madadazshohada
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
@madadazshohada
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون
📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿.
@madadazshohada
#صبحتان_حسینی
💫♥️🍃♥️🍃💫
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
♥️با توسل به شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️
🌸شهدای این چله🌸
۱🌷شهید علیرضا کریمی
۲🌷شهیدداود عبداللهی
۳🌷شهید حسینعلی بالویی
۴🌷شهیدحمید قبادی نیا
۵🌷شهیدعباسعلی فتاحی
روز اول👈🏼 ۲۸ تیر🌼🌿
روز دوم👈🏼 ۲۹تیر🌼🌿
روز سوم👈🏼 ۳۰ تیر🌼🌿
روز چهارم👈🏼 ۳۱ تیر🌼🌿
روز پنجم👈🏼 ۱ مرداد🌼🌿
روز ششم👈🏼 ۲ مرداد🌼🌿
روز هفتم👈🏼 ۳ مرداد🌼🌿
روز هشتم👈🏼 ۴ مرداد🌼🌿
روز نهم👈🏼 ۵ مرداد
روز دهم👈🏼 ۶ مرداد
روز یازدهم👈🏼 ۷ مرداد
روز دوازدهم👈🏼 ۸ مرداد
روز سیزدهم👈🏼 ۹ مرداد
روز چهاردهم👈🏼 ۱۰ مرداد
روز پانزدهم👈🏼 ۱۱ مرداد
روز شانزدهم👈🏼 ۱۲ مرداد
روز هفدهم👈🏼 ۱۳ مرداد
روز هجدهم👈🏼 ۱۴ مرداد
روز نوزدهم👈🏼 ۱۵ مردذد
روز بیستم👈🏼 ۱۶ مرداد
روز بیست ویکم👈🏼 ۱۷مرداد
روز بیست دوم👈🏼 ۱۸مرداد
روز بیست وسوم👈🏼 ۱۹مرداد
روز بیست وچهارم👈🏼۲۰مرداد
روز بیست وپنجم👈🏼 ۲۱مرداد
روز بیست وششم👈🏼 ۲۲مرداد
روز بیست وهفتم👈🏼 ۲۳مرداد
روز بیست وهشتم👈🏼۲۴مرداد
روز بیست ونهم👈🏼 ۲۵مرداد
روز سی ام👈🏼 ۲۶ مرداد
روز سی ویکم👈🏼 ۲۷ مرداد
روز سی دوم👈🏼 ۲۸ مرداد
روز سی سوم👈🏼 ۲۹ مرداد
روز سی وچهارم👈🏼 ۳۰مرداد
روز سی وپنجم👈🏼 ۳۱مرداد
روز سی وششم👈🏼 ۱شهریور
روز سی وهفتم👈🏼 ۲شهریور
روز سی وهشتم👈🏼 ۳شهریور
روز سی ونهم👈🏼 ۴شهریور
روز چهلم👈🏼 ۵شهریور
🌼روزتون شهدایی🌼
❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ( یک دور تسبیح برای هر ۵ شهید)
🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼
🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم ب آقا امام حسین علیه السلام وآقا ابوالفضل العباس علیهالسلام🌷
❤️حاجت روا ان شالله❤️
🌷التماس دعا🌷
💫♥️🍃♥️🍃💫
16.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هر_صبح_یک_سلام✋
روزت را زیبا کن!
عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم❤
🖤@madadazshohada
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ
يا صاحِبَ الْمُصيبَةِ الرّاتِبَةِ؛
سلام بر شما اے صاحب مصيبتِ
پی در پی...
صَلّّیاللهُعَلَیکَیَااَبَاعَبدِاللهالحُسَین
🖤@madadazshohada
#سلام_امام_زمانم
حضور دارد و ما فکر غیبتش هستیم
غریب مانده و غافل ز غربتش هستیم
سراغ از او نگرفتیم! او سراغ گرفت!
گله نکرده ز ما گرچه رعیتش هستیم
چقدر همتمان بوده محرمش باشیم؟!
چقدر مونس شبهای خلوتش هستیم؟!
همیشه و همه جا او هوای مارا داشت
همیشه و همه جا زیر منتش هستیم...
#السلام_علیک_یا_بقیة_الله
-----------------------------------------------------
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
@madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرهای جالب از سید قطب به روایت رهبر انقلاب؛ سواستفاده کنندگان از مفهوم #جذب_حداکثری حتما ببینند
مخصوصاً این مذهبیهایی که صورتیبازیشون تو دهه محرم خیلی گل کرده
زیادی منتشر کنید
@madadazshohada
سلام عزاداریهاتون قبول،لطف کنید ازاعضای کانال درخواست کنید برای سلامتی نوزاد۳روزه دعا کنند،اجرتون باسیدالشهدا🤲🏼🤲🏼
May 11
* هدیه مسابقه مباهله مدد از شهدا*
انتقال وجه موفق
مبلغ: ۵۰۰،۰۰۰ ریال
مقصد: محبوبه حسنی نصر آبادی
کارت مقصد: ۶۰۳۷-۷۰*-*-۹۰۶۹
کارت مبدأ: شهید رسول خلیلی
تاریخ و زمان: ۱۴۰۲/۰۵/۰۲ - ۰۳:۱۰
شماره مرجع: ۱۸۸۹۹۰۵۷۰۳۴۸
شماره پیگیری: نذر فرهنگی مدد ازشهدا
🏴🚩🏴💌🎁