لرزه بر پیڪره ےشام می افتد وقتے
چادر فاطمه را بر سرخود می پوشد
بی سَبَب نیست عَدو ازسخنش میترسد
زینب است،خون علے در رگ او میجوشد♨️
#أم_المصائب💔
#شهادت-تسلیت
🏴🇮🇷🖤🇮🇷🏴
مرثیه امام باقر
#شهادت
ایامِ غم و شهادتِ حضرتِ باقر
گریم به عزا و غربتِ حضرتِ باقر
در سن طفولیت خود غصه و غم دید
در کرببلا جور و جفا ظلم و ستم دید
آن بسترِ بیماری و آن خیمه ی سوزان
دید عمه کنارِ پدرش حالِ پریشان
گریان ز غم و ماتمِ آن لحظه ی غمبار
از شاهِ شهیدان و از آن کشته ی اغیار
او دیده وداعِ عمه با نورِ دو عینش
آن بوسه به رگهای بریده ی حسینش
او دیده همه ظلم و ستم یورش و غارت
با عمه و با آلِ نبی رفته اسارت
عمری به لبش آه و دلی خونجگر داشت
صد داغ نگفته برلب و اشکِ بَصَر داشت
یک عمر زده ، ناله بر آن شاهِ شهیدان
او دیده به گودالِ بلا پیکرِ عریان
از غربتِ بی حد و مِثالش چه بگویم
از قبرِ خراب و بی چراغش چه بگویم
در موسمِ حج که خیلِ زُوّار در آنجاست
بی زائری اش گواه از آن غربت بالاست
با ناله نوشته (یوسفی) شرحِ غمت را
امید بر آن روز بسازیم حرمت را
✍️ #محمود_یوسفی_مشهد
اشعار محمود یوسفی مشهد مقدس
@asharmahmodusefimashhad
حسین به خوابم اومد؛ تا دیدمش شروع کردم سؤال کردن؛
گفتم: کجایی
گفت: در محضر سید الشهدا
یه کم ساکت شد
گفت: جز شهادت هیچی به دردم نخورد.
پرسیدم: نماز شب ؟
گفت: برای رضای خدا نبود...
میدونی فقط چیزی پذیرفته میشه که فقط و فقط برای رضای خدا باشه
گفتم: هیئت رفتن هات؟
گفت: کامل برای رضای خدا نبود.
دیگه نگذاشت چیزی بپرسم، خودش ادامه داد که:
شهادت من رو برد بالا
اگه شهید نمیشدم، دست خالی بودم
خیلی کار دارم، اگه میمردم بدبخت میشدم
نفس کشیدن هم باید برای رضای خدا باشه
به سختی صحبت میکرد، انگار اجازہ صحبت کردن نداشت . دوبارہ تأکید کرد:
جز شهادتم هیچی به دردم نخورد، اعمال دیگم برای دل خودم بود
آخرش هم گفت:
خیلی زود دیر میشه
بهش گفتم حسین جان سفارش منم بکن.
خندید؛ هیچی نگفت ؛رفت
راوی: همسر شهید
🍃به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_حسین_محرابی
🔷تاریخ تولد : ۳۰ شهریور ۱۳۵۶
🔷تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۵
🔷مزار : بهشت رضا
🔷محل شهادت : حلب_سوری
ستاد یادواره شهدا
کشیک پنجم زلال رضوان