eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
430 عکس
126 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
شبگرد تنها در دل شبهای کوفه همبازی اطفال بی بابا ی کوفه تنها امید بی غذایان وفقیران کیسه بدوش نان وخرماهای کوفه تفسیر آیات فلا تقهر و تنهر آه ای امیر بی گزند،مولای کوفه رفتی زدنیا ونمانده بی تودیگر لطف وصفایی، ای همه دنیای کوفه شد بریتیمان آشکار، آقا توبودی رود کرامت در دل صحرای کوفه بی تو دگر حال محبانت خراب است غرق غبار غم شده سیمای کوفه آید ندای قد قتل از آسمانها افلاکیان مجنون تو،لیلای کوفه گرید یتیم کوفه وگوید نخواهم نان وغذا،تو خود بیا، آقای کوفه تو نعمتی بودی که کفرانت نمودند زین پس تو هستی بهترین رؤیای کوفه زینب دگر بی تو نماند کوفه مولا بی تو صفایی نیست در فردای کوفه وای آنزمان زینب اسیر و بازگردد در پیش چشم مردم رسوای کوفه شعر:اسماعیل تقوایی
علی اعلا حاجت روا شد روح بزرگش ازتن رها شد حیدر نموده از همه قصد جدایی دنیا ندارد بی علی دیگر صفایی مظلوم علی مظلوم علی مظلوم علی جان۲ _____________________ تمام کوفه غرق عزا شد در سوگ مولا غوغا بپا شد زینب زند درهجر او بر سینه وسر براو دوباره زنده گشته داغ مادر مظلوم علی... ______________________ رفته زدنیا یار یتیمان مسکین کوفی گشته پریشان همبازی خوب یتیمان نیست دیگر درکوفه باشد هر یتیمی زار ومضطر مظلوم علی.... ______________________ آمد به پایان هجران زهرا مستقبل او ام ابیها در انتظار او رسول مسلمین است جنت عزادار امیر المومنین است مظلوم علی.. شعر:اسماعیل تقوایی
نوحه شهادت حضرت علی(ع) ترک دنیا،کرده حیدر،زینب او بیقرار است بعد بابا، از برایش،رنج وغمها پرشمار است گرید وگوید که بابایم کجایی دخترت را می کشد داغ جدایی وامصیبت وامصیبت،وامصیبت۲ _____________________ شهر کوفه،ازبرای،مرتضی شهر عزا شد واعلیا،برلبان،اهل کوفه در نوا شد آسمان در سوگ او تاریک وتار است هرکه را بینی به کوفه بیقرار است وامصیبت........ ____________________ وامصیبت، رفته دیگر،یار وبابای یتیمان او که بوده،هرشبانه،خواب ورویای یتیمان هر یتیمی گرید وگیرد بهانه زانوی غم را بغل دارد به خانه وامصیبت.... ____________________ بر زمین مانده خدایا کیسه های نان وخرما مرد تنها..ی شب ما،رفته است، از دار دنیا جای او مولا حسن باید شبانه بریتیمان سرزند خانه به خانه وامصیبت..... شعر :اسماعیل تقوایی
رفته ای ونمیرود یاد تو از خیال من درد فراقت ای پدر کرده خراب حال من بر سر خاکت آیم وخاک غمت بسر کنم یاد بقیع ومادرم کرده فزون ملال من شمع وجود زینبت آب شدست وز غمت هست دلیل ادعا قامت چون هلال من خیل یتیم کوفه را همدم ویار بوده ای شیونشان برای تو شد سبب زوال من کوفه به هر طرف روم روی تو خاطر آورم ترک دیار کوفیان بعد تو گشته فال من مقصد بعدی ام بود خاک مدینه النبی دخت شهید بودنم می شودم مدال من آن سخنان آخرت لرزه فکنده جان من ام مصیبتی شود کرببلا کمال من زینب خود دعا نما طاقت من فزون شود تا دم آخرم بود رنج وبلا وبال من شاعر:اسماعیل تقوایی
رفته زدنیا علی بنده ی والا۲ گریان شده در جنان حضرت زهرا۲ واویلا واویلا واویلا واویلا۲ ___________ بر گوش کل جهان این ندا آید قد قتل المرتضی از عرش بالا واویلا واویلا.... ____________ فزت ورب گفته و گشته آماده با شوق دیدار حق مولا جان داده دستش بود در دستان مجتبایش زینب کنار بستر از پا فتاده واویلا واویلا..... _______________ خیل یتیم کوفه در انتظارند تاکه خبر از شفای او بیارند آمد حسن پیششان، با چشم گریان یعنی که دیگر آنها، بابا ندارند واویلا واویلا.... ____________ چاه کوفه گشته بی، مونس وهمدم ناله زند در غم،مولا دمادم کوفه سیه پوشیده از غم حیدر دلها همه خون شده،دیده ها پرنم واویلا واویلا..... شاعر:اسماعیل تقوایی
زمزمه زینب در هجر پدر ای پدر آرام جانم بعد تو من در فغانم قامت زینب ز فراق توخمیده دختر تو درد یتیمان چشیده ای پدرم،ای پدرم،ای پدر جان۲ ____________ شد برایم داغ مادر تازه با داغ تو حیدر ام مصائب شده ام بعد تو بابا با غم هجران تو کردم مدارا ای پدرم... _________ ای تو بابای یتیمان کودکانت زار وگریان پشت در خانه ی تو جمله عزادار باورشان نیست که رفتی سوی دادار ای پدرم..... ______________ ترک کوفه می کنم من چون نباشد جای ماندن بعد تو این کوفه ندارد صفایی از همه ی شهر رسد بوی جدایی ای پدرم ای پدرم..... شاعر:اسماعیل تقوایی
برای جنت و دوزخ نمی کنم اصرار بهشت بی تو عذابی ست تحت الانهار مسیح زنده کند مرده را ،تعجب نیست!! چرا که مدح تو هر خفته را کند بیدار خدا به شکل تو خود را به خلق ظاهر کرد خدایی تو ازین رو نمی شود انکار بیا نشان بده تا خصم زهره آب کند شتاب تیغ خودت را به لحظه ی پیکار چگونه؟ کَنده ای آن درب خیبری را که در استواری خود کم ندارد از دیوار کسی که منکر اعجاز رد شمس تو شد چه ساده رد شده از این مقوله ی دشوار چه سجده ها که نکردم به سمت ایوانت همیشه ذره کند عجز خویش را اظهار کمی غبار نجف را به عاشقان برسان که در هوای تو باشد جنون مان بسیار شراب عشق تو را خوردم و به زاهد ها تقیّه کردم و گفتم نمی کنم تکرار به لطف چشم تو امید دارم ای ساقی اگرچه کرده دلم بر گناه خود اصرار ز شیرِ پاک گرفتم زَر ولایت را به اختیار کشیدی مرا درین اجبار بیا و خرده کلاف مرا بخر اقا که شرمگین نشود عاشقت سر بازار به روی دارِعلی رند گونه باید رفت شبیه اشک پر از شوق میثم تمار تولدِ منِ دیوانه لحظه ی مرگ است فمن یمت یرنی علتی برین گفتار علی اصغر یزدی
به سرم اگر گذرد شبی ز کرم دو دست اناری ات دل خود زنم به دو زلف تو گِرِهی به کوری عاریت سگ کوی تو نشدم اگر شده ام چو مرغ شکسته پر که خورد به پیکر من مگر نفس سگان شکاری ات به دلم قسم به دودم قسم به کرامت و به کرم قسم نگذاشت توبه کنم علی ز سبو دو چشم خماری ات سر تاجدارِ گداییِ همه ی خراب شرابها به فدای دامن وصله دار و بلند و گرد و غباری ات چه شود به گفته ی کبریا به امید خوف و غم رجا بنمایی ای گل انّما نظری به خار کناری ات به تجاهلی که کنم بگو تو مگر خدا شده ایی علی که تمام خلق خورند نان ز میان نون نداری ات صنمم شدی شه لافتی که دل از کفت نتوان گرفت و رقیب من شده تیغ تو که مرا نموده فراری ات سر معجزه شده خم علی ز تناقضی که به جنگ توست که دمد به ما چو مسیح جان نفحات ضربه ی کاری ات به رهی شبی سر سنگ را به کفش گرفت و غریب گفت چو حباب بِهْ که بترکد ار نَبُوَد به سر سر یاری ات به جز از علی که ز مقدمش شده کعبه نه! دو جهان شریف به چه نازی ای دل بی نوا ؟ نکند به شعر شعاری ات؟ محسن قاسمی