#امام_باقر
راوی کرببلایم ، جگرم میسوزد
سوز زهرست که پا تا به سرم میسوزد
زهر تسکین شده بر آتش جان و جگرم
از جفا سوخته مادر همه ى بالو پرم
در جگر آتشی از آتش صحرا مانده
جای زنجیر اسارت به برم جامانده
بوی سیبست که از خون لبم می آید
بوی دودست که از سوز تبم می آید
راوی خیمه ی افروخته و نیزارم
خاطرات بدی از آتش و صحرا دارم
من که جامانده ی ویرانه و آن بازارم
بر غم طفل سه سالست چنین میبارم
دامنش در شرر آتش صحرا میسوخت
پیش چشمان ترم چادر زهرا میسوخت
آه ، هم بازی من با لگد از پا افتاد
با تنی سوخته از دوری بابا افتاد
من که جا مانده ی آن خار و خسم میدانم
من که از دود گرفته نفسم میدانم
که چه دردیست به صحرا غم بی بابایی
غم گهواره ی خالی و غم لالایی
زهر میسوزد و خون جگرم میریزد
خاک صحراست که از موی سرم میریزد
دستو پا میزنمو گاه زمین میافتم
یاد آن سوخته ی نیزه نشین میافتم
آتش این جگر از فاجعه ی آن صحراست
از همان روز نفیر لب من یا زهراست
باقر علممو در سایه ی إنا لله
مادرم آمده با ناله و با واویلا
تا ابد هست به لب ، ناله ی هل من ناصر
شیعه حاصل شده از ، مکتب قال الباقر
نرگس غریبی
#امام_باقر
چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند
که دل سوخته را ناله مداوا نکند
چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد
کاش میشد خودش اینقدر تقلا نکند
زهر اینبار چه دارد متورم شده است
زهر با این تنِ بیمار مدارا نکند
این جوانی که کنار پدر اُفتاده زمین
چه کند گریه اگر بر سر بابا نکند
اینهمه جای جراحات برای شام است
زهر هرچند که سخت است چنین تا نکند
نفس آخر و با روضهی ویرانه گریست
نشد او یادِ غمِ عمهی خود را نکند
یادش اُفتاد که هم بازی او میاُفتاد
سنگ رحمی به سر دختر نوپا نکند
گفت دستم...سر زنجیر به دستش بستند
کاشکی صحبتی از آبلهی پا نکند
کاش میشد که سرِ بام کسی ننشیند
کاش میشد که کسی سنگ مهیا نکند
چادر عمه پناهش شد و نالید : سرم....
چه کنم تا که مرا زجر تماشا نکند
....
زن غساله چه فهمید که میگفت به خود
بهتر این است که این مقنعه را وا نکند
حسن لطفی
#زمینه_شورشهادت_امام_باقر_ع
🎼#سبک_خداحافظ
#سلام_آقای_بی_زائر
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول مدحی
سلام آقا سلام آقای بی زائر
سلام آقا سلام یا ایهاالباقر(ع)
سلام آقا سلام هردل عاشق
به قبرتو یا مولا یا ابالصادق(ع)
سلام ما به اون قبر رفیع تو
سلام ما به خاکای بقیع تو
خدا رو شکر سایه روی سرم داری
توی قلبم یه عمریه حرم داری
🔘➖➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
غریب اقا. تو دیدی ازدحام اقا
غریب اقا دیدی بازار شام اقا
غریب اقا غروب کربلا دیدی
غریب اقا تنی رو زیر پا دیدی
غریب اقا تو دیدی قحطیه اب و
غریب اقا دیدی اشکای رباب و
غریب اقا تو دیدی غصه و غم ها
غریب اقا تو دیدی قامت خم ها
غریب اقا تو دیدی قوم صد رنگ و
غریب اقا تو دیدی بارونه سنگ و
غریب اقا. تو دیدی کوچه و باز ار
غریب اقا. تو دیدی طعنه و ازار
غریب اقام غریب اقام
🔘➖➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
منم باقر منم هم نام پیغمبر(ص)
که جدم بود علی و فاطمه مادر
میادیادم که تو دشت بلا بودیم
میاد یادم اسیر غصه ها بودیم
میاد یادم که عمه م میکشید هی آه
تو کربلا توی گودی قتلگاه
میاد یادم دیدم خنجر روی حنجر
میادیادم که دیدم روی نیزه سر
میاد یادم غروب قافله دیدم
میاد یادم نگاه حرمله دیدم
میاد یادم دیدم بی سر شیر خوار
میاد یادم که دیدم غارت گهوار
میاد یادم که دیدم گریه ی دختر
میادیادم که دیدم غارت معجر
میادیادم لگد از اون و این خوردم
هزاربار با رقیه هی زمین خوردم
حسین جانم حسین جانم
💠💠4⃣3⃣8⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#زمینه_شورواحد_روضه_ای_امام_باقر
🎼#سبک_بین_جنجال
#دردبی_درمونه
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
درد بی درمونه توو سینه
غم و غصه چقدسنگینه
ازعطش چشم کم سوی من
حجره رو داره دود می بینه
....
دارم از زهر کین میسوزم
دیگه راحت میشم از دنیا
مگه یادم میره عذاب و
غصه های روز عاشورا
....
یادمه ای فلک/هی می خوردم کتک
میگفتم آی کمک/کمک کمک کمک
میخوردم هرکجا/همراه عمه ها
سیلی بی هوا/هوا هوا/هوا
آه و واویلتا واویلا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
یه روز خوش ندیدم ای وای
زجر و دردا کشیدم ای وای
یادمه روی خار صحرا
با رقیه دویدم ای وای
...
دلم و دست غم سپردم
سیلی مثل رقیه خردم
روزی صد بار باحسرت گفتم
کاش توی کربلا می مردم
شام غریبون و
چشای گریون و
موی پریشون و دیدم دیدم دیدم
کوچه وبازار و
محنت و آزارو
سرعلمدار و دیدم دیدم دیدم
آه و واویلتا واویلا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم
گلای پر پرو می دیدم
نفس اخرو می دیدم
می کشید خنجرو رو حنجر
می بریدش سرو می دیدم
دیده های تر و می دیدم
غارت معجرو می دیدم
دزدیه زیور و خلخال و
حتی انگشتر و می دیدم
ضربه ی تازیون
صورت ارغوون
غربت عمه ها. خدا خدا خدا خدا
گریه بچه ها
غارت خیمه ها
بین حرومیا خدا خدا خدا خدا
آه و واویلتا واویلا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندچهارم
غروب کربلا رو دیدم
غارت خیمه ها رو دیدم
بدنه بی سرو عریان و
به روی رها رو دیدم
....
می دیدم روی نیلوفر رو
لاله و غنچه پر پر رو
می دیدم روی نی می بستن
سر خونه علی اصغر رو
اشک غمه رباب
چشم نمه رباب
کنار گهواره خدا خدا خدا خدا
گریه و ناله و
اشک سه ساله و
گوش بی گوشواره خدا خدا خدا
آه و واویلتا واویلا
💠💠8⃣1⃣2⃣💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
هدیه به امام باقر صلوات
واحد سنگین شهادت امام باقر
گودال قتگاه و راس جدارو دیدم
بدنه غرق به خون شهدا رو دیدم
به زور نیزه زره را زتنش بیرون کرد
ته گودال بدنه خون خدارو دیدم
اقام اقام اقام
صدای استخون و صدای سم مرکب
گردو خاک و غبار روی هوارو دیدم
غارت خودو علم غارت پیراهن را
مشک پاره شده و دست جدارو دیدم
اقام اقام اقام
در لباس اسیری با دستای بسته من
دور عمه سنان بی سر پارو دیدم
یک نفر گفت کنیز و دلم و اتش زد
توی بازارای شام قحط حیارو دیدم
اقام اقام اقام
رضا نصابی
#زمینه_شهادت_امام_باقر
#بند_اول
من باقربنِ زین العبادم
از زهر کینه از پا فتادم
داغ اسیری آمد به یادم
من یادگار کربلای پر بلایم
مرثیه خوانِ روضههای کربلایم
آه و واویلا
واویلتا واویلتا وای وای وای حسین
#بند_دوم
بر خاک غربت سر میگذارم
با کام عطشان جان میسپارم
اما کنارم خواهر ندارم
گرچه فتاده بینِ هجره پیکر من
غارت نرفته اِی خدا انگشتر من
آه و واویلا
واویلتا واویلتا وای وای وای حسین
#بند_سوم
در خیمه بودم محزون و عطشان
با اهل خیمه غمگین و گریان
بر خاک صحرا سلطان خوبان
دیدم که محبوب خدا را سر بریدن
اهل حرم در بینِ آتش میدویدن
آه و واویلا
واویلتا واویلتا وای وای وای حسین
#بند_چهارم
یادم نرفته تیر و سنان را
اشک یتیم و قدِ کمان را
آن خندهها بر داغ جوان را
دیدم که میسوزد میان باغ لاله
دامان زینب گیسوی طفل سه ساله
آه و واویلا
واویلتا واویلتا وای وای وای حسین
#شعر و سبک_رضا_باقریان
🏴شعر واحد شهادت امام محمد باقر علیه السلام
#واحد_امام_باقر_ع
#تنم_داره_میسوزه
تنم داره میسوزه
دیگه طاقت ندارم
کرببلارو دیدم
هوای گریه دارم
منم همون که رفتم
با عمه به اسارت
ندیدم اونجا به جز
بدگویی و جسارت
اونروزا عقده شد برام
دلیل گریه شد برام
عمریه که میسوزمو
فقط غم هدیه شد برام
شنیده هارو دیدم و...
بار غمی کشیدم و...
از کربلا تا شام غم
اسارت و چشیدم و...
دیگه راحت شدم خدا
از اینهمه درد و بلا
بهونه بود زهر،منو کشت
فکر و خیال کربلا
(واویلتا واویلتا)
تا وارد شام شدم
کودکی بیش نبودم
هلهله بود و غوغا
آتیش گرفت وجودم
دیدم که کوچه هاشون
همه چراغونی بود
انگاری شهر آماده
واسه یه مهمونی بود
پیرو جووناشون همه
دور ماها حلقه زدن
گفتن اینا خارجین
از روی بوم سنگ میزدن
بردنمون تو کوچه ها
محله ی یهودیا
دریده چشمای اونا
یادم نمیره ای خدا
بزم حرامیای پست
قلبمو بد جوری شکست
دیدم عموم رو نیزه ها
یه دفعه اون چشاشو بست
(واویلتا واویلتا)
🎤با نوای زیبای حاج غلامحسین مردانی
🎪هیئت محترم قتلگاه امام حسین(ع)
✍️کربلایی امیرحسین سلطانی