#شور
#واحد_سنگین
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
ابالفضل
بیا این دم آخری غربتم رو ببین و
بیا و تَسّلا بده درد ام البنین و
واویلا
ابالفضل
الهی که مادر فدای دو دست بریدت
بمیرم برای غریبی و مشک دریدت
واویلا
نظر کن به حالم که زارو محزونم
ببین گوشه ای کنج بستر گریونم
نفس هام رسیده روی لب ای مادر
با چشمای تر از غم تو می خونم
(ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل)
____
ابالفضل
شنیدم اُمیدت عزیز دلم نااُمید شد
شنیدم که گیسوی زینب یه روزه سپید شد
واویلا
ابالفضل
شنیدم یه لشکر تو رو کشتنت نور عینم
تو رفتی و شد بی علمدار و یاور حسینم
واویلا
دو دستای تو تا قلم شد عباسم
حرم بی پناه و علم شد عباسم
می گفتن به حال حسینم خندیدن
قد و قامتش تا که خم شد عباسم
(ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل)
__
ابالفضل
برام گفته زینب که توی نبودت چه ها شد
چقد تازیونه نصیب زن و بچه ها شد
واویلا
ابالفضل
شنیدم که توو شام و کوفه چقد شد جنایت
چقد روی ناقه به اهل حرم شد جسارت
واویلا
امان از غم کوچه بازار واویلا
امان از غریبی و آزار واویلا
توی اون شلوغی و جنجال بی بی ها
میگفتن کجایی علمدار واویلا
(ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل)
____
#عباس_قلعه
🏴سبک زمینه یا واحد شهادت حضرت فاطمه ی ام البنین سلام الله علیها و روضه کربلا
#زمینه
#واحد_سنگین
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
#بانگاهه_مادرت_یاعباس
🏴بند اول
با نگاهه مادرت یا عباس
گره از کار ماها وا میشه
در خونت هر کی نوکر میشه
خدا میدونه که آقا میشه
منم عمری نوکر عباست
روزی از دستای بی دست حرم میگیرم
اگه باشه روم نگاهه خاصت
میرسم به آرزوم و کربلا میمیرم
منم عمری نوکر عباست
واسه لطفی که بهم کردی ازت ممنونم
اگه باشه روم نگاهه خاصت
میشه عاقبت به خیری نصیبم میدونم
یا ام البنین ۲ مادر عباس
🏴بند دوم
منه مسکینو دعا کردی تا
روضه خونه حضرت سقاشم
واسه من تو مادری کردی تا
که غلامِ پسراتون باشم
بدم اما همیشه بی بی جان
توی سختی ها فقط از تو مدد میگیرم
خیلی گردنم تو حق داری که
کمه واسه قمرت جون بدم و بمیرم
نمک سفرتونو خوردم که
خودمو همیشه مدیون به شما میدونم
از عنایات توئه که بی بی
دارم از حضرت عباسه شما میخونم
یا ام البنین ۲ مادر عباس
🏴بند سوم
خبر از دل شکستت دارم
تا شنیدی افتاد عباس از پا
هِی میپرسیدی حسینم چیشد
تا که فهمیدی چیشد با سقا
کربلا نبودی ام البنین
که ببینی علم از دست علمدار افتاد
قتلگاه نبودی ام البنین
اونجا که به دست شمر نانجیب کار افتاد
روی سینهء حسینت نشست
خنجرو کشیدو از قفا جدا کرد سر رو
سرو روی نیزه ها زد نامرد
و رها کرد زیر سمّ مرکبا پیکر رو
واویلا حسین ۲ غریب مادر
🏴بند چهارم
این روزا مثل همیشه نیستیم
نگرانیم همه از راهه دور
نگران اون حرم هاییم که
افتاده دست یه عده مزدور
خداحافظه حرمها باش که
تو میدونی شیعه ها چقده روش حساسن
خداحافظه حرمهایی یاش
که هنوز منتظر اومدنه عباسن
خداحافظه حرمها باش که
دیگه طاقت نداریم بشنویم حرف غارت
خداحافظه حرمها باش که
دیگه طاقت نداریم بشنویم از جسارت
یا صاحب زمان ۲ بیا ای آقا
۱۴۰۳/۰۹/۲۱
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
#شور_امام_حسین_ع
#تبجنونمتبحسینه
تب جنـونـم
تـبحسـیـنه
تـویدنیا هـرشـب شـبحسـیـنه
غـمعزیـزم
غـمحسـیـنه
مـنتـولـدم محـرمحسـیـنه
اربعـیـنیـه عـالمـو ؛ بــردهزیـردیـن
مـرکـززمـیـنکـجـاسـت ؛ بیـنالـحـرمـیـن
دوسـتدارم آخـرکـار ؛ ایـنجـوربـشـهکـه
تـویقـبـرهـرچـیبـگـن ؛ مـنبـگـمحسـیـن
گـردنـممـیـگـیـره / مـثـلحـرمـثـلحـبیـب
مـطمـئنـمآقـا / مـنودوسـتدارهعجـیـب
خیـلیمـعنـاگـفـتـن / از زنـدگـیولـی
زنـدگـیبـرایمن یـعنـیحسـیـنابـنعـلـی
یا اباعبدالله ۳
-----------------
دلـمکـهدلنـیـسـت
دلحـسـیـنـه
قبـلـهمـایـلبـه شـمایـلحـسـیـنـه
ابـدحـسـیـنـه
ازلحـسـیـنـه
اونـیکـهگـرفـت مـنوبـغـلحـسـیـنـه
گـویسـبقـتوگـرفـت ؛ ازطـلاحـسـیـن
خـاکپـایزائـر ؛ کربـلاحـسـیـن
دیگـهاحـوالدل ؛ مجـنـونونگـم
شـدهلیـلـیام بهـت ؛ مبـتـلا حـسـیـن
اسـمتـوتقـدیـره / وهـبوکـردهعـوض
اسـمتـومـیگـمکـه / مـادرتمـیـبـرهحـظ
خـیلـینـامـردیاز / خـیلیـا دیـده ولـی
پـدرمهـمشمیـگـه مردحـسـیـنابـنعـلـی
یا اباعبدالله ۳
----------------
✍️#شاعر :
محمد جواد توحیدی
#عمهجان
تو را محاصرهکردند و دومینباراست
کهشمر آمده و خیمهبیعلمدار است
سکوت
#محمد_جواد_توحیدی
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
من که از نسل دلیر عربم
امّ العبّاسم و امّ الادبم
مادر چهار یل رعنایم
من کنیز حرم زهرایم
آسمان خاک نشین حرمم
عرش در تحت لوای کرمم
معرفت مسئله آموز من است
عاشقی سائل هر روز من است
دل من محو تولّای ولیست
سِمتم خادمی بیت علیست
من سفارش شده ی زهرایم
آبرو یافته از مولایم
وه از ان روز که قابل گشتم
با در بیت مقابل گشتم
آمد آن لحظه چه خوش اقبالم
دختر شاه به استقبالم
قبله ی نور به کاشانه ی من
حرم الله کجا خانه ی من
دست بانوی حرم بوسیدم
خاک پایش به بصر مالیدم
گفتم این بیت حریم لاهوت
من کنیزم به دیار ملکوت
آمدم خادم این در باشم
خادم دختر حیدر باشم
لیک آن روز زغم رنجیدم
وای دل، صحنه ی سختی دیدم
هر دو ریحانه حق تب دارند
بین خانه حسنین بیمارند
گفت زینب به دو چشمانی تر
نذر روزه بنما ای مادر
عرق از صورتشان تا شد جمع
سوختم در غمشان همچون شمع
آنقدر خرج ولایت گشتم
مورد لطف و عنایت گشتم
تا خدا مزد ولایم را داد
که به من گل پسری زیبا داد
صاحب جنة الاحساس شدم
مادر حضرت عباس شدم
در وفا یار بلا فصل شدم
مادر فضل و ابا الفضل شدم
شوری افتاد ز عشقش به دلم
دید از فاطمه بودن خجلم
حق نمود این شرفم نقش جبین
حضرت فاطمه شد ام بنین
گفتم عباس گل ریحانی
به امیرت تو بلا گردانی
نه برادر و نه من مادرشان
من کنیز و تو غلام درشان
روزی اید که به همراه حسین
از مدینه بروی نور دو عین
چون حسینم تو خدایی گردی
عاقبت کرب و بلایی گردی
یک وصیت کنم این لحظه تو را
جان تو جان عزیز زهرا
رفتی و همره تو شادی رفت
از مدینه دگر آزادی رفت
وای زان روز که غمها برگشت
کاروان گل زهرا برگشت
جان هر دل شده بر لب آمد
بی حسین حضرت زینب آمد
گفت با من همه اسرار مگو
ماجرا های تو و بغض گلو
گفت لب تشنه سوی آب شدی
از خجالت به خدا آب شدی
گفت با قدّ کمان جان دادی
من شنیدم نگران جان دادی
تا که مشک و علمت را دیدم
دست پاک تو ز دور بوسیدم
باورم نیست سر زین وسجود
فرق عباس من و ضرب عمد
یاد تو روضه به پا می سازم
تا ابد برپسرم می نازم
نزد زهرا تو وجیه اللّهی
فانی حضرت ثار اللّهی
#قاسم_نعمتی
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
ای جبرئیلم تا خدایت پرکشیدی
از مادر چشم انتظارت دل بریدی
جز ام لیلا کس نمیفهمد غمم را
من پیر گشتم تا چنین تو قد کشیدی
تنها نه دلگرمی مادر بوده ای تو
بر خاندان فاطمه روح امیدی
بر گردنم انداختی با دستهایت
زیبا مدال عزت «ام الشهیدی»
زینب کنار گوش من آهسته می گفت
هرگز مپرس از دخترت از چه خمیدی
از خواری بعد از تو گفت و گفت دیگر
بر پیکر مانیست جایی از سپیدی
یک تکه مشک پاره را تا داد دستم
فهمیدم ای بالا بلند من چه دیدی
از مشک معلوم است با جسمت چه کردند
وای از زمین افتادن،و از ناامیدی
باور نخواهم کرد تا روز قیامت
بی دست افتادی،به خاک وخون طپیدی
در سینه پنهان میکنم یک عمر رازم
پس شکل قبرت را دگر کوچک بسازم
#قاسم_نعمتی
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
#زمینه
من...٬خانه داره ولایتم٬سفره داره کرامتم٬بی قراره زیارتم
وای وای قرصه قمر ندارم
وای وای دیگر پسر ندارم
من...٬روضه خوان مدینه ام٬صاحب سوزه سینه ام٬چون خجل از سکینه ام
وای وای گریان کنم نظاره
وای وای برمشکه پاره پاره
آه...٬زینبم(س)گفته دل غمین٬که چگونه زصدرزین٬خورده عباس(ع)من زمین
وای وای من اُم بی بنینم
وای وای عمری زارو حزینم
آه...٬گفته باشور و زمزمه٬سجده گاهت به علقمه٬بوده دامان فاطمه(س)
وای وای کردی تو رو سپیدم
وای وای من مادره شهیدم
آه...٬در غم قامتی رشید٬گیسوانم شده سفید٬قامتم این عذا خمید
وای وای باور نمی کنم من
وای وای فرق و عمود و آهن
#قاسم_نعمتی