سبک شور #تورکی حضرت #ام_البنین سلام الله علیها (با مضمون تاریخی روایی)
بسم الله الرحمان الرحیم
بنده ی رب العالمین، سیدتی ام البنین
یار امیرالمومنین ،سیدتی ام البنین
ادبلی ،لیاقتلی خانیم
عفتدی،نجابلی خانیم
سیزتک آنادان عباس اولار
وفالی،نزاکتلی خانیم
ام البنین گوهرین صدفی.ام البنین شیعه نون شرفی
اوغوللارین آناسی لقبین. بو جَمعه امضا ایله نجفی
السلام ای اوغوللار آناسی
خادمه ی حبل المتین ، سیدتی ام البنین
بیت حقه یاخچی گلین، سیدتی ام البنین
آدیز فاطمه دی و لکن
قویمادیز که مولا سسله سین
عرض ایتدیز پوزولور اوشاقلار
حسن گوگلی ایستر آناسین
ام البنین سن چوخ آغلامیسان.دائم عزاعشقه، ساخلامیسان
قربان حسینه ویریب،دؤرد اوغول.حسینی چون سینه داغلامیسان
السلام ای اوغوللار آناسی
اصل ونسبلی بایقین ، سیدتی ام البنین
حیدره اولدوز همنشین، سیدتی ام البنین
عرض ادب اوهمنشینه
دؤرد اوغول ساخلیان نگینه
یار زینب بی معینه
آغلاماخدان گورمیه ن گوزی
سلام اولسون ام البنینه
ام البنین آدیوه آفرین.عباسیوین گوزی شور آفرین
اوغلون اولوبدی علمدار دین. هم دؤرد امام ئوپدی عباس اَلین
السلام ای اوغوللار آناسی.
،،،،،
#اللهمعجللولیکالفرج
#اللهمالعنآلمروان
✍ سید کاظم ملکی (آل میر ملک معجزنما)
از درد غیرت صورتش چرخاند مادر
بستند او را تا به نیزه ماند مادر
مادر دعا کن منتقم دیگر بیاید
چون او گره از اَبروی زهرا گشاید
صحن و سرایی در بقیع بر پا نماید
پایان هر روضه دعا کردیم شاید
ما کاشف الکرب امام خویش گردیم
دار و ندار خویش نذر یار گردیم
#ام_البنین
#ابا_الفضل
#وفات_حضرت_ام_البنین
#مادر_علمدار_کربلا
آسمان سوخت و از پا افتاد
زیر بار جگر داغ شما
و دل سخت زمین برده چهار
گل ماتم زده از باغ شما
کرم و لطف خدا می ریزد
از سر و روی در خانه تان
شمع تان پای علی می سوزد
و ملائک همه پروانه ی تان
روزها می گذرد می آیی
دیده را با غم دل خیس کنی
مادرانه وسط خاک بقیع
روضه ی علقمه تأسیس کنی
خیمه ی اشک زلالت جاری ست
می شود چند دهه یا سالی
جگر گریه ی من درد گرفت
پاشو از پای مزار خالی
موج برداشته چشمان تو از
آینه های ترک خورده ی غم
هیجده داغ دلت را بانو
کرده تصویر شکسته، مبهم
خوب شد چشم شما درک نکرد
تیر را بر سر مشک عباس
دست جا مانده و پلکی مجروح
سرخی حسرت اشک عباس
خوب شد چشم شما درک نکرد
که عمود آمد و وضعیت بد
و امامی که ز لبهاش چکید
بوسه بر قامت یک قطعه جسد
خوب شد چشم شما درک نکرد
سر دریا لب نی زار نشست
پسر فاطمه غارت شد و بعد
سینه ی احمد مختار شکست
خوب شد چشم شما درک نکرد
خواهری روضه ی گودال گرفت
جگر بی کفنش از سر نی
تا درِ عرش خدا بال گرفت
خوب شد چشم شما درک نکرد
خیمه گاهی که اسیری می رفت
دستها طعمه ی زنجیر و یکی
طفل معصوم به پیری می رفت
خوب شد چشم شما… اما باز
غصه ی این همه مهتابت کرد
پیش عباس و برادرهایش
بیشتر داغ حسین آبت کرد
#ام_البنین
#ابا_الفضل
#وفات_حضرت_ام_البنین
#مادر_علمدار_کربلا