#جام_تولا
از آن روزیکه پیمان با تو بستم
درِ دیگر ، به روی خویش بستم
زدم جام تولا را ، از آغاز...
که مست از بادهٔ جامِ الَستم
اگَر پیمانه از غیرت ، گرفتم
بجز بیهودگی طرفی نبستم
به غیر از بادہ ی مهر ولایت!
همه پیمانه ها یکجا شکستم
شدم محو وجود بی مثالت
کمند خودسریها را گسستم
به نام تو قلم در کف گرفتم...
چو دادی خامهٔ عرفان به دستم
شدم آگه ، به شرح (انّما) یت
ز لوح (هل اتیٰ) دل بر تو بستم
کجا حاجت برم بر درگه غیر
که عمری را گرفتار تو هستم
تویی (ساقی) تویی ساغر تویی خم
که از جام دل انگَیز تو مستم
به محشر ، گر مرا از خود برانی...
بگیرم چون سبو بر سر دو دستم
سید محمدرضا شمس (ساقی)