#زیارت_جامعه
جمع خوبان جمع کردی در مدارجامعه
عارفانِ شمع تو پروانه وار جامعه
نهر های معرفت را خوب جاری کرده ای
از زبان اهل دل در رودبار جامعه
با مصابیح الدجی وسایه ی کهف الوری
مات شیطان مانده از شعر و شعارجامعه
خانه هایی که خدا اذن دخولش می دهد
یک به یک هستند پیدا درقرارجامعه
سرگذاردمنزلت بر روی خاک منزلت
سایه طویی رود درسایه سارجامعه
آنچنان عطر غزل پیچیده در گفتار تو
حافظ شیراز هم مانده به کار جامعه
حافظ شیراز نه "کُلُ شریفن طَاءطَ اَ"
شعر سعدی هاست حتی شرمسار جامعه
آخرین خورشید در فجر طلوعی آتشین
درسه تابش نشر کرده اعتبار جامعه
سامرا گوی غریبی از خراسان بردهاست
من نمی گویم که می گوید غبارجامعه
گشته ویران چلچراغ دیده بارانی ام
با ترکهای منار سوگوار جامعه
حرف سامرّا شد و یک حلقه اشک و چشم من
اذن باران ده تو ای ابر بهار جامعه
زینت کریمی نیا