زمان:
حجم:
289.5K
#زمینه
#تک_حماسی
#شهادت_امام_رضا_ع
نور سخن یا علی
کعبه ی من یا علی
ابالحسن ابالحسن یا علی
روی تو خورشید ماست
خنده ی تو عید ماست
ولایت تو شرط توحید ماست
پاره ی پیکر رسول خاتم تویی
همچو مادر تو هم وارث ماتم تویی
ای شده خونجگر
جگرت شعله ور
ای رضا جانم
آینه ی کبریا
سیدنا یا رضا
زائر تو زائر عرش خدا
جنت ما مرقدت
قبله ی ما گنبدت
بوی نجف میرسد از مشهدت
به هزار و یکی اسم خدا مَظهری
یا علی ابن موسی ، علی دیگری
ای امید همه
پسر فاطمه
ای رضا جانم
#میثم_مومنی_نژاد
زمان:
حجم:
121.3K
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_رضا_ع
سلام اولیا به آل طاها
بر پاره ی تن رسول و زهرا
بر ولیِّ خدا
علی موسی الرضا
تو کعبه ی جانی رضا جان
حج فقیرانی رضا جان
رضایت خدا بود رضایت
حَیِ عَلی خَیرِ العمل ولایت
ولی ابن ولی
سیدی یا علی
تو روحِ قرآنی رضا جان
حج فقیرانی رضا جان
قبر تو دارد نور عرش رحمان
ای زائر قبر تو صاحب زمان
از غمت در محن
حجت ابن احسن
تو اصلِ ایمانی رضا جان
حج فقیرانی رضا جان
#میثم_مومنی_نژاد
زمان:
حجم:
342.9K
#شور
#زمینه
#زمزمه
#شهادت_امام_رضا_ع
پاره پاره شده این قلب محزونِ من
میرسه از مدینه کم کم مهمونِ من
ای خدا بر مشامم بوی یوسف میاد
زیر لب دائما میخونم 《اَینَ الجواد》
ای قرص ماه من
خونه ام شد قتلگاه من
بیا به دامن سرم بگیر
گریه کن با اشک و آه من
ای نور دیده ام
ببین چه رنجی کشیده ام
خاک حجره شده زیرو رو
بسکه به خودم پیچیده ام
آه و واویلتا
واویلا واویلا یا رضا
دست من بر دل رو به قبله پای من
داره میسوزه از زهر کین اعضای من
هر نفس انتظار مرگم را میکشم
روی خاکای حجره دارم پا میکشم
پاره شد قلب من
پرپر میزنم دور از وطن
پاره ی جگرم با خودت
برایِ بابا بیار کفن
روضه برام بخون
بخون از گودال پر ز خون
از اون پیکری که غرق تیر
از روی مرکب شد سرنگون
آه و واویلتا
واویلا واویلا یا رضا
#میثم_مومنی_نژاد
#شهادت_امام_رضا_ع
#گفتگوی_کبوتر_امام_رضا_ع_و_کبوتر_بقیع
بال میزد کبوتری زیبا
گرد گلدسته دور یک گنبد
با نسیم سحر صفا میکرد
در هوای معطر مشهد
دائما ذکر یا امام رضا
میچکید از زبان و منقارش
گویی آرامشی به او میداد
همچو مرهم به قلب تبدارش
خسته شد تشنه بود و پایین شد
آمد از اوج تا که آب خورد
بعد از آن هم به صحن مرمر شاه
دانه های طلای ناب خورد
دید آنجا کبوتری خسته
گویی از راه دور آمده بود
بال هایش تمام خاکی بود
سوی دریای نور آمده بود
گفت ای خسته و غریب سلام
دوست دارم شوی تو مهمانم
پس بنوش آب و خستگی در کن
بعد از آن هم نشین تو بر خوانم
دانه های طلای گندم را
زائران از برای ما آرند
خادمین حرم گه و بیگاه
همگی بهر ما پرستارند
راستی از کجا تو آمده ای
حال و روزت گمان کنم حاکیست
که پریشانی و شکسته دلی
از چه رو بال های تو خاکیست
به پر و بال خود تکانی داد
گفت که ای هم نفس علیک سلام
من غریبم غریب و مینالم
بر غریبی چار امام همام
منِ دل خسته را که میبینی
زائر حضرت رضا هستم
من سفیر کبوتران بقیع
در غم و ماتم و عزا هستم
آخرین روز های ماه صفر
ما عزادار مجتبی هستیم
همره ماتم رسول الله
ما به اندوه مبتلا هستیم
سی امین روز ماه هم تنها
من به مشهد مسافرم آری
میرسم از بقیع بر مشهد
تا کنم بر رضا عزاداری
گرچه از ره رسیده ام اما
نه گرسنه نه تشنه ام ای دوست
داد بر من ز آب و دانه بسی
آن امامی که آب و دانه از اوست
گر پریشانم و شکسته دلم
ز غم اهل بیت اطهار است
حال غم دیده ی رضا هستم
کو شفا و طبیب بیمار است
پیش از این هم دخیل گردیدم
به ضریح و به پنجره پولاد
دور گلدسته ها زدم چرخی
بعد رفتم حرم ز باب جواد
خوش به حالت که در رفاه هستی
هم که سرمست هستی و آزاد
دور گلدسته ی طلا بپری
دور گنبد و صحن گوهرشاد
روی مرمر قدم زنی و خوری
دانه های طلای گندم را
هر طرف سر تکان دهی بینی
زائران امام هشتم را
آب خوردی ز حوض فیروزه
گاه فواره گاه بر لب جو
مینشینی به همره رفقا
سردهی ذکر ضامن آهو
بسکه اینجا بود چراغانی
شب تیره ز روز روشن تر
در و دیوار و گنبدش پرنور
بوی عطر و گلابش از قمصر
لیک ما در بقیع در غربت
سپری میکنیم عمر گران
ما ز ظلم و جفای وهابی
دائم هستیم خسته و نگران
زائری گفت یا امام رضا
السلام ای غریب ای آقا
گفتم از او غریب تر هم هست
باورت نیست تا بقیع بیا
این همه چلچراغ و زیبایی
که در این جا بُوَد در آنجا نیست
روز ها گرم و سایه بانی نیست
بانی این همه ستم ها کیست
دانه هامان به خاک آغشته ست
و فضا پر ز خاک و گرد و غبار
زائران را به قبرها ره نیست
چار قبر غریب هم به کنار
چه خوش آب و هواست مشهدتان
چار فصل و همیشه معتدل است
روی ما زرد همچو پاییز است
به دل ما همیشه خون دل است
زائران هم به پشت پنجره ها
راه بر لاله و شقایق نیست
راه بر قبر پاک سجاد و
باقر و مجتبی و صادق نیست
از غم فاطمه همین بس که
در بقیع شد مزار او پنهان
خاک ماتم به سر کنیم ای دوست
تا بیاید مگر امام زمان
مطمئنم اگر بیاید او
چاره سازد کنار هم باشیم
دور گلدسته های یک گنبد
روز و شب زائر حرم باشیم
کفتر مشهدی به او گفتا
با طلاهای مردم ایران
روی مرقد ضریح میسازیم
همچو مشهد به طرح فرشچیان
و سپس روی آن ضریح قشنگ
گنبدی از طلا و گلدسته
مثل این گنبد امام رضا
خشت هایش طلای پیوسته
زائران از سراسر دنیا
چون بیایند با تنی آزاد
روبه روی ضریح چار امام
میشود ذکر یا حسن سر داد
روضه میخواند روضه ی غربت
روضه ی غربت و غم و هجران
گفت فرموده ای که یا بن شبیب
گریه کن روضه ی حسین بخوان
دو کبوتر به حال آل الله
گریه کردند مدتی باهم
بال در بال هم سپس رفتند
در هوا پرزنان به سوی حرم
ای امام رئوف بخشنده
ضامن ناقه ، ضامن آهو
ای امامی که از لبت میریخت
نغمه ی لا اله الا هو
گرچه من کمتر از کبوتر تو
هستم اما بیا و راهم ده
جان زهرا من سیه رو را
در جوار حرم پناهم ده
ای که فرموده ای که هر کس شد
زائر من ز روی عهد و وفا
من به فریاد او سه جا برسم
چشم در راهم ،هر سه بار بیا
#جواد_کریم_زاده
#شهادت_امام_رضا_ع
#وداع_با_محرم_و_صفر
ای همسفر محنت پایان صفر آمد
چون زائر دل خسته اشکم ز سفر آمد
لبریز غم و دردیم از خویش سفر کردیم
پایان صفر بر ما با خون جگر آمد
در گوشه ی تنهایی فرزند علی تنها
جان می دهد و بر ما از طوس خبر آمد
لبخند غم انگیزی بنشست به لبهایش
زیرا پسری دل خون بالین پدر آمد
در حجره ی در بسته گل وا شد و پرپر شد
وقتی که جواد از ره با دیده ی تر آمد
تنها و غریبانه می سوخت رضا امّا
با آتش و اشک خود چون شمع سحر آمد
در طوس پسر آمد بالین سر بابا
در کرب و بلا بابا بالین پسر آمد
بعد از غم پیغمبر ، وَز داغ حسن ما را
بر دل ز غمش «یاسر» اندوه دگر آمد
محمود تاری «یاسر»
#شهادت_امام_رضا_ع
شبی که زائرت هستم چقدر آن شب صفا دارد
خودم حس میکنم این را هوا رنگ خدا دارد
ارادتمند این درگاه از هر گوشه عالم
که شد مهمان تو اندوهش اینجا انتها دارد
حبیب اینجا طبیب اینجا بدون نوبت قبلی
فقط با یک اشاره درد بیدرمان دوا دارد
صفای مکه را دارد برای زائران اینجا
قضای حج مقبول است و قرب کربلا دارد
مقیم این حرم امروز با اخلاص هر کس ش
چه بیمی دیگر امروز و از روز جزا دارد
امام مهربانیها بنازم بارگاهت را
که هم دارالعمان اینجا و هم دار الشفا دارد
خدا اینجا وفا اینجا تعجب نیست باور کن
خراسان است این مرکز علی موسرضا دارد
#غلامپور_دهسرخی
#شهادت_امام_رضا_ع
قلب رضا ز زهر جفا پاره پاره شد
زین ماجرا جواد دلش پر شراره شد
در حجره آمد و پدرش را ببر گرفت
پُر کاسه های دیده او از ستاره شد
بابا رضا ، غریب خراسان توئی و من
جانم به لب آمده ، ازدست چاره شد
گریان جواد از غم بابا و غربتش
بار دگر به روی پدر در نظاره شد
یاداز حسین و تشنگی جدّخودنمود
اشکش روان و بررخ آن ماهپاره شد
حلوائی و مرثیه خوانی و چشم تر
بر آن امام ثامنِ ضامن دو باره شد
#محمود_حلوائی
#شهادت_امام_رضا_ع
اگر غریب و مضطری رضا را صدا بزن
خسته به پشت هردری رضا را صدابزن
اگرغمت فزون شده بغض نشسته در گلو
گدای کوی این دری رضا را صدا بزن
اگر ز پا فتاده ای ره شده بسته روی تو
نیست تراچو یاوری رضا را صدا بزن
اگربه گِل نشسته است کشتی آبروی تو
منتظر هر خطری رضا را صدا بزن
بگو که زائرت منم گدای کوی تو منم
اگر غلام این دری رضا را صدا بزن
بگو به جان پسرت جواد جان مادرت
ز حال من با خبری رضا را صدا بزن
بگو که (بیقرارم) و چاره به کار من نبُد
اگر غریب و مضطری رضا را صدا بزن
#بیقرار_اصفهانی
#تسلیت_یا_صاحب_الزمان_عج
#شهادت_امام_رضا_ع
تسلیت گوییم امشب بر شما یابن الحسن
عالمی گشته عزادارِ رضا یابن الحسن
عاقبت با زهرِ کین مسموم گردیده رضا
در عزای جَدِّ مظلومت بیا یابن الحسن
##########################
با لطفِ رضا هر آنچه خواهم بدهند
از عشقِ رضا برگِ براتم بدهند
چون زائرِ درگاه و حریمش گشتم
پیوسته به لبها صلواتم بدهند
##########################
من به درگاهت گدایم یا رضا
نوکری بی ادعایم یا رضا
تو گرفتی دستِ این آلوده را
پس مکن دیگر رهایم یا رضا
##########################
#مدح_و_مناجات_حضرت
#علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
هشتمین نورِ ولا بر تو ارادت داریم
یا معین الضعفا شوقِ زیارت داریم
بطلب هر که به امید زیارت باشد
تشنه ی یک نگه و لطف و عنایت باشد
ای امامِ مهربان که آمدی بهرِ نجات
ایلِ ما ، تبارِ ما ، تمامِ عالم بفدات
هرچی که گره تو کارِ ما باشه وا می کنی
همیشه براتِ کربلا رو امضا می کنی
افتخارِ ما بُوَد گداییِ کوی شما
دست خالی آمدیم سوی تو یا امام رضا
تو خودت گفتی اگه ، یک دفعه زائرم بشی
من سه جا میام که آسوده زِ خاطرم بشی
چشم بِه راهیم آقا جون موقعِ نامه ی عَمل
وقتِ میزان و صراط ، بده به نوکرا مَحَل
ما مریضِ معصیت ، ولی شما مهربونی
تو طبیبی که آقا دردِ مریضو میدونی
ما که عمری بر درِ کوی تو سائل شده ایم
همیشه بر کرم و لطفِ تو نائل شده ایم
آرزویِ ( یوسفی ) نوکرِ درگاهِ شما
شده ایکاش که بیاد منتقمِ آلِ عبا
✍️#محمود_یوسفی_مشهد
#شهادت_امام_رضا_ع
عمری ز خلق زخم زبانها شنیده ای
زهری ز نیش زخم زبانها چشیده ای
گه گفته اند ابتری و گاه گفته اند
در قصر پادشاه اقامت گزیده ای
عالم فدای آن سر پاک و مطهرت
از چه عبا به روی سر خود کشیده ای
سم جفا چه کرده که برگشته ای کنون
با قامتی خمیده و رنگ پریده ای
در کوچه بارها به زمین خورده ای و بعد
هردم به یاد مادر قامت خمیده ای
زهرا شده ست از غم داغ تو درخروش
در حال گریه از غم تو میرود ز هوش
بر روی خاک حجره سر خود نهاده ای
بر داغ شاه کرب و بلا روضه خوانده ای
آمد درون حجره ی تو نور دیده ات
گفتی بیا که خوب خودت را رسانده ای
از سوز تشنگی جگرت پاره پاره شد
با روضه ی عطش به برش جان بداده ای
غسل و کفن نموده تن پاک و اطهرت
سر را به دامن پسر خود نشانده ای
اما به کربلا پدری داشت در برش
راس جوان و پیکر درخون فتاده ای
تشییع گشت پیکر پاکت بدوش خلق
بی سر دگر به پهنه ی هامون نمانده ای
رخت اسارتی به تن خواهرت نگشت
خیره به خیزران و لب اطهرت نگشت
#جواد_کریم_زاده
5.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زمینه
#شهادت_امام_رضا_ع
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
به جز مشهد تو / ندارم پناهی
دور سقاخونه ت / بگردم الهی
تموم ما رعیت / تویی شاه و سلطان
شده ذکر لب هام / رضا جان رضا جان
رضا - من و لطف زیادت
رضا - تو رو جون جوادت
نذار - بره با دست خالی گدات
رضا - من و هوای صحنت
رضا - من و سفره ی پهنت
آقا - شده قلب و دلم مبتلات
جَمعه دور تو * هر چی سائله
آقا جان سلام * از این فاصله
(جانم یا رضا) ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
غمت توی سینم / نشسته رضا جان
پناه دلای / شکسته رضا جان
دلم تا همیشه / خوشه با گدایی
مگه میشه با تو / نشم کربلایی
رضا - توی سختی باهامی
رضا - ضامن کربلامی
آقا - دل هر گدا رو می بری
رضا - کرم تو زبونزد
رضا - تویی نگین مشهد
ببین - دل من خوشه با نوکری
دیوونت میشه * هر چی عاقله
آقا جان سلام * از این فاصله
(جانم یا رضا) ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ندیدم کسی رو / شبیه تو آقا
همه زندگیمه / ضریح تو آقا
جا مونده دل من / توو صحن گوهرشاد
امامِ غریبم / خونه ت باشه آباد
رضا - تویی قبله ی حاجات
دلم - شده محو تماشات
آقا - همه زندگیمه مشهدت
رضا - من و پنجره فولاد
دلم - توی دام تو افتاد
شدم - کبوتر تو و گنبدت
یا نور الهدی * یا شمس الشموس
دستامو بگیر * ای سلطان طوس
(جانم یا رضا) ۴
#احسان_نرگسی
#شهادت_امام_رضا_ع
به سما نوحه چنین دم دادند
به غریب الغربا سم دادند
تا کشید است عبا را برسر
شده در کوچه شبیه مادر
لرزه بر قامت دین افتاده
مقتل آورده زمین افتاده
دارد از درد به خود می پیچد
شررش کم که نشد... می پیچد ...
...درد در دامنه ی چشمانش
پسرش آمد و شد مهمانش
گرچه با آه و شرر جان داده
سر به دامان پسر جان داده
روضه سر بسته بماند بهتر
روضه را شاه بخواند بهتر
مثنوی گرم غمی سوزان است
آخرش فابک علی العطشان است
کربلا جای پسر بوده پدر
آنکه شد خون جگر، بوده پدر
به دلش داغ فراوان دادند
دو پسر در بغلش جان دادند
روضه خوان یا ولدی میخواند
از سر نابلدی می خواند
نفسش رفته حسین بر گشته
شده با اصغر خود سر گشته
قطعه قطعه به عبا یک پسرش
دیگری زیر عبایش ...جگرش ...
... بین گودال غریبی سوزد
نیزه تن را زمین می دوزد...
روضه سربسته بماند بهتر
مادرش روضه بخواند بهتر
یا بنی قتلوک ...عطشان
یا بنی خذلوک... عریان
#حسین_رحمانی