#سبک_شور_طفلان_حضرت_زینب_س
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_🏴
#شب_چهارم
#بسیار_زیبا😍
#اجرانشده
بند اول:
از دور دوتا جوون
دارن میان میدون
دارن میان چه با وقار
از دور دو پهلوون
محمد و عون، مردانِ صلابت
محمد و عون، عُشّاقِ شهادت
محمد عون، سربازه حسین و
محمد و عون، یارانِ ولایت
دوتا شیرِ نر که خیلی خیلی غرّانن
مثه شمشیره دو لب، تیزن و برّانن
وقتی که مادرشون، زینبِ کرّاره
دیگه حتما این دوتا، حیدره دورانن
دوتا گلِ زیبا، ماهِ دل آرا
عزیزای زینب، عشقِ ثارالله
مقامشون بالاس، چون شدن جزوه
شهیدای ظهر، روزِ عاشورا
ای جانم قمرای زینب
بند دوم:
جانم، دو تک سوار
دو جعفرِ طیّار
دو تک یل از نسلِ علی
جانم، به این تبار
محمد و عون، شیران عقیله
محمد و عون، گُردان عقیله
محمد و عون، موقعِ نبردن
محمد و عون، طوفان عقیله
دوتا کوهِ عظمت، دو گوهر نایاب
ذکرشونه رو لبا، مُسَبِّبُ الْاسباب
دوتا قهرمانِ کربلا که با ایثار
شدن افتخاره مادر جلوی ارباب
دو یاره مولا و ناصرِ مکتب
امیدای قلبِ، حضرتِ زینب
چقد علی وارن، وقتِ جنگیدن
انگار به میدون رفت، قاتلِ مرحب
ای جانم قمرای زینب
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#علی_مهدوی_نسب(عبدالمحسن)
.
#مناجات_مهدوی
#ماه_رمضان #امام_زمان
گریز: حضرت زینب علیهاالسلام
ای التماس ِلحظه ی افطار، العجل
وقت سحر؛ امید گنهکار، العجل
ما غرق ظلمتیم و نیازمند نور تو
خورشید روز و ماه شب تار، العجل
در حال روزه با لب تشنه قسم دهیم
شیعه شده ست تشنه ی دیدار، العجل
ای مجری عدالت حیدر ظهور کن
بردار تیغ حیدر کرّار، العجل
از چه نشسته است به جایت نماد ظلم
بر منبری فقط تو سزاوار، العجل
عمری برای قلب تو عیدی نمانده است
تا کی تویی همیشه عزادار، العجل
آقا قسم به زخم دل عمّه زینبت
بنما تو بر ظهور خود اصرار، العجل
آقا قسم به پیکر مجروح او بخواه
اذن فرج ز حضرت دادار، العجل
در بین رقص و هلهله زینب چه می کند
پیش دو چشم خیس علمدار العجل
در لحظه های رد شدن از بین مست ها
خیلی کشیده محنت و آزار، العجل
از بعد دیدن لب زخمی ز خیزران
از این حیات خود شده بیزار، العجل
مویش سفید کرده و سرو ِقدش کمان
بزم شراب و کوچه و بازار، العجل
#علی_مهدوی_نسب(عبدالمحسن)
#ولادت_حضرت_رقیه_س
امّ اسحاق ای وجودت بحر، گوهر زاده ای
یک به یک هر حُسن ایزد را تو مظهر زاده ای
آسمان عرش را خورشید انور زاده ای
بر حسین بن علی گویی که مادر زاده ای
خُلقاً و خَلقاً شبیه حضرت زهراست او
هم علی هم مجتبی هم زینب کبراست او
باز بر روی زمین عرشی فراهم آمده
در میان صدهزاران حور ،مریم آمده
گوئیا در ماه شعبان دخت خاتم آمده
حضرت زهرای ارباب ِدو عالم آمده
باز در بیت علی دردانه ای دیگر رسید
بر مجانین حسین بن علی سرور رسید
بر روی بال ملائک او قدم بگذاشته
از دل ارباب، صدها بار غم برداشته
هرملک بر پای او یک دشت بوسه کاشته
گوئیا او از ازل در قلب ها جا داشته
در زمانی که خدا آب و گِل ما را سرشت
بر دل ما نوکران نام رقیه را نوشت
شد برای خاندان فاطمه نور دو عین
جذبه ی زهرایی او برده دل از زینبین
نیست بابایی تر از او در تمام عالمین
شد شبیه اکبر وعبّاس او باب الحسین
گر حسین بن علی باب الَّه دنیا شده
او شده باب حسین و بر همه مأوا شده
آمده آن که جهان بر درگهش سائل شده
دست های کوچکش حلال هر مشکل شده
در حقیقت هر که مجنونش شود عاقل شده
با وجود او قیام کربلا کامل شده
آمد و بر آل حیدر معدن احساس شد
مأمن او شانه های حضرت عبّاس شد
مادحش از وصف خُلق احسنش درمانده است
عاجز از مدحش شده ،در سطر اول مانده است
نام خود را نوکرش کلب الرقیه خوانده است
غیر از او هر عشق دیگر را ز قلبش رانده است
از شروط اصلی شیعه شدن شد حبّ او
می دهد بر شیعیان، نام نکویش آبرو
هر کسی از او مدد بگرفت او شد ناصرش
حق دهیدش گر که شد قاصر ز وصفش شاعرش
می شود مشمول رحمت هرکه گردد زائرش
نطفه اش ناپاک بوده هر که باشد منکرش
لعن بر هر کس که باشد منکرش جایز شده
چون که کفر منکران او به حق بارز شده
می شود او کوه صبری روبه روی هر جفا
حاصل عزمش شود ویرانی شام بلا
می دهد جان تا بماند نهضت کرب وبلا
زیر دِین ِ لطف و ایثارش رود دین خدا
اشک هایش می شود در شام و کوفه لشکرش
می شود پیروز ِ هر میدان ،حیای معجرش
در میان شادی ِمیلاد او غم آمده
بر نگاه نوکرانش اشک ماتم آمده
باز گویا سوّم ماه محرم آمده
مقدم او مجلس روضه فراهم آمده
وای از روزی که مهمانش سر بابا شود
از جراحت های سر،چشمان او دریا شود
چشم هایش خیره بر رگ های حنجر می شود
دست های او انیس جای خنجر می شود
زخم لب های پدر با اشک او تر می شود
آخرش از داغ روی داغ پرپر می شود
می زند او بوسه بر زخم عمیق خیزران
می شود او هم شبیه باغبان ِخود خزان
#علی_مهدوی_نسب