#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#امام_زمان_عج
#فاطمیه
#غزل
دخیل عشق را هر کس به پای یار می بندد
یقیناً راه دل را بر روی اغیار می بندد
طریقِ "وصل" را بی زخم رفتن از محالات است
چه خوشبخت است آن که بر کف پا خار می بندد
برای دلبَری از شمع،پروانه پرش را داد...
که عاشق هرچه را در چنته دارد،کار می بندد
پِی تهذیب نَفسَت باش،تا صاحب نَفَس گردی
بدون گردگیری،آینه زنگار می بندد
تمام اعتبار نام "مجنون" بسته بر "لیلا"ست
اگر دلداده نام خویش بر دلدار می بندد
اگر دنبال دریایی،ز چشمه سار خواهش کن...
ضرر کرده است آنکه دل به آبانبار می بندد
دلیل ناله ی نیمه شبی،آهِ سحرگاهی است
سحر بارِ خودش را مومنِ بیدار می بندد
کمال چشم ها در رفت و آمد کردن "اشک" است
"عمارت" گر شود "متروکهخانه" ،تار می بندد
ولایت یک عدد دارد که آن هم مُختص مولاست
کسی اُمّید بر صفرِ پس از اعشار می بندد!؟
فدای مادری که هر خمیرِ پخت نانش را
به دیوار تنورِ "جار ثُمَّ الدّار" می بندد
"بیا آقا بیا آقا"..،چه تکرارِ پر از دردی...
دل شیعه چه طرفی را از این تکرار می بندد!
تو گیر افتاده ای در کوچه ای که مادرت افتاد
مسیر بازگشتت را در و دیوار می بندد
برای مادرت این روزها روضه بخوان آقا
بخوان روضه که دارد مادر تو بار می بندد
▪️
▪️
علی آن دستمال زردِ جنگِ خویش را حالا
به روی زخم بال خانمی تبدار می بندد
کسی که ربّنای او تعادل بخشِ عالم بود
قنوت خویش را این روزها دشوار می بندد
حَسن یک چند روزی می شود..،هنگامِ دَقُّ الباب
دو چشم خیس خود را بر روی مسمار می بندد
#بردیا_محمدی
مربع ترکیب( تقدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها و امیر المومنین علیه السلام)
*****************************
قومِ شرور خیرِ جهان را نخواستند
ابلیس ها امامِ زمان را نخواستند
اهلِ جهنمی که جنان را نخواستند
بر عترتِ رسول ، امان را نخواستند
این قوم پست نظمِ جهان را به هم زدند
با یک لگد زمین و زمان را به هم زدند
جهل و نفاق در دلشان چون فشرده شد
قول و قرارشان همه از یاد برده شد
حق علی وصیِ پیمبر که خورده شد
دین خدا به دست شیاطین سپرده شد
فتنه رسید و گرمِ فریبِ عوام شد
احیای دین دلیلِ سکوتِ امام شد
گم گشت قبله ، قبله نما را فروختند
چل ابر تیره شمسِ هدی را فروختند
کعبه ، منا و مروه ، صفا را فروختند
ارزان تر از همیشه خدا را فروختند
حال و هوای شهر پیمبر عجیب شد
زهرا گریست چون که امامش غریب شد
وقتِ عمل مهاجر و انصار جا زدند
گویا دوباره لات و هبل را صدا زدند
در یک سقیفه دست به صدها خطا زدند
این قوم بر سعادتشان پشتِ پا زدند
دل هایشان همین که ز حیدر بریده شد
آتش شد و جهنم شان آفریده شد
ظلم و جفا به آلِ علی بی حساب شد
بیراهه جای راهِ خدا انتخاب شد
این شد که سرنوشتِ خلایق خراب شد
دنیا پس از غریبیِ حیدر عذاب شد
آن امتی که دست ز دامانِ حق کشید
والله ، رنگِ صلح و صفا را به خود ندید
بردند حق شیر خدا را به محکمه
دنیا دلش گرفت و غضب کرد بر همه
اما در آن کشاکش و آن موجِ همهمه
مردانه پای عشق علی ماند فاطمه
دیگر مدینه بهرِ علی سنگری نداشت
مولا به غیر فاطمه اش یاوری نداشت
یک شهر مانده بود ولیکن بدون مرد
در این میانه فاطمه شد مردِ این نبرد
با سینه ی شکسته و زخمی و پر زِ درد
دامانِ مقتدای خودش را رها نکرد
خالی نکرد پشتِ علی را و ایستاد
جان داد و دشمنانِ علی را امان نداد
آمد میان کوچه و خود یک سپاه شد
با قد خم برای علی تکیه گاه شد
با دستِ خود دخیل به دامان شاه شد
قنفذ رسید و بازوی زهرا سیاه شد
از بس که کرد دور سرِ حیدرش طواف
بوسید دست حیدری اش را لبِ غلاف
ریحانه ی نبی و ولی را زمین زدند
ظلمت شدند و نور جلی را زمین زدند
در کوچه آسمانِ علی را زمین زدند
با زجرِ فاطمه چه یلی را زمین زدند
در لحظه ای که فاطمه اینگونه مضطر است
صبرِ علی خودش به خدا فتح خیبراست
شکر خدا ز ماتم زهراست آهِ ما
در روضه های فاطمه پیداست راهِ ما
شد سایه سار چادرِ مادر پناهِ ما
محشر به دست فاطمه باشد نگاهِ ما
در روضه های فاطمه درس بصیرت است
کآرامش بشر به وجودِ ولایت است
***********************
رضا یزدی اصل
السلام علیک یا امیر المومنین
***************************
هیچ شاهِ ظالمی روی زمین تختی نداشت
این جهان جایی برای زشتی و سختی نداشت
خلقِ این عالم اگر بودند جمله با علی
زندگانیِ بشر این قدر بدبختی نداشت
***************************
رضا یزدی اصل
السلام علیک یا صاحب الزمان
********************
تسبیحِ زمین و آسمان یا مهدی است
زیرا که نجات بخشِ دنیا مهدی است
در غیبتِ او خبر زِ خوشبختی نیست
خوشبختیِ شیعه زندگی با مهدی است
**********************
رضا یزدی اصل
السلام علیک یا اباالحسن یا امیر المومنین
**************************
هر کس که بر وجودِ خدا معترف شود
قطعاً دلش به سمتِ علی منعطف شود
همراهیِ علی هدفِ بندگیِ ماست
حاشا که بنده از هدفش منصرف شود
میلِ بهشت می رود از عمقِ سینه اش
هر کس شبی درون نجف معتکف شود
دارم یقین که آخر راهش جهنّم است
هر کس که از صراطِ علی منحرف شود
***************************
رضا یزدی اصل
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#جمعه_های_دلتنگی
#امام_زمان_عج
گذشت جمعه ولی انتــظار پابر جاست
دوباره داغ دل بـی قــرار پابر جاست
هنـوز غیبـت کبــــرای یار غـــایب مـا
بدون سـوزِ دل و اضطرار پابر جاست
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۸/۲۱
─═༅࿇༅❃﷽❃༅࿇༅═─
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یاأَیَّتُهَاالصِّدّیقَةُالشَّهیدَة
#مدح
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
جهان یک قطره و دریاست زهـرا
بـه دریا گـوهـری یکتـاسـت زهـرا
شـکــوه آیـه های قــدر و کـوثـر
دلیـل نـور و اَعـطَیْناســت زهـرا
به نامـش گشتـه تفسیر آیهٔ نـور
"کَمِـشـکاةٌ"خود زهـراسـت زهـرا
مـلائـک ، زیـر پایش خـاکسـارند
عـزیــزِ عــالــم بــالاسـت زهـرا
گل یاس گلـسـتـان محمـّـد(ص)
شمیـم جنـّت الاعــلاسـت زهـرا
گـل ریحـانـه ای که در زمیـن و
زمان ،اِنـسیـةُالحَوراسـت زهـرا
درخشانتر زِ رویش درجهان نیست
نگیـن خاتـم طاهـاســت زهـرا
مثالش نیسـت در دنیای خلقـت
فقط مثـل خودِ زهراست زهــرا
فــدا شــد تـا ولایــت پا بگیـرد
علی را یار بی همتـاسـت زهـرا
نـه تنها بیت اودرکینـه هاسوخت
که آتش در دلش پیداست زهـرا
مصیبات دلش از حَد ، فزونست
زِ غمها در دلش غـوغاست زهـرا
پریشـان خـاطر و زار و شکسته
ز ِ دردِ غربت مـولاسـت زهــرا
در اوجِ درد پهلـو ، درد سیـنه
به فکر ظهـر عاشوراست زهـرا
بـه یاد کربـلا یـک خیـمـهٔ غــم
میان سـینه اش برپاسـت زهـرا
دلش هر لحظه همراه حسینـش
کنـار اکبـر لیـلا ســت زهــرا
قیامـت می کنـد در روز محشـر
شفیـع محشـر کبـراســت زهـرا
به محشر آوَرَد دسـت ابا الفـضل
که الحـق مـادر سقّـاسـت زهــرا
حـرم دارد بـه دلـهـای مُحبـّـان
مزارش گرچه ناپیداسـت زهـرا
رقیه سعیدی (کیمیا)
─═༅࿇༅❃﷽❃༅࿇༅═─
#زمزمه_فاطمیه_شهادت
#حضرت_زهرا_علیها_سلام
#سبک:دامن کشان رفتی دلم زیر ورو شد....
------------------------------------
(زبان حال امیر المومنین علیه السلام👇)
زهــرا ، حـلالـــم کـن ، (تو یـاس کبــودم۳)
وقتـــی ، زمیــن خوردی( کنـارت نبــودم۳)
ای مـــن فدای اشـــک و آه تــو
عشــــق علــــی بـوده گنــاه تو
(گل یاسـم۲)
دلـم گرفتـــه از همــه (نرو جــانِ حیــدر۲)
یه رحمی کن به حال ما (گل یاس پر پر۲)
_____________
بـی مــن مــرو زهــرا (که یـاری نـدارم۳)
می ســوزه از داغــت ، (دل بـی قرارم۳)
مــرو یـاسِ جــوانِ خــانـهٔ حیــدر
مـرو ای گـرمــیِ کاشــانـهٔ حیــدر
(مـرو زهــرا۲)
مـی دونـی دلشـکســته ام ،(بمـون یاورِ من۲)
تمــوم دلخوشــیِ من ، (تویـی همســر من۲)
_____________
(زبان حال حضرت زهرا علیهاسلام👇)
حیـــدر حــلالـم کن ، (که دارم می میــرم۳)
قـــرآن بخـــون امشــب( که آروم بگیــرم۳)
حـلالــم کن ، علی جان ! زحمـتـت دادم
نِمـــیره غــــربـت و آهِ تــو از یـــادم
(حـلالـم کن۲)
نِمـــیره دســت بســتهٔ (تـو از یـاد زهــرا۲)
نِمـــیره بُغــض خســتهٔ (تـو از یـاد زهــرا۲)
_____________
جـــانِ تـو و جــانِ ( یتــیمــان زهـــرا۳)
مـولا ! ببــین حــالِ ( پــریــشان زهـــرا۳)
سپــردم من به زینـب خـانه داری رو
بگــیر از قلــب زینـب بـی قــراری رو
(علــی جانم۲)
دارم مــیرم ولــی بدون ! (به فکر حسینم۲)
نذار بخوابه تشــنه لب ،( شبـی نور عیـنم۲)
(حسیــن جانم۲)
------------------------------------
رقیه سعیدی (کیمیا)
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#زمزمه_نوحه
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سبک:شور عرب :خدا مادرم را کجا می برند...
زبانحال امیرالمومنین (ع)با حضرت زهرا (س)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مــرو از بَـرَم یاس نیلـــوفــری
تــو نــورِ امیـــد دل حیــــدری
بمـون جـان حیـدر/ عـزیز پیمبــر/ مرو فاطمه
مرو فاطمه جان/مرو فاطمه جان/مرو فاطمه
بدونِ تو گــریونه چشمـــای من
مـرو بـی تو تاریکــه دنیــای من
دلم بیقــراره /غمت زد شـراره / به جان علـی
مرو فاطمه جان/مرو فاطمه جان/مرو فاطمه
فدایی شـدی در دفاع از حـرم
فــدای تو ای بهتـــرین یــاورم
شهیـد ولایت / بشم مـن فدایت / مرو فاطمه
مرو فاطمه/جان مرو فاطمه/جان مرو فاطمه
علی بی تو دیگه نداره خوشی
تو با رفتن خود منـو می کشی
تو رفتی زدستم/ز داغت شکستم/مرو فاطمه
مرو فاطمه/جان مرو فاطمه/جان مرو فاطمه
مــرو زوده یاس جــوان علی
بمــون بــانوی قـد کمــان علی
خزان شد بهارم/ کسی رو ندارم / مرو فاطمه
مرو فاطمه/جان مرو فاطمه/جان مرو فاطمه
بمــون مادری کن برا زینبـین
نذار غم ببینه چشای حسین
حسن بیقراره / غـم کوچـه داره / مرو فاطمه
مرو فاطمه/جان مرو فاطمه/جان مرو فاطمه
قــرار مــن و تو ، باشــه کربلا
تو صحرای خونین و دشت بلا
حسینو صداکن/عزایش به پا کن/تو گودال خون
تو شام غریبان / به همراه زینب / بُنَـــیَّ بخون
حسینم حسینم/حسینم حسینم/حسینم حسین
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۱/۸/۲۶
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مردان_دریا
چـــــنان شـــــیـرینی دنیای ما شـورانده دنیا را
کــــه از ما وام میگــیـرند آیــــین تماشـــــــا را
به شـوق دیدن صبح دلانگیـــــزی که ما داریم
هـــــر آیینه به مغـــــرب میبـرند آیینــــۀ ما را
بگو امواج سرکش بیش از این خود رامرنجانند
که طـوفانها مصـــمم میکــــند مـردان دریا را
به ما روز ازل تصـــــویری از یاری نشــان دادند
که میجنگــیم و میجــــوییم آن تصویر زیبا را
به ما یک یا علی گفتند و از ما جان و دل بردند
خـــوشــا آنان که از نزدیــک میدیــدنـد مولا را
به مــا گفتـــند مولاییسـت، مولایی که میباید
برای چیـدن عطـــرش مســـافر شد سحـــرها را
به ما گفتند جنگی هست و باید مرد میدان بود
همان جنگی که مدتهاست خون کرده جگرهارا
همان جنگـی که مـادرها به پایش مادری کردند
پـدرهامان فـــدا کـردند در راهـــش پســـرها را
همان راهی که روشن بود از چشــم انتـظاریها
و دوشـــادوش میآورد، طـــوفان خــبــــرها را
به مـا گفتند هنگام نمــاز عــید قــــــربان است
و ما ســوی منا بردیـم بعــد از سجده، سرها را
ببیــــن قــربانیانت را، بِنَفــسی اَنــــت یا مـولا
سرسرخی به ما آنسان عنایت کن که یحیی را
تـو میآیـی و ایــن یـلدای طــولانی نمیمــاند
که چشمان تو تضــمین میکندخورشید فردا را
شعر:میلاد عرفانپور
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#سوره_کوثر
مـردم شـــــهر مدیـــــنه ؛ یاس پیغـمبر منم
معـنی وتفســــــیر و شآن سـوره کـوثر منم
در حدیث قدسی لولاک؛ محور مصطفاست
علت خلقت ؛ نبــــی و ؛ بر نبــــی مادر منم
لیله القـــدرم که قدرم خارج از ادراکهاست
روح قــــرآن در کلام حضــــرت داور مــنم
کوثروطوبای جنت؛اصل وفرعش نورماست
ساقی کـــــوثر علی و ؛ کـــــوثر حیـدر منم
گشــــــته نازل ایــــه ی تطهیر بر اهل کسـا
واژه واژه عصــمت ایـن ایــه را محـور منم
تار و پود چــــادرم حبل المتـین عـالم است
عصمـــت الله مجســـم زیر این معجــر منم
عالم دنیـاو ؛عقبی گر که باشد چـون صدف
در میان این صدف؛رخشان تریـن گوهر منم
راضـــــیه؛ مرضـیه ؛ زهرا و بتول و فاطمـه
طاهـــره خیر النســـا ؛ صدیقه ی اطـهر منم
از وجـــــودم یازده نور هـدایت منجلیست
بر ولای هـر امـامی حجـــت اکبـــــر منـــم
بی ولایت کس نبـــــرده ره بعـــرش کــبریا
انکــه در راه ولایـت سـوخـت پشت در منم
ســوختـم پروانه سان گرد علی در خـانه ام
جان سـپردم تا بگـــــویم ؛ بهترین یاور منم
ان گل یاســم که با غنچــــه شکستم از جفا
پیش چشـــــم باغــبان افتـــاده وپر پر منم
لرزه بـر جــان قلم افـــتاد و شعــرم ناتـمام
در بیان وصـف این غــم شــاعر مضطر منم
تا ( شــقایق) برد دسـت التـجــا بر دامنـش
گفت زهرا غم مخور چون شافع محشرمنم
شعر:استاد حمید رضازاده "شقایق"کرمان
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#غزل
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
«غزلی جدید تقدیم به مادر سادات»
لگـــد ها را بدونِ هیـــچ ترســی از خــــدا میزد
صــدای مـادری را می شـنــید و بی حــیا میـزد
تــمامِ کیـــنه را در دست هایش جمــع میکرد و
فقـط از بغض حیدر همســرش را بی هوا میزد
سـلاحِ آتـــشِ بُغضــش فـقط در را نمی سوزانْد
نمـی دانســـت آتــــش بـر گلســــتانِ وِلا میــزد
عجب آغوشِ گرمی داشت محسن آن زمانی که
میانِ شعله ها با مـادر خـود دســـت و پا میـزد
غلاف و میخ ومسمار و در و دیوار و خاکـستر
نمک بر زخــم های فاطمـــه هــر یک جـدا میزد
در افتــاد و چهل نامرد جنگــی،،،بر ســـر زهـرا
نمی دانم چـه آمــد که صـدای فِضّــــه را میـزد
شعر:علی علی بیگی