#نوحه
#زمینه
#فاطمیه۱۴۰۳
#محورمقاومت
"مثل زهرا پای حق می ایستیم"
بند۱
"فَاستَقِم کما اُمِرت" *
این شعار فاطمه ست(س)
شیعه در مسیر عشق
در مدار فاطمه ست(س)
یک تنه به دل لشکر میزنیم
علی(ع) تنها نَمونه
یک تنه دم از حیدر میزنیم
علی(ع) تنها نَمونه
ما مرید غیر حیدر نیستیم
مثل زهرا(س) پایِ حق می ایستیم
بند۲
"فَاستَقِم کما اُمِرت"
محورِ مقاومت
تا همیشه فاطمه ست(س)
مادرِ مقاومت
از علی(ع) محاله که دست بکشیم
اگه آتیش بباره
غیر ممکنه که خسته بشیم
اگه آتیش بباره
ما مرید غیر حیدر نیستیم
مثل زهرا(س) پایِ حق می ایستیم
* سوره مبارکه هود/ آیه۱۱۲
"استقامت کن همانگونه که به تو دستور داده شده است"
ملودی: یاسین زندی
شعر: مرضیه عاطفی
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#شام_غریبان_حضرت_زهرا_س
مرو جوان علی، بر لبم دعا مانده
ببین امام غریب تو از صدا مانده
پرستویم شده از کوچه، کوچ تو آغاز
شکسته بال شدی و پرت جدامانده
تنی که سوخته را من چگونه غسل دهم
تیممت بدهم چون که زخم وامانده
بگو چکار کنم خون نریزد از سینه
برای بستن این زخم، مرتضی مانده
نرفته است ز یادم که میزدم فریاد
لگد نزن که گلم بین شعلهها مانده
به کوچه همنفسِ من، نفس نفس میزد
یکی نگفت که زهرا به زیر پا مانده
تو را زدند و زدنهایشان تمام نشد
هنوز قصه گودالِ کربلا مانده
حسین نیزه که میخورد زیر لب میگفت
که تازه ضربهی سیلیِ بیهوا مانده
#محمود_اسدی
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#درددلهای_امیرالمومنین_وحضرت_زهرا_ع
نشستم کنارت
که من رو ببینی
میخوام تا که از جات
بلند شی بشینی
نشستم کنارت
عزیزم نگام کن
شبیه گذشته
بخند و صدام کن
تو اصلا نباید
تو بستر بمونی
مگه قول ندادی
با حیدر بمونی
عجب روزگار
خوشی پیش رو بود
تو ذهن منو تو
چقد آرزو بود
ببین بچه هامون
دارن اشک میریزن
تو رو جون اینها
که خیلی عزیزن؛
عزیزم بلند شو
تو باید بمونی
تو باید غمای
علی رو بدونی
من آروم میگیرم
تو بشکن سکوتو
کی گفته که از من
بپوشونی روتو؟
من افتادم از پا
تو رنگت پریده
چرا زندگیمون
به اینجا کشیده!
چرا با اشاره
جوابم رو میدی
دوباره با اشکات
نگو دل بریدی
نگات میگه دیگه
نمیخوای بمونی
عزیزم بلند شو
تو خیلی جوونی
هنوزم لباسات
پر از بوی دوده
چرا زیر چشمات
سیاه و کبوده
برا من یه کابوس
همین بود یه روزی
ببینم تو بستر
تو داری میسوزی
عزیزم بلند شو
علی رو نگاه کن
پاشو زندگیتو
بازم رو به راه کن
دلم روشنه تو
بلند میشی ازجا
منو بچه هارو
نمیزاری تنها
لباساتو زهرا
دوباره عوض کن
بلند شو برامون
بازم پخت و پز کن
خودم خوب میدونم
که بی جونه دستت
واسه موی زینب
بگیر شونه دستت
دره نیمه سوخته
شده آینه ی دق
بهت قول میدم تا
بشه مثل سابق
میخوام زندگی رو
باز از نو بسازم
میخوام زندگی رو
برا تو بسازم
دیگه از غمامون
نمونده نشونی
عزیزم بلند شو
تو باید بمونی
#صادق_اویسی
#فاطمیه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا_س
شب بود و از خونگریههایش ماه میسوخت
عکس علی در چاه بود و چاه میسوخت
تنهاست...، دارد میکشد آب، آب نه اشک
تا پیش زهرا آب هم در راه میسوخت
از بسکه آتش داشت در سینه عرق داشت
میخواست تا آهی کشد که آه میسوخت
تنها خیالی را میانِ خانه میشست
طوری که پیش او رسولالله میسوخت
اسما بریز آب روان باید بشوید
آن خانمی را که در آن درگاه میسوخت
عمداً فرستاده حسن را سوی سلمان
از بسکه با اُماه یا اُماه میسوخت
در بینِ دندان آستین را داشت زینب
خود را حسینش گاه میزد گاه میسوخت
دستش به پهلو زد ،سرش را زد به دیوار
از زخمهای همسری همراه میسوخت
دستش به بازو خورد ای لعنت به قنفذ...
میزد نفُس میگفت: یافتاح میسوخت
خون میچکد از سنگِ غسل، از شانه، تابوت
در زیر کوهِ داغ گویا کاه میسوخت
از علقمه هم آب را میبُرد عباس
در بین گهواره لبی جانکاه میسوخت
با مَشک، سقا در میان راه میریخت
بی آب سقا در میان راه میسوخت
با سر عمو اُفتاد زهرا بود و میدید
در شعله زُلفِ خیمههای شاه میسوخت
آتش، حرامی، تازیانه، چنگ، سیلی
گیسوی طفلی رو به قربانگاه میسوخت
وقتی سرش را دید کج خورده به نیزه
زینب تمام راه با این ماه میسوخت
#حسن_لطفی
#زمینه
#فاطمیه
#درددلهای_امیرالمومنین_وحضرت_زهرا_ع
ای جان و قرار من
محبوب و نگار من
ای همدم و یار من
زهرای من بمان
تو جانانِ حیدری
مهربانِ حیدری
هم زبانِ حیدری
زهرایِ من بمان
این خونه با وجود تو زهرا ،چه صفا داره
رحمی عزیز جان تو حیدر، بی کس و یاره
این سقف خونه بی تو برا من، لحد قبره
از من تو رو گرفتی و این داغِ دل زاره
تویی تنها یارم بمان زهرا
بری من بیچارم بمان زهرا
دلی پر غمدارم بمان زهرا
مرو زهرا جانم مرو زهرا ۳
ای مظلومه ی علی
ای معصومه ی علی
ای مجروحه ی علی
بانوی قد کمان
پهلویت به خون نشست
بازوی تو را شکست
نیلی مونده جای دست
بانوی قد کمان
میری و هم زبونِ علیّ ، نیمه شبها چاه
از داغ دوری و غمت ای یار، میکشم من آه
مسمار داغ و حنجر محسن ،حیدر و کشته
زهرای من به خاکِ بلا افتادی تو این راه
حلالم کن زهرا زمین خوردی
حلالم کن حَورا ، که پژمردی
حلالم کن خانم ، لگدخوردی
مرو زهرا جانم مرو زهرا۳
روزم چون شبِ تاره
دستام نایی نداره
چشمم بر مسماره
سر اومده صبرم
دستم بر بازوی تو
دیدم من ابروی تو
ای وای از پهلوی تو
سر اومده صبرم
ای بانوی جواِن علی ای ، قد کمان من
گشتی فدای من همه عمرم ای توان من
در کوچه ها مقابل چشمم با قلافش زد
بنگر به لب رسیده ز داغِ تو که جان من
حلالم کن زهرا پرت سوخته
حلالم کن زهرا سرت سوخته
حلالم کن که معجرت سوخته
(مرو زهرا جانم مرو زهرا )۳
عبدِ کریم
#شور
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
(مادرم حضرت فاطمه )
اسم تو غم ز دل می بره
نام تو رو لب حیدره
مشکی پوش عزای تو ام
قلب من وقف این مادره
مادرم حضرت فاطمه
روضه هات جنت عالمه
برترین رزق ما این غمه
مادر مهربان منی
عصمت ذات حق فاطمه
مادرم حضرت فاطمه
فاطمیه به سر میزنم
باز دوباره کبوده تنم
افتخارم اینه نوکر و
مبتلای در محسنم
مادرم حضرت فاطمه
خیلی بیزارم از دشمنات
من رفیقم با این نوکرات
تو جدام کردی واسه حسین
هرچی دارم ز سوز دعات
مادرم حضرت فاطمه
دودمانش رو میدم به باد
هرکسی بد برا تو بخواد
میرسه روزی که ما میگیم
منتقم داره از راه میاده
العجل مهدی فاطمه
/عبدِ کریم/
#شور
#فاطمیه
#اشهد_ان_علیا_ولی_الله
#شور_امیرالمومنین_ع
شور شهر نجف در سرم
عبد نام مولا حیدرم
اگه عاشق علی هستم
مدیون پاکی مادرم
عشقم حضرت وجه اللهه
او ممسوس فی ذات اللهه
رکن اصلیه اذان و دین
قطعا علی ولی اللهه
مولای منی و منم سگ تو
روزی میگیرم علی از کف تو
ای کاش بمیرم علی جان دمی که
لبخند رضایته رو لب تو
علی علی مولا یا علی علی مولا
تمام عالم قطره، تو حضرت والا
علی علی مولا یا علی علی مولا
رجز به وقت رزمت نوای یا زهرا
یا حیدر یا مولا
جلوه ی معبودم حیدره
مقصد و مقصودم حیدره
صراط المستقیم علی و
خالق وجودم حیدره
اصل دین و اذان حیدره
شاه نطق و بیان حیدره
علی علی ذکر لبمه
زنگ در جنان حیدره
ایمانه منه به خدا با علی
کوری سقیفه میگم یا علی
لعنت به کسی که نداره ولا
سیمای خدای توانا علی
علی علی مولا یا علی علی مولا
به ذکر نام علی میشود دلم غوقا
علی علی مولا یا علی علی مولا
نگین خاتم احمد علی اعلا
یا حیدر یا مولا
✍عبدِ کریم