امان از نامرادی زمانه
دوباره زینب ودفنی شبانه
دوباره گریه های بغض آلود
به تشییعی غریب ومخفیانه
دوباره یادش آمد آتش ودر
هجوم جانیان بر آشیانه
غم مرگ پدر حالا نموده
چو تیری قلب زینب را نشانه
بروی قبر او از دل برآرد
به هجرش ناله های دخترانه
کجا رفتی تو ای بابای خوبم
شرار غم کشد از دل زبانه
برای ماندن در کوفه بی تو
ندارد دخترت دیگر بهانه
مدینه می روم تا پیش مادر
مدد گیرم ز مهری مادرانه
برایم گفته ای باید کنم صبر
ازین پس در مصیبات زمانه
نمی خواهم،دعا کن تا بمیرم
نباشم سوی کوفی ها روانه
نبینم کربلا،قتل عزیزان
در آن میعادگاه عاشقانه
نبینم آن تن پاک حسینم
که گشته تکه تکه وحشیانه
نبینم آن جسارتهای دشمن
خیام آتشین وتازیانه
نبینم کوفیان را آنزمانی
که هستم در اسارت،ظالمانه
حسینم وای حسینم وای حسینم
نباشد بر لب زینب ترانه
دعا کن گوهر از دست رفته
که آیم نزد تو در یگانه
شعر :اسماعیل تقوایی
شبگرد تنها در دل شبهای کوفه
همبازی اطفال بی بابا ی کوفه
تنها امید بی غذایان وفقیران
کیسه بدوش نان وخرماهای کوفه
تفسیر آیات فلا تقهر و تنهر
آه ای امیر بی گزند،مولای کوفه
رفتی زدنیا ونمانده بی تودیگر
لطف وصفایی، ای همه دنیای کوفه
شد بریتیمان آشکار، آقا توبودی
رود کرامت در دل صحرای کوفه
بی تو دگر حال محبانت خراب است
غرق غبار غم شده سیمای کوفه
آید ندای قد قتل از آسمانها
افلاکیان مجنون تو،لیلای کوفه
گرید یتیم کوفه وگوید نخواهم
نان وغذا،تو خود بیا، آقای کوفه
تو نعمتی بودی که کفرانت نمودند
زین پس تو هستی بهترین رؤیای کوفه
زینب دگر بی تو نماند کوفه مولا
بی تو صفایی نیست در فردای کوفه
وای آنزمان زینب اسیر و بازگردد
در پیش چشم مردم رسوای کوفه
شعر:اسماعیل تقوایی
علی اعلا حاجت روا شد
روح بزرگش ازتن رها شد
حیدر نموده از همه قصد جدایی
دنیا ندارد بی علی دیگر صفایی
مظلوم علی مظلوم علی مظلوم علی جان۲
_____________________
تمام کوفه غرق عزا شد
در سوگ مولا غوغا بپا شد
زینب زند درهجر او بر سینه وسر
براو دوباره زنده گشته داغ مادر
مظلوم علی...
______________________
رفته زدنیا یار یتیمان
مسکین کوفی گشته پریشان
همبازی خوب یتیمان نیست دیگر
درکوفه باشد هر یتیمی زار ومضطر
مظلوم علی....
______________________
آمد به پایان هجران زهرا
مستقبل او ام ابیها
در انتظار او رسول مسلمین است
جنت عزادار امیر المومنین است
مظلوم علی..
شعر:اسماعیل تقوایی
نوحه شهادت حضرت علی(ع)
ترک دنیا،کرده حیدر،زینب او بیقرار است
بعد بابا، از برایش،رنج وغمها پرشمار است
گرید وگوید که بابایم کجایی
دخترت را می کشد داغ جدایی
وامصیبت وامصیبت،وامصیبت۲
_____________________
شهر کوفه،ازبرای،مرتضی شهر عزا شد
واعلیا،برلبان،اهل کوفه در نوا شد
آسمان در سوگ او تاریک وتار است
هرکه را بینی به کوفه بیقرار است
وامصیبت........
____________________
وامصیبت، رفته دیگر،یار وبابای یتیمان
او که بوده،هرشبانه،خواب ورویای یتیمان
هر یتیمی گرید وگیرد بهانه
زانوی غم را بغل دارد به خانه
وامصیبت....
____________________
بر زمین مانده خدایا کیسه های نان وخرما
مرد تنها..ی شب ما،رفته است، از دار دنیا
جای او مولا حسن باید شبانه
بریتیمان سرزند خانه به خانه
وامصیبت.....
شعر :اسماعیل تقوایی
رفته ای ونمیرود یاد تو از خیال من
درد فراقت ای پدر کرده خراب حال من
بر سر خاکت آیم وخاک غمت بسر کنم
یاد بقیع ومادرم کرده فزون ملال من
شمع وجود زینبت آب شدست وز غمت
هست دلیل ادعا قامت چون هلال من
خیل یتیم کوفه را همدم ویار بوده ای
شیونشان برای تو شد سبب زوال من
کوفه به هر طرف روم روی تو خاطر آورم
ترک دیار کوفیان بعد تو گشته فال من
مقصد بعدی ام بود خاک مدینه النبی
دخت شهید بودنم می شودم مدال من
آن سخنان آخرت لرزه فکنده جان من
ام مصیبتی شود کرببلا کمال من
زینب خود دعا نما طاقت من فزون شود
تا دم آخرم بود رنج وبلا وبال من
شاعر:اسماعیل تقوایی
رفته زدنیا علی بنده ی والا۲
گریان شده در جنان حضرت زهرا۲
واویلا واویلا واویلا واویلا۲
___________
بر گوش کل جهان این ندا آید
قد قتل المرتضی از عرش بالا
واویلا واویلا....
____________
فزت ورب گفته و گشته آماده
با شوق دیدار حق مولا جان داده
دستش بود در دستان مجتبایش
زینب کنار بستر از پا فتاده
واویلا واویلا.....
_______________
خیل یتیم کوفه در انتظارند
تاکه خبر از شفای او بیارند
آمد حسن پیششان، با چشم گریان
یعنی که دیگر آنها، بابا ندارند
واویلا واویلا....
____________
چاه کوفه گشته بی، مونس وهمدم
ناله زند در غم،مولا دمادم
کوفه سیه پوشیده از غم حیدر
دلها همه خون شده،دیده ها پرنم
واویلا واویلا.....
شاعر:اسماعیل تقوایی
زمزمه زینب در هجر پدر
ای پدر آرام جانم
بعد تو من در فغانم
قامت زینب ز فراق توخمیده
دختر تو درد یتیمان چشیده
ای پدرم،ای پدرم،ای پدر جان۲
____________
شد برایم داغ مادر
تازه با داغ تو حیدر
ام مصائب شده ام بعد تو بابا
با غم هجران تو کردم مدارا
ای پدرم...
_________
ای تو بابای یتیمان
کودکانت زار وگریان
پشت در خانه ی تو جمله عزادار
باورشان نیست که رفتی سوی دادار
ای پدرم.....
______________
ترک کوفه می کنم من
چون نباشد جای ماندن
بعد تو این کوفه ندارد صفایی
از همه ی شهر رسد بوی جدایی
ای پدرم ای پدرم.....
شاعر:اسماعیل تقوایی
#امیرالمومنین_علی
برای جنت و دوزخ نمی کنم اصرار
بهشت بی تو عذابی ست تحت الانهار
مسیح زنده کند مرده را ،تعجب نیست!!
چرا که مدح تو هر خفته را کند بیدار
خدا به شکل تو خود را به خلق ظاهر کرد
خدایی تو ازین رو نمی شود انکار
بیا نشان بده تا خصم زهره آب کند
شتاب تیغ خودت را به لحظه ی پیکار
چگونه؟ کَنده ای آن درب خیبری را که
در استواری خود کم ندارد از دیوار
کسی که منکر اعجاز رد شمس تو شد
چه ساده رد شده از این مقوله ی دشوار
چه سجده ها که نکردم به سمت ایوانت
همیشه ذره کند عجز خویش را اظهار
کمی غبار نجف را به عاشقان برسان
که در هوای تو باشد جنون مان بسیار
شراب عشق تو را خوردم و به زاهد ها
تقیّه کردم و گفتم نمی کنم تکرار
به لطف چشم تو امید دارم ای ساقی
اگرچه کرده دلم بر گناه خود اصرار
ز شیرِ پاک گرفتم زَر ولایت را
به اختیار کشیدی مرا درین اجبار
بیا و خرده کلاف مرا بخر اقا
که شرمگین نشود عاشقت سر بازار
به روی دارِعلی رند گونه باید رفت
شبیه اشک پر از شوق میثم تمار
تولدِ منِ دیوانه لحظه ی مرگ است
فمن یمت یرنی علتی برین گفتار
علی اصغر یزدی